اخبار ویژه
خانه / اخبار ویژه / باتوجه به حساسیت منطقه و سرزمینهای اشغالی،یکپارچه درراهپیمایی روز قدس شرکت خواهیم کرد

باتوجه به حساسیت منطقه و سرزمینهای اشغالی،یکپارچه درراهپیمایی روز قدس شرکت خواهیم کرد

به گزارش دفتر امام جمعه باقرشهروکهریزک نمازباشکوه جمعه ،درسومین جمعه ماه مبارک رمضان مصادف بابیستم ماه مبارک رمضان ایام شهادت جانسوزحضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به امامت حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالعلی استیری امام جمعه محترم باقرشهروکهریزگ وباحضورگسترده اقشارمختلف مردم درمصلی نمازجمعه برگزارشد
عناویــــــن خطبــــــــه اول:
1. چراقاطبه مردم ازحضرت امیرفاصله گرفتند وبیعت راشکستند؟
2. مردم سه قسمند:عالم ربانی ومتعلم على سبیل نجاه وهمج رعاع!
عناویــــــن خطبـــــــه دوم:

1.لیالى قدر فرصتى طلایى و بى‌نظیری است که دراین لحظه ها وفرصتها میشود انسان با خدآنگونه که میخواهد سخن بگوید

  1. اقدامات کور و بی‌منطق نشان از ضعف و استیصال غرب در مقابله با موج اسلام‌گرایی در جهان دارد.

مشــــــروح خطبـــــــــه اول:
أعوذ باللـــــــــه من الشیطان الرجیــــــــــم       بســـــــــم اللـــه الــــرحمـــــن الرحیـــــــــم

ابندا خودم را وشما نماز گزاران عزیزرا توصیه میکنم به تقوای الهی !

سالروزشهادت حضرت امیر علیه السلام است ومتعلق به حضرت است  لذا امروز پیرامون این سؤال که چرا بااینکه حکومت حضرت امیر بهترین حکومت بود قاطبه مردم ازحضرت فاصله گرفتند وعلی رغم اینکه بیعت کرده بودند بیعت وعهدوپیمانها را شکستند؟؟حتی کاربه جایی رسید که حضرت فرمودند:« أُرِیدُ أَنْ أُدَاوِیَ بِکُمْ وَ أَنْتُمْ دَائِی »میخواهم بوسیله شمادرمان کنم اما درد من شماهستید.!!!
درجواب باید عرض کنم که دو چیز باعث شد مردم فاصله بگیرند.
1. تفاوت نگاهها :
هدفها وانگیزه هامتفاوت بود کسانی که شمشیر میزدندبعضاًبه خاطر احیاءارزشها شمشیرنمیزدن دنبال مقام ،مسؤلیت ومال دنیا بودند لذا حضرت درخطبه 136فرمودند: لَیْسَ أَمْرِی وَ أَمْرُکُمْ وَاحِداً، إِنِّی أُرِیدُکُمْ لِلَّهِ وَ أَنْتُمْ تُرِیدُونَنِی لِأَنْفُسِکُمْ

من شما را براى کارهاى خدایى مى خواهم و شما مرا براى منافع خود مى خواهید.
لذا وقتی دیدند با اهداف آنها هماهنگ نیست ازحمایت علی (ع)سرباززدندوروز به روز فاصله بیشترشد
2. خیانت خواص وپیروی عوام:
تصمیمهای حضرت گاه با مخالفت فردی مواجه میشد که جمع زیادی با آن شخص بودند درنهج البلاغه کلمات قصار شماره 147 از کمیل آمده که گوید: امیر مؤمنان، على بن ابى طالب، دست مرا گرفت و از شهر بیرون برد. چون به صحرا رسیدیم آه بلندى کشید وفرمود: اى کمیل، دلها چونان ظرفهایند و بهترین آنها نگهدارنده ترین آنهاست. پس، هر چه مى گویم به خاطر بسپار »چیزی که برای حضرت درد آور است این است که بخش عظیمی ازمردم درگروه سوم جای دارند نه اهل تشخیص بودند ونه درراه تشخیص قدم برمیداشتند.

قال کُمَیْل بن زیاد: أخذ بیدی أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام، فأخرجنی إلى الجبّان فلمّا أصحرتنفّس الصّعَدَاء ثمّ قال: یَا کُمَیْل بْن زِیَادٍ، إِنَّ هذهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَهٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا فَاحْفَظْ عَنِّی مَا أَقُولُ لَکَ:النَّاسُ ثَلاَثَهٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَمُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاهٍ، وَهَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَلَمْ یَلْجَؤُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ.
مردم سه دسته اند، عالمى ربانى و آموزنده اى بر راه راست و همج رعاع. یعنى کسانى که از پى هر آواز مى روند و با وزش هر باد به چپ و راست میل مى کنند. از فروغ دانش بهره ورنشده اند و به رکن استوارى پناه نجسته اند.ومیبینیم منجر به سکوت میشود که حضرت میفرمایند صبری که درواقع«صبرت فالعین قذی وفی الحلق شجی»

امیرالمؤمنین وضعیت آن عصررا اینگونه ترسیم میکنند: فَمُنِىَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللّهِ بِخَبْط وَ شِماس ، وَ تَلَوُّن وَ اعْتِراض . فَصَبَرْتُ عَلى طُولِ الْمُدَّهِ، وَ شِدَّهِ الْمِحْنَهِ. به خدا قسم امت دچاراشتباه و ناآرامى،و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند. آن مدت طولانى را نیز صبر کردم، و بار سنگین هر بلایى را به دوش کشیدم.

فَإِنْ أَقُلْ یَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْکِ وَ إِنْ أَسْکُتْ یَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ عده ای بهانه جوهستند ایرادهای ضدو نقیض میگیرند حسود وناآگاه هستند دست به هرکاری بزنی ایرادمیگیرنداگر از خلافت سخن گویم، شیفته آنم خوانند و اگر دم فرو بندم، هراس از مرگ را به من بندند.
اما اگر سکوت میکنم به خاطر آن است که من اسراری دردرون خو دم دارم که اگراظهارکنم همچون طنابها درچاههای عمیق به لرزه درمیآیید
هَیْهَاتَ بَعْدَ اللَّتَیَّا وَ الَّتِی وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّهِ بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَکْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لَاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِیَهِ فِی الطَّوِیِّ الْبَعِیدَهِ
دریغا چه دور است این نسبت، پس از آن همه جبهه و جهاد به خدا سوگند، فرزند ابو طالب با مرگ مأنوس‏تر از کودک به سینه مادر است. نه، چنین نیست. سکوت من از دانشی است که اگر آن را آشکار سازم، پریشان و بی‏تاب شوید همان گونه که ریسمان در چاه عمیق به شدّت لرزد و تعادل از کف دهد.
«فوالله لاابالی دخلت الی الموت او اخرج الموت الی »من ازمرگ باکی ندارم چه من به سوی مرگ بروم یا مرگ به سراغ من بیاید این است که میبینیم حضرت وقتی مورد ضربت ابن ملجم مرادی قرار گرفتند درسحر نوزدهم ماه رمضان فرمودند:«بسم الله وعلی مله رسول الله فزت ورب الکعبه»به خدای کعبه رستگار شدم.

مشــــــروح خطبـــــــــه دوم:

امام سجادعلیه السلام در دعای  ابوحمزه ثمالی فرازهایی دارند که اگر دقت کنیم در سرنوشت ما بسیار تاثیر گزار است میفرمایند: اَبْکی لِخُروُجِ نَفْسی اَبْکی لِظُلْمَهِ قَبْری اَبْکی لِضیقِ لَحَدی  اَبْکی لِسُؤالِ مُنْکَر وَنَکیر اِیای اَبْکی لِخُروُجی مِنْ قَبْری عُرْیاناً ذَلیلاً حامِلاً ثِقْلی عَلی ظَهْری گریه کنم برای جان دادنم گریه کنم برای تاریکی قبرم، گریه کنم برای تنگی لحدم، گریه کنم برای سوال نکیر و منکر از من، گریه کنم برای بیرون آمدنم از قبر برهنه و خوار که بار سنگینم را به پشتم بار کرده نمازگزاران عزیز اگر تقوا نباشد این مواردی که حضرت میفرمایند برای ما سخت میشود لذا هم خودم را وهم شما  عزیزان را توصیه میکنم به رعایت تقوای الهی!!

جمعه 2 اردیبهشت تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرمان حضرت امام خمینی(ره) (1358 ش)

سپاه بزرگترین نیروی حافظ انقلاب اسلامی است. نیرویی که در طول چهل وسه سال گذشته مهمترین و بیشترین نقش ها را در حراست از انقلاب اسلامی ایفا کرده است و بسان شجره ی طیبه ای در جای جای ایران اسلامی و منطقه سایه افکنده است.

شب قدر

لیالى قدر فرصتى طلایى و بى‌نظیروسرنوشت ساز است که دراین لحظه ها وفرصتها میشود انسان با خدآنگونه که میخواهد سخن بگوید وره چندین ساله را یکشبه طی کند
تشکر میکنم ازحضور شما درمراسم شب قدر گذشته ان شاءالله درشب بیست یکم و بیست وسوم هم درمحافل ومراسم حضور پررنگ داشته باشید.

روزقدس

روز قدس امسال از حساسیت ویژه‌ای برخوردار است.  بعد از دو سال تعطیلی راهپیمایی‌های ۲۲بهمن و روز قدس این اولین راهپیمایی سراسری است که انجام می‌شود.

شرایط منطقه و به‌ویژه فلسطین و التهابات و حوادثی که در کرانه غربی رود اردن و غزه درحال وقوع است، بر مظلومیت مردم سلحشور و مقاوم فلسطین افزوده است.

درروزهای گذشته در کشور سوئدبا صحنه‌گردانی پنهانی صهیونیزم جهانی و میدان‌داری مشتی عناصرشاهد اهانت به قرآن و قرآن سوزی بودیم، شاهد حمله وحشیانه به قبله اول مسلمین مردم مظلوم فلسطین و همچنین انفجار در مدارس کابل در افغانستان و انفجار در بزرگترین مسجد شیعیان در مزارشریف افغانستان بودیم که حاکی  از این است  که زمامداران غرب درحال حاضر تا چه اندازه از رشد سریع اسلام‌گرایی  آشفته و نگرانند.

واین‌گونه اقدامات کور و بی‌منطق نشان از ضعف و استیصال غرب در مقابله با موج اسلام‌گرایی در جهان دارد و به دنبال این هستند که جلو حرکت رو به جلو اسلام را بگیرند این اقدامات را اولاً محکوم کرده وازمجامع بین المللی تقاضای رسیدگی به این موضوعات را داریم.(تکبیرنمازگزاران)

شنبه 3 اردیبهشت 21 رمضان شهادت مظلومانه‌ی امیرالمؤمنین امام علی(ع) در کوفه(40 ق)

علی (ع) خیلی غریب بود .چون همدم و هم صحبتی نداشت .کسی را نداشت که درد دل های او را بفهمد ،لذا سرش را درون چاه میبرد و درد دلهایش را به چاه میگفت

:” فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه ” چه معنایی داردکه علی گفت؟ معنای ظاهریش این است که:به خدای کعبه رستگار شدم، رستگار شدم، راحت شدم، علی از داغ سنگین راحت شد، یه عمری استخوان تو گلو بود، علی مرد زخم دیدنِ،علی مگه اولین بارِ زخم خورده،شمشیر خورده؟ علی که سحر شمشیر خورد، اصلاً جایی رو که این ملعون ابن ملجم شمشیر زد، تو جنگ احزاب شمشیر خورده بود،دراُحُد فقط نود زخم خورد،سردارِ خط مقدمِ اسلامِ،علی که بدنش با زخم و شمشیر غریبِ نبود…اما این زخم زخم دیگری بود چه کرد با جسم علی !!علی مرتب بیهوش میشد و به هوش می آمد.

 این روزها وشبها روزها وشبهای بسیار پر اضطرابى است براى فرزندان على ، براى شیعیان و دوستان على . کم و بیش بسیارى فهمیده بودند که دیگر على علیه السلام از این ضربت مسموم نجات پیدا نخواهد کرد.

 نقل شده زینب کبری وقتى آمد عبور کند چشمش به عبدالرحمن بن ملجم افتاد، گفت اى لعین ازل و ابد! به کورى چشم تو امیدوارم خدا پدرم را شفا عنایت کند. لبخندى زد و گفت من این شمشیر را به هزار درهم خریده ام . شمشیر صیقل داده ام بسیار کارآمد است ، هزار درهم داده ام این شمشیر را مسموم کرده اند. من خودم مى دانم این ضربتى که من به پدر تو زدم اگر آن را بر همه مردم تقسیم کنند همه مردم مى میرند.

این سخن تا حدود زیادى امید فرزندان على را از على قطع کرد. گفتند طبیب بیاورید. طبیب آوردند تا معاینه کند و بلکه بتواند معالجه کند. تاریخ چنین نوشته است ، وقتى طبیب از آزمایش طبى خودش فارغ شد سکوت اختیار کرد، حرفى نزد، فقط همین قدر رو کرد به امیرالمؤمنین و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین ! اگر وصیتى دارید بفرمایید. اینجا بود که دیگر امید خاندان و کسان على و امید شیعیان على قطع شد.

طبیبا وا مکن زخم سرم را       مسوزان قلب زینب دخترم را

طبیبا کار از درمان گذشته     که آتش آب کرده پیکرم را

طبیبا ببند آنگونه فرقم را که در قبر      نبیند فاطمه زخم سرم را

در و دیوار مسجد هست شاهد         که من گفتم اذان آخرم را

من آن یارم که شستم در دل شب      تن خونین تنها یاورم را

درود زندگی را گفتم آنروز      که زد در کوچه قنفذ همسرم را

 اطفال على دور بستر على را گرفته اند، مى بینند آقا گاهى صحبت مى کند و گاهى از حال مى رود. یک وقت صداى على را شنیدند، مثل اینکه با کسى حرف مى زند، با فرشتگان حرف مى زند:   «ارفَقُوا بِی یا مَلآئِکَهُ رَبِّی»  فرشتگان پروردگارم که براى قبض ‍ روح من آمده اید! با من به مدارا رفتار کنید، یکمرتبه دیدند صداى على بلند شد: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله الرفیق الاعلى الارفیق الاعلى . اینها سخنان على بود: شهادت مى دهم به وحدانیت خدا، شهادت مى دهم به رسالت پیغمبر. جان به جان آفرین تسلیم کرد

والســــــــــــــــــلام علیـــــــــکم ورخمهاللـــــــــــــــه وبرکاته

لازم به ذکر است که فرماندار محترم شهرستان آقای زمانی ذر سخنان کوتاهی پیرامون تشکیل سپاه مطالبی بیان کردند

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

-- بارگیری کد امنیتی --