به گزارش دفتر امام جمعه حسن آباد نمازباشکوه جمعه ،این هفته اولین جمعه ماه مبارک رمضان به امامت حجه الاسلام والمسلمین حاج آقااستیری امام جمعه محترم فشافویه وباحضورگسترده اقشارمختلف مردم درمصلی امام خمینی شهربرگزارشد.
عناویــــــن خطبــــــــه اول:
1- هم عقل و هم شرع میگویدباید دست از گناه کشید و از راه خطا برگشت.
2- کسی که اهل معصیت و فسق شد،توبه نکردوگناه خودرابازهم تکرارکرد،ازنعمت هدایتهای خاص الهی محروم میشود.
3- آثار گناه در مناجات تائبین
عناویــــــن خطبـــــــه دوم:
1- حضرت امام (رض) به چهار چیزایمان داشت
2- کسانی که دارای شخصیتهای مثبت وبرترند، میتوانند بر افراد دیگر تأثیر بگذارند.
3- آحادملت بهویژه مدیران ومسؤولان باهرسلیقه ومواضع سیاسى،خود راپاسدارومحافظ آرمانهاوارکان نظام اسلامى بدانند
4-باپاین یافتن رقابتها بایدرفاقت جای آن رابگیرد.
مشــــــروح خطبـــــــــه اول:
أعوذ باللـــــــــه من الشیطان الرجیــــــــــم بســـــــــم اللـــه الــــرحمـــــن الرحیـــــــــم
خودم و همه عزیزان را به تقوای الهی دعوت می کنم.
خدای متعال را شاکریم که توفیقی عنایت فرمود بار دیگر ماه رمضان را درک کنیم و از این خوان گستردهی الهی بهرهمند شویم. امیدواریم خدای متعال به ما هم توفیق توبه نصوح و استفاده از برکات این ماه شریف مرحمت بفرماید.
اولین مناجات از این مناجاتهای پانزدهگانه صحیفه سجادیه مناجات تائبین است. کلمه توبه در لغت عربی به معنی بازگشت است. بازگشت از راه خطا به راه صواب؛ این توبهای است که به انسان نسبت داده میشود.
این بازگشت از لغزش به حکم عقل برای هر انسانی ثابت است. وقتی عقل توجه پیدا کند به اینکه آدم راه عوضی رفته میگوید: باید برگردد.
باید توبه کرد؛اگر فکر کنیم میفهمیم که باید دست از گناه کشید و از راه خطا برگشت. هم عقل میگوید و هم شرع. اما بسیاری از اوقات آدم حال و انگیزهای قوی برای توبه پیدا نمیکند. چه کار باید کرد تا آدم اراده توبه پیدا کند؟ و چرا در حال عادی از انسان چنین ارادهای بر نمیخیزد؟ توبه چگونه شروع میشود؟ چه چیز مانع از توبه کردن میشود؟بدون شک توبه یک حالت اختیاری است و هیچ کس مجبور نمیشود توبه کند. کار اختیاری تابع اراده آدم است. باید اراده کنیم که توبه کنیم. اراده بعضی چیزها خیلی ساده است و مقدماتی ندارد. راحت میتوانم حرف بزنم یا سکوت کنم. خیلی مؤونهای ندارد. نه توابع زیادی دارد و نه آثار زیادی بر آن مترتب میشود.
چه کار باید کرد؟
با این که میدانیم توبه خوب است ولی اقدام نمیکنیم. به امروز و فردا میاندازیم و به اصطلاح «تسویف»؛ میکنیم. شیطان ما را فریب میدهد میگوید: یک مقدار تأخیر، حالا دیر نمیشود. گاهی جوانها میگویند که حالا وقت جوانیمان است لذت خودمان را ببریم پیر که شدیم توبه میکنیم! سرّش چیست که آدم اراده توبه کردن از او متمشی نمیشود؟ اول آنکه آن علم خیلی جدی نیست. آدم یقین ندارد و شیطان آدم را به شک میاندازد؛ پس باید سعی کنیم آن قدم اول را محکم برداریم. درست فکر کنیم و باور کنیم که توبه کار خوبی است. سپس همیشه تا موقعی که موفق به عمل شویم، این فکر را زنده نگهداریم و نگذاریم فراموش بشود.
بعد ببینیم چه چیز مانع از این میشود که توبه کنیم. دود سیگار دود کثیفی است، بدبو و متعفن است، همه پزشکان دنیا میگویند ضرر دارد، در رادیو و تلویزیون میگویند و در روزنامهها مینویسند، اما ضررهای گناه این جور نیست. هر گناهی را ما باورمان نیست که این قدر بد است. مخصوصاً وقتی که لذتهای آنی و لذتهای شدیدی هم دارد.
اصلاً توبه همان پشیمانی است. مقدمهای دارد و مؤخرهای. اول باید بداند، بعد پشیمان شود و بعد تصمیم بگیرد که دیگر نکند.
به هر حال توجه به ضرر گناه و اینکه توبه میتواند اثر گناه را جبران کند نقش بسیار مؤثری دارد. اگر آدم متوجه شود غذایی که خورده است مسموم بوده، در گوارشش اثر سوء میگذارد بعد سردرد میگیرد و سپس مریض میشود. اول چیزی که برای آدم پیدا میشود یک حالت تأثری است. ناراحت میشود چرا چنین کردم چرا دقت نکردم تا غذایی سالم تهیه کنم. اگر باور داشته باشد که آن غذا موجب مسمومیتش شده، این باور مریضش میکند و چند روز از راحتی او کم میشود خواه ناخواه پشیمان میشود. حالا بعضیها سریع التأثر هستند و خیلی زود ناراحت میشوند و اوقاتشان تلخ میشود. اما هر عاقلی وقتی بفهمد کاری کرده است که برایش ضرر داشته از کار خودش پشیمان میشود.
ما باید باور کنیم که گناه چیزی است که سمی را وارد روح ما میکند و خواه ناخواه یک بیماری روحی برای ما ایجاد میشود. ممکن است قابل علاج باشد. خب هر بیماری بدنی هم معمولاً قابل علاج است ولی این باعث نمیشود آدم پشیمان نشود. اگر توجه پیدا کند با این گناهی که کرده است خیلی ضرر کرده؛ اول اینکه عمری را تلف کرده که دیگر بر نمیگردد. ساعتی را که به گناه پرداخته میتوانست به جای آن به عبادتی بپردازد، خدمتی برای انسانی انجام بدهد، به عیادت مریضی برود و… اما وقتش را تلف کرد و صرف گناهی کرد. نشست به تماشای یک فیلم مبتذل. سرمایهای را مفت آتش زد، این پشیمانی ندارد؟ سرمایهای که آدم میتوانست به فاصله یک ساعت عبادت یک قصر بهشتی برای خودش بخرد و الی الابد از آن استفاده کند اگر مفت از دست بدهد و آن را بسوزاند، پشیمانی ندارد؟
وقتی انسان اهل اطاعت نباشد و اهل معصیت باشد، از این فیضها محروم میشود و دیگر عنایتی به او نمیکنند. مگر این ضررها را میتوان حساب نکرد؟ میپنداریم ضرر فقط همان است که آدم یک غذایی بخورد و مریض شود! آن ضررهایی که در اثر گناه به روح ما میخورد و روح را بیمار میکند چه؟ بیماریهای روح بسیار سختتر از بیماریهای جسمانی است و ضررش، مشکلاتش و رنجش خیلی بیشتر است.
کسی که اهل معصیت و فسق شد، توبه نکرد و گناه خود را باز هم تکرار کرد، از نعمت هدایتهای خاص الهی محروم میشود. غیر از هدایتهای خاص الهی، اولیای خدا نیز نسبت به مؤمنین عنایت دارند. حتّی مؤمنین، شهدا، صالحینی که از دنیا رفتند، چه خدمتهایی که برای ما انجام میدهد و دعاهای آنها در حق ما چه کارها که نمیکند! آنها هستند که در آن عالم دعا میکنند و خدا به کسانی در این عالم توفیق میدهد تا قدمهایی بر دارند. همینطور اولیاء دین و ائمه اطهار(ع)، به خصوص در هر زمانی امام معصوم آن زمان، عنایتهای خاصی به پیروانش دارد، در حقّ آنها دعا میکند. حدیثی از امام زمان(عج) نقل شده است و همه آن را شنیدهایم که «ما از رنجهای شما ناراحت میشویم و به دعاهای شما آمین میگوییم».
آثار اطاعت و بندگی
آنهایی که اهل اطاعت و تقوا هستند به این بیماریهای روحی مبتلا نمیشوند. مؤمن در سختترین حالات، از آرامش خاصّی برخوردار است. بزرگانی چون مرحوم حاج آقا رضا بهاءالدّینی (رضوان الله علیه)، در سختترین حالات و گرفتاریها مثل: جریان پانزده خرداد، خیلی ناراحت بود؛ اما آرامش و وقار خاصی داشت.
مؤمنین، آنهایی که ایمان قوی دارند، در گرفتاریها و مصیبتها، با آن که درکشان بسیار بیشتر از ماست، آرامش روحیشان محفوظ است و یک وقار، سنگینی و متانت خاصی دارند. اما ما چه؟ بر اثر یک مسأله کوچک اعصابمان خرد میشود، بدگویی میکنیم و حتی رفتارهای زشت از ما سر میزند. این آرامشِ روحی، آن وقار روحی و متانت مؤمنین نعمت عجیبی است و ما به هیچ وجه نمیتوانیم ارزشش را درست درک کنیم. ولی اهل معصیت از این نعمتها بیبهرهاند.
امّا اهل فسق و فجور و اهل معصیت از این چیزها بهرهای ندارند. بالاتر از همه، این عنایتها با توانِیک عدد بالایی در قیامت ظاهر میشود. آن جا خدا بندگانی دارد که هر لحظه آنها را نوازش میکند، نوازشی که یک لحظهاش به همه عالم میارزد: «فأنظر الیهم کلّ یومٍ سبعین مرّه و اکلّمهم کلما نظرت الیهم»خدا بندههایی این چنین دارد. بندههایی هم هستند که «لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ{ آلعمران، 77}به تعبیر خودمانی، خدا با آنها قهر است، نه نگاهشان میکند و نه با آنها حرف میزند و نه اجازه میدهد که حرف بزنند! تصور کنید کسی که از عطشْ در حالِ جان دادن است، چقدر نیاز به جرعهای آب دارد. انسان در قیامت نیازش به نوازش الهی از نیاز تشنهای که رو به مرگ است به یک جرعهی آب، بیشتر است. آن جا خدا با او قهر میکند، «لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ»؛ حرف هم باایشان نمیزند، «وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ» اجازه هم نمیدهد که حرف بزنند و درخواستی بکنند و اینها آثار گناه است! آثار گناه و خودداری از تقواست.
فرصت را غنیمت بشماریم و در این شبها برای ترک گناه و جبران مافات تصمیم جدی بگیریم. ضعف ارادهمان را با توسّل به اولیاء خدا و کمک خواستن از خدا جبران کنیم. یکی از راههایی که کمک میکند به اینکه ارادهی توبه در آدم تقویت شود، انس گرفتن با دعاها و مناجاتهایی است که از اولیاء خدا به دست ما رسیده است. توجه به مضامین دعاهایی که به خصوص در ماه رمضان هست مثل: دعای ابوحمزه، دعای افتتاح و این مناجات خمسه عشر سبب میشود که انسان به تدریج زنگارها را از دل خود دور کند، دل را صیقل دهد و ارادهای جدّی برای توبه پیدا کند.
آثار گناه در مناجات تائبین
مناجات تائبین با مضامینی شروع میشود که از اوّل آثار زشت و خطرناک گناه را توجه میدهد: «إلهی ألْبَسَتْنی الخَطایا ثَوْبَ مَذَلَّتی»؛ خدایا گناه جامه ذلّت بر اندام من پوشانده است. انسان وقتی تصور میکند که در پیشگاه الهی است، اولیاء خدا عزتی دارند، مقامی دارند، مؤمنین مورد اکرام و احترام هستند، امّا به گنهکار کسی اعتنایی نمیکند، کسی احوال او را نمیپرسد، این بیاعتنایی خدا را چونان لباس ذلّت میداند. «وَجَلَّلَنی التَّباعُدُ مِنْکَ لِباسَ مَسْکَنَتی»، با گناههای رنگارنگ قدم به قدم از تو دور شدم و این دوری گزیدن از تو، من را به نهایت خواری و پستی انداخته است و بالاتر از اینها که به آن کمتر توجه میکنیم: «وَأماتَ قَلْبی عَظیمُ جِنایَتی»؛ دل من در اثر گناه مُرده است. مرگ انسانی به نفس نکشیدن نیست. مرگ انسانی، این است که ارزشها را درک نکنیم، راهی به سوی قُرب الهی پیدا نکنیم، در حیرت فرو بمانیم، اسیر شهوت، اسیر شیطان، اسیر هواهای شیطانی، اسیر اوهام شویم و نتوانیم خوب و بد را تشخیص دهیم. نمونهاش این است که بعضی برای به دست آوردن پست و مقام و اعطای القاب به هر کاری دست میزنند، در حالی که اگر چند روزی به ما گفتند آقای رئیس یا حضرت آیت الله چه میشود؟ تعریف و تمجید دیگران چه تأثیری دارد؟ اما اگر کاری کردیم که خداوند خشنود شود و امام زمان(عج) به ما آفرین بگوید، ارزشمند خواهد بود. بدترین بلایی که انسان به آن مبتلا میشود این است که اصلاً نتواند خیر و شر، خوب و بد خود را تشخیص دهد، نداند صلاح و فسادش چیست و همانند سنگ، وقتی موعظهاش میکنند در او تأثیری نمیکند. «کَالْحِجارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَهِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ»{ بقره، 74}خداوند میفرماید: دل برخی از انسانها از سنگ سختتر است، سنگهایی هست که از خوف خدا سقوط میکند، میشکافد و آب از آنها جاری میشود، اما آدمهایی هستند که قطره اشکی هم از چشمشان نمیآید، هر چه آنان را موعظه کنی، هیچ تأثیری نمیپذیرند. این همان حالتی است که فرمود: «وَأماتَ قَلْبی عَظیمُ جِنایَتی»؛ فقط یک چیز میتواند همه پستیها را تغییر دهد و آن پذیرش توبه از سوی پروردگار جهانیان است. پروردگارا! تو را به حقّ اولیائت قسم میدهیم توفیق توبه نصوح به همه ما مرحمت بفرما.
مشـــــروح خطبـــــه دوم:
بســــــــم الله الرحــــــمن الرحـــــــیم
خودم و همه عزیزان را به تقوای الهی دعوت می کنم.
یکشنبه 14 خرداد 9 رمضان ارتحال ملکوتى حضرت امام خمینى(ره) – انتخاب حضرت آیت@الله العظمى خامنه@اى به رهبرى نظام جمهورى اسلامى ایران توسط مجلس خبرگان (1368 ه.ش – 29 شوال 1409 ه.ق)
خاطرهای از شهید مطهری،که دریکی از کتابها یش نقل میکند؛ را برا یتان عرض میکنم:بعد از این که امام هجرت کردند و رفتند پاریس، ایشان هم از تهران ببه پاریس رفت. بعد که برگشت، دوستانش سؤال کردند:امام را چگونه یافتی؟ خیلی نکته حساسی است. میگوید:من دوازده سال شاگردی امام را کردم و شاگرد ایشان بودم. ولی وقتی رفتم جز این که ایمانم به این شخص اضافه شد، چیزی نبود. من ایشان رادرچهارآمن یافتم امَن بربه. [همان طور که قرآن میفرماید: آمن الرسول بما انزل الیه من ربهَ یافتم.ایشان به چهار چیزایبمان داشت.1-امن بربه 2-امن لقومه ،به ملتش ایمان داشت 3-امن بهدفه ،به هدفش هم کاملا ایمان داشت 4-امن بسبیله ،امام به راهی هم که انتخاب کرده بود کاملا ایمان داشت
به هر حال در دوران مبارزه، خیلیها که خیرخواه و علاقهمند به امام بودند؛ به ا یشان میگفتند که آقا یکخرده یواشتر، این طور نمیشود،مشت و آهن که جور در نمیا یشان میفرمود: شما این مردم را نمیشناسید.همین هم سبب شده بعدازسالها مر دم با شوروحال خاصی درمراسم سالگرد عرض اردات خودشون را به نمایش بگذارند.
دوشنبه 15 خرداد 10 رمضان وفات حضرت خدیجه(س) (3سال قبل از هجرت) – زندانى@شدن حضرت امام خمینى(ره) به دست مأموران ستم@شاهى (1342 ه.ش) – قیام خونین 15 خرداد (1342 ه.ش/ 12 محرم 1383 ه.ق)
ما انسانها دارای دو جنبه هستیم: شخصی و شخصیتی. در جنبه شخصی غالب شبیه یکدیگریم، برای رفع تشنگی و گرسنگی آب و غذا میخوریم، لباس میپوشیم …
لیکن در جنبه شخصیتی با یکدیگر متفاوتیم. برخی دارای شخصیتهای مثبت، فعال و معنوی هستیم، بلعکس برخی دارای شخصیتی منفی، پوچ، بی هویت…
کسانی که دارای شخصیتهای مثبت وبرترند، میتوانند بر افراد دیگر تأثیر بگذارند، و همیشه زندگیشان سرمشق دیگران، و شایستهی مطالعه و تحقیق است.
از جمله این افراد برتر و مناسب برای الگو شدن حضرت خدیجه (سلام الله علیها) هستند.
حضرت خدیجه (سلام الله علیها) دارای امتیازات و ویژگیهای شخصیتی بالایی بودند که موجب معنویت و مقدس بودن این زندگی بود از جمله فداکاریهای شجاعانه و کفایت قهرمانانه هایش که مانند یاری مخلص و توانا با ایثاری کامل، از پیامبر صلی الله علیه و آله حمایت میکرد و مایهی آرامش و شادی قلب پیامبر صلی الله علیه و آله بود او همراه و همپای پیامبر صلی الله علیه و آله درگذر زمان پیش میرفت، دردها و رنجها را شهامت مندانه به جان خرید و شجاعانه ایستادگی کرد و از روز آشنایی با پیامبر صلی الله علیه و آله تا بعثت و از بعثت تا گرایش به اسلام، و از آغاز مخالفت زور مداران با پیامبر و پیام او تا اوج فشار و درد منشی دشمن و تا محاصرهی همه جانبه و تبعید، همیشه و همه جا از مال و جان و اعتبارش مایه گذاشت و از پشتیبانی نهضت و پیشوای آن دریغ نکرد و لحظهای از برق شمشیرها نترسید و با همهی وجود نشان داد در راه عدالت.
– سالهای آغاز بعثت بود، خدیجه (سلام الله علیها) میگوید:
پیامبر صلی الله علیه و آله از غار حرا به خانه برگشت، ولی بسیار ناراحت بودند، پرسیدم: «مَاالذّی اَرَی بِکَ مِنَ الکابَه وَ الحُزنِ مالَمْ اَرَهُ نیکَ مُنْذُ صُحْبَتی؟»؛ «ای پیامبر نشانههای اندوه را در چهرهات میبینم که هرگز از ابتدای زندگی مشترک تا حال تو را این طور محزون ندیده بودم علت چیست؟».
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود «یَحْزُنُنِی غیْبَهُ عَلِیِّ.»؛ «ناپدید شدن علی علیه السلام من را نگران کرده است.»علی علیهالسلام از من جدا شد و معلوم نیست در کجاست [ماجرا از این قرار بود که عدهای از مسلمانان بر اثر دوری از گزند یورش مشرکین پراکنده شده بودند در این میان بین حضرت علی علیهالسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز جدایی افتاده بود].
خدیجه (سلام الله علیها) به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد: «برشترم سوار میشوم و به جستجوی علی علیهالسلام میپردازم تا به او برسم، مگر اینکه مرگ بین من و او فاصله بیندازد.».
خدیجه (سلام الله علیها) با شجاعت تمام سوار بر شتر خود شد و در کنار کوههای مکه به جستجو ادامه میداد. ناگهان در تاریکی، قیافهی شخصی را دید، به او سلام کرد تا از صدای جواب سلام بفهمد که آیا او علی علیهالسلام است یا شخص دیگری است.
او علی علیهالسلام بود گفت: «و علیک السَّلامُ …و بر تو باد سلام، آیا تو خدیجه (سلام الله علیها) هستی؟».
خدیجه (سلام الله علیها) گفت: آری، و بعد شترش را خواباند و به علی علیهالسلام گفت: «پدر و مادرم به فدایت، سوار شتر شو.».
علی علیهالسلام فرمود: «تو از من سزاوارتر هستی که بر شتر سوار شوی، پیش پیامبر صلی الله علیه و آله برو و به او خبر بده تا من بیایم.».
خدیجه (سلام الله علیها) به خانه رسید، دید پیامبر صلی الله علیه و آله در کناری ایستاده و دست به سینهاش میکشد و سه بار این دعا را میخواند: «اَللَّهُمَ فَرِّج هَمّی وَ بَرِّد کِبَدِی بِخَلیل عَلِیِّ ابْنُ اَبی طالبٍ.»؛ (تفسیر فرات کوفی، ص 547) «خدایا! اندوهم را برطرف کن و دلم را به دیدار خلیل و دوستم علی علیهالسلام خنک کن.».
خدیجه (سلام الله علیها) به پیامبر گفت: «خداوند دعایت را مستجاب کرد، بر تو مژده باد.».
پیامبر صلی الله علیه و آله با شنیدن این مژده بلند شد و دستهایش را به سمت آسمان بلند کرد و یازده بار گفت: «شُکراً لِلْمُجیب، شُکراً لِلْمُجیب… »؛ (5) «از درگاه خداوند اجابت کنندهی دعا، شکر و سپاسگزاری میکنم»البته این قضیه هم نشان دهنده مقام ومنزلت حضرت خدیجه هست وهم مقام باعظمت امیرالمؤمنین علیه السلام.
اشاره ای مجدد به انتخابات 29 اردیبهشت
چندنکته عرض میکنم:
1-پرونده انتخابات ریاست جمهورى بالاخره با همه اما و اگرها و گزارشات حاکى از تخلفاتى که بعضاً منجر به تشکیل پرونده قضایى گردید و در جریان بررسى و احیاناً برخوردهاى قاطع حقوقى و قضایى قرار خواهد گرفت، ظاهراً بسته شد
2-ازجمله هشدارهاى جدى و مؤکد امام خمینى(ره) همواره حفظ نظام اسلامى بود که از منظر وى اوجب واجبات بهشمار مىرود و لذا بر همه آحاد ملت بهویژه مدیران و مسؤولان امر است که با هر سلیقه و مواضع سیاسى که هستند، خود را پاسدار و محافظ آرمانها و ارکان نظام اسلامى بدانند و تحت هیچ شرایطى مصالح ملى و ارزشهاى جامعه را به ثمن بخس به بیگانگان نفروشند و بیش از پیش مراقب توطئهها و حیلههاى دشمنان قسمخورده ملت ایران و مجارى نفوذ به گلوگاههاى تصمیمسازى و تصمیمگیرى در کشور باشند.{تکبیرنمازگزاران}
3-دولتمردان و نیز رسانههاى وابسته و بهویژه دستاندرکاران اجرایى انتخابات بهجاى فرافکنى و حاشا نمودن و پاک کردن صورت مسأله، ضمن عذرخواهى از مردم بهخاطر خدشهاى که بر چهره پاک انتخابات وارد گردید و باعث جریحهدار شدن خاطرهى توده مردم انقلابی و پایبند به نظام شد، بیش از دیگران بر پیگیرى پروندهها و تسریع در مجازات متخلفین در هر جایگاه و سطحى که باشند، تأکید و تصریح داشته باشند که البته صداقت و دلسوزى و قانونمدارى مدعیان خدمت خالصانه به مردم نیز چنین اقتضایى را دارد.{تکبیرنمازگزاران}
4-حال که پس از بررسىهاى کارشناسى در شوراى محترم نگهبان، پرونده گزارشات و تخلفات انتخاباتى به مجارى قضایى ارجاع شده است، کمترین انتظار مردم رسیدگى و برخورد قاطع، دقیق، سریع و عادلانه با تخلفات انتخاباتى است، تا از این رهگذر ضمن پاسداشت از حقالناس بودن رأى مردم، بر اعتماد عمومى افزوده تا به فضل الهی در آینده نیز شاهد چنین رفتارهاى ناشایستى که خدشه و صدمه به نمایش اقتدار مردم عزیز و شریف ایران اسلامى مىزند، نباشیم.
{والســــــــــــــــــــلام علیکــــــــــــــــــم ورحمۀ اللـــــــــــــــــــــــه وبــــــــــــــــــــرکاته}