به گزارش روابط عمومی دفتر امام جمعه حسن آبادنمازباشکوه جمعه اینهفته 95/08/14به امامت حجه الاسلام والمسلمین حاج آقااستیری امام جمعه محترم فشافویه وباحضورگسترده اقشارمختلف مردم درمصلی امام خمینی شهربرگزارشد.
عناویــــــن خطبــــــــه اول:
1-چهارمین اقدامی که توسط بنی امیه پس ازرسول خدا(ص)برجامعه حاکم شدآفت بی عدالتی و عدالت ستیزی بود.
2- بیندیشیم و قضاوت کنیم که اگرمادرآن زمان بودیم،بااین همه سخت گیرى،آیاعلوى مىشدیم یاغیرعلوى؟!
عناویــــــن خطبـــــــه دوم:
1- مصائب و شدائدی را که رقیه(س)ازکربلاتاشام متحمل میشود، آنچنان تلخ است که قلب و روح هر انسان صاحبدلی رامتأثرمیسازد
2-سه نکته اساسی دررابطه با کیفیت کالا.
مشــــــروح خطبـــــــــه اول:
أعوذ باللـــــــــه من الشیطان الرجیــــــــــم بســـــــــم اللـــه الــــرحمـــــن الرحیـــــــــم
در ابتدای خطبه اول خودم و همه شما را به تقوای الهی دعوت و توصیه می کنم . موضوع بحث پیرامون چرائی وقوع حادثه کربلا بودگفتیم چهاراقدام عمده ای که اموی ها و دیگرانی که بعد از پیامبر (ص) برسرکار آمده اند انجام دادند سه اقدام را قبلا به محضرشما عرضه داشتم که عبارت بود ازولایت ستیزی وامام ستیزی ،دین ستیزی و نابود کردن اساس وسوم هم:تقدس زدائی و ارزش زدائی
چهارمین اقدامی که توسط بنی امیه پس از رسول خدا (ص) برجامعه حاکم شد و عده ای از مسلمانان با حاکم جائر همراه شدند و امام را رها کردند و آن آفت بی عدالتی و عدالت ستیزی بود.
عدالت مهمترین و اساسی ترین خواسته تمامی انسانها در طول تاریخ بوده است حتی کسانی که خودشان عملاً بدان پایبند نبودند اما دوست داشته اند مردم با ایشان رفتار عادلانه داشته باشند . اهمیت عدالت به حدی است که خداوند متعال آن را به عنوان یکی از اصلی ترین اهداف رسالت انبیاء دانسته و می فرماید : « لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ…(25) » (سوره حدید) ما رسولان خود را با دلیل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.
عدالت امری است که شیرینیِ فوقالعادهای دارد. حضرت زهرای اطهر علیها السلام میفرمایند: «فَرَضَ اللهُ … العَدلَ تَسکینا لِلقُلوبِ؛[ منلایحضرهالفقیه، ج3، ص567] خداوند عدالت را برای آرامش دلها واجب کرده است.» امام صادق علیه السلام میفرماید: «عدالت از آب گوارا برای آدم تشنه، لذیذتر است{الْعَدْلُ أَحْلَى مِنَ الْمَاءِ یُصِیبُهُ الظَّمْآنُ»، کافی، ج2، ص146}
پس از آن که امام علی (ع) با اصرار مردم حکومت را به دست گرفت و اصل اول و اساسی خود را برپایی عدالت بیان نمود، طلحه و زبیر که به امتیازات دوره پیشین عادت کرده بودند، با این سیاست مخالفت نمودند. در حالی که اگر به امثال آنان اندکی بیشتر می بخشید، مشکلی برای او ایجاد نمی کردند. اتفاقاً عده ای از یارانش هم به او چنین روشی را پیشنهاد دادند و وی را به دلیل «مساوات طلبی بی ملاحظه» سرزنش نمودند.
یکی ازمسائلی که در دشمنى و مخالفت مسلمانان صدر اسلام با امیرالمؤمنین(علیه السلام)دیده میشودمربوط به شخص آن حضرت بود. على علیه السلام صفتى داشت که مردم آن را نقطه ضعف مىشمردند. آنان با تمام فضایلى که براى حضرت على علیه السلام قایل بودند، اما به پندار خود یک عیب و ضعف اساسى نیز براى آن حضرت سراغ داشتند! آن ایراد این بود که على علیه السلام سخت گیر و انعطاف ناپذیر است! على مو را از ماست مىکشد و بیش از حد در مسایل دقیق و ریز مىشود. به خصوص در مواردى که مربوط به احکام شرعى، حقوق مردم و بیت المال باشد زیاد از حد سخت مىگیرد!
بسیارى از ما داستان عقیل را مىدانیم. عقیل برادر حضرت على(علیه السلام) و فردى نابینا و در عین حال عیالوار بود. جناب عقیل بن ابیطالب برادر علی بن ابیطالب (ع) حدود 20 سال از ایشان بزرگتر بود و بسیار مورد علاقه حضرت ابوطالب (ع) بود و پیامبر اسلام (ص) فرمود که عقیل را دو برابر دوست دارم (إنی لأحبک یا عقیل حبین حبا لک و حبا لحب أبی طالب لک}علل الشرائع ، ج 1، 133 – باب عله محبه النبی ص لعقیل بن{
بسیارى از اوقات فرزندانش گرسنه بودند و سهم او از بیت المال کفاف زندگى اش را نمىداد. روزى حضرت على(علیه السلام) را به مهمانى دعوت کرد تا آشفتگى و ژولیدگى کودکانش را ببیند، بلکه سهم بیشترى از بیت المال براى او مقرر کند. حضرت آهن داغ را به بدن او نزدیک کرد به طورى که فریادش بلند شد و گفت: مىخواهى مرا بسوزانى؟! مگر من چه کردهام که این کار را با من مىکنى؟! امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود، تو از آهنى که به دست من داغ شده تا این اندازه وحشت مىکنى، من چگونه در روز قیامت آتشى را که از غضب خدا افروخته شده تحمل کنم؟ اگر من بخواهم از بیت المال یک درهم بیشتر از سهمت به تو بدهم، در آخرت باید به آتش جهنم بسوزم{حارالانوار، ج 41، باب 107، روایت 23}
آرى، على(علیه السلام)در مسأله بیت المال و حقوق جامعه اسلامى تا بدین حد سخت گیر بود و این سخت گیرى براى بسیارى از مردم و حتى برخى از دوستان نزدیکش قابل تحمل نبود. سخت گیرىهاى حضرت على(علیه السلام)به خصوص در بیت المال، باعث مىشد که دوستان آن حضرت هم ایشان را تحمل نکنند.
این عاملى است که ما نیز باید در مورد آن بیندیشیم. آیا اگر ما در زمان حضرت على(علیه السلام) بودیم و سخت گیرىهاى آن حضرت را مىدیدیم، تحمل مىکردیم؟ اگر من و شما به جاى عقیل بودیم و فرزندانمان گرسنه و ژولیده بودند، عموى آنها هم امیرالمؤمنین علیه السلام و حاکم تمام کشورهاى اسلامى بود، آیا در برابر این سخت گیرى طاقت مىآوردیم؟ مگر عقیل از على علیه السلام چه خواست؟ چند قرص نان و اندکى سهم بیشتر از بیت المال براى رفع گرسنگى کودکان خود. اما امیرالمؤمنین علیه السلام از این کار خوددارى کرد و فرمود سهم تو از بیت المال همین است! نیک بیندیشیم و قضاوت کنیم که اگر ما در آن زمان بودیم، با این همه سخت گیرى، آیا علوى مىشدیم یا غیر علوى؟! اگر مىبینیم پاسخ درستى نداریم و نمىتوانیم باصراحت بگوییم غیر علوى نمىشدیم، بدانیم که اشکالى در کار ما وجود دارد؛ و در صدد برآییم که خود را اصلاح کنیم، تمرین کنیم که به حق تن دهیم و هر چه حق ما است به همان رضایت دهیم. اگر کسى بیشتر از حق به ما مىدهد از او تعریف نکرده و به سراغ او نرویم. اگر مىخواهیم علوى باشیم، ببینیم حق ما چه مقدار است و به همان قانع باشیم.
#####################################################################
مشـــــروح خطبـــــه دوم:
بســــــــم الله الرحــــــمن الرحـــــــیم
در ابتدای خطبه دوم هم خودم و هم شما را به تقوای الهی دعوت می کنم قال علی (ع) (بحار الانوار؛جلد75؛صفحه90) کسی که در وجود خویشتن نهال تقوا بکارد میوه های هدایت را از آن بدست می آورد.
مضمون و محتوای روایت فوق که ثمره و نتیجه تقوا در همین دنیاست در آیات و روایات مختلفی مطرح شده است مانند : ثمره تقوا در سوره بقره آیه 283، تعلیم و دانش الهی مطرح شده و در سوره انفال آیه 29 دست یافتن به قدرت تمیز حق و باطل مطرح گردید و سوره بقره آیه 2 ثمره تقوا هدایت مطرح شده اما آنچه در روایت فوق مطرح شده است فقط ارتباط میان هدایت و تقوا است که هر چه تقوا بیشتر شود هدایت الهی بیشتر نصیب انسان می گردد زیرا قلب همچون آینه است وقتی آینه غبار آلود شد حقایق را منعکس نمی کند . اما اگر آینه دل را با قرار دادن در مسیر نسیم تقوا از غبار گناه بزدائیم چهره حقیقت به خوبی در آن منعکس می شود بنابراین نور هدایت همواره در حال تابیدن است و لحظه ای قطع نمی گردد.
جمال یار ندارد حجاب و پرده ای غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
شنبه 15 آبان 5 صفر شهادت حضرت رقیه در خرابه شام (61 ه ق)
دوشنبه 17 آبان 7 صفر شهادت حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام به روایتى (50 ه.ق)
شهادت حضرت رقیه(س) اندکی پس از واقعه خونین کربلا در سال شصت و یکم هجری رخ داده است و در این هنگام وی سه یا چهار ساله بوده است و نخستین نکته شگفت درباره حضرت رقیه(س)، شاید همین باشد که با چنین عمر کوتاهی، از مرزهای تاریخ عبور کرد و به جاودانگی رسید، آنگونه که برادر شیرخوارش علیاصغر(ع) به چنین مرتبهای نایل شد.
یکی از جلوههای رویداد بزرگ عاشورا تنوع سنی شخصیتهای آن میباشد که از پایینترین سن آغاز و به بالاترین سنین (حبیب بن مظاهر) ختم میگردد. نکته قابل تأمل دیگر در بررسی این مهم آن است که در پدید آوردن این حماسه بی بدیل و شکوهمند تنها یک جنسیت سهیم نبوده، بلکه در کنار اسامی مردان و پسران جانباز و ایثارگر این واقعه، نام زنان و دختران نیز حضوری پررنگ و تابناک دارد.
مصائب و شدائدی را که رقیه(س) از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام متحمل میشود، آنچنان تلخ و دهشتناک است که وجدان هر انسان آزاده و صاحبدلی را میآزارد و قلب و روح را متأثر و مجروح میسازد. تحمل گرمای شدید کربلا همراه با تشنگی، حضور در صحنه شهادت خویشاوندان، اسارت و ناظر رفتارهای شقاوت آلود بودن، آزار و شکنجههای جسمی و روحی فراوان، دلتنگی برای پدر در خرابه شام و … نشانگر مصائب عظمایی است که یک کودک خردسال با جسم و روح لطیف خود با آن مواجه شده است.
اشاره ای به روز کیفیت
در مورد کار،این نکته لازم است که ما کار را گسترش بدهیم؛هرکس هرجا هست، کار کند، کیفیّت کار را بالا ببرد، حقّ کار را اداء کند. فرض بفرمایید یک دانشجو اگر چنانچه درست درس نخواند، حقّ کار را اداء نکرده؛ همچنانکه اگر یک استاد وقت نگذارد براى تدریس، خودش را آماده نکند، مطالعه نکند، وقتگذارى نکند، حقّ کار را اداء نکرده؛ اگر یک مدیر که در یک جایى نصب شده است – بهعنوان وزیر، بهعنوان مدیر، بهعنوان نماینده مجلس – خود را وقف اینکار نکند، حقّ کار را اداء نکرده. اینکه ما مسؤولیّت یک مدیریّت را بهعهده بگیریم؛ منتهاتمام نیرویمان را صرف آن کارى که مسؤولیّتش را بهعهده گرفتهایم، نکنیم و به کارهاى دیگر بپردازیم، حقّ کار اداء نشده است
نقل شده قدیم که در بازار بزرگ مشهد کفّاشى بود که معروف بود کفشهایى که مىسازد، چرم کفش و کف کفش پاره مىشود، امّا دوخت کفش از بین نمىرود، یعنى محکمکارى اینجورى است. کارى کنیم که دوخت ما، آن کارى که دست ما است، درست و با کیفیّت و با استحکام انجام بگیرد؛ این وظیفه کارگر است. خب، گفتن این [حرف] آسان است، عملکردنش چهجورى است؟ اینکه خداى متعال از زبان پیغمبر فرمود: «رَحِمَ اللهُ اِمرَأً عَمِلَ عَمَلاً فَاَحکَمَه»؛ رحمت خدا بر آن انسانى که کارى را انجام مىدهد و آنرا محکم انجام مىدهد، محکمکارى مىکند
دررابطه باکیفیت کالا به چندنکته اشاره میکنم:
1-مهارتافزایى کارگران
یکى از کارهایى که باید انجام بگیرد تا کارگر بتواند کیفیّت کار را بالا ببرد، مهارتافزایى است؛کارگر ساده که نمىتواند صرفاً با تجربه خودش پیش برود البتّه تجربه هم مؤثّر است، امّا آموزش هم لازم است. مهارت کارى بر عهده مسؤولان است
2-امنیت شغلى کارگر
یک مسأله مسأله امنیّت شغلى کارگر است؛ اگر ذهن کارگر مشغول باشد که آیا فردا در این کارگاه هست یا نه، دستش به کار نمىرودتعطیلى کارگاهها جزو آفتهاى بزرگ است،تعطیلى دو جور است: یک تعطیلى بهخاطر این است که امکانات کارفرما کفاف کار را نمىدهد. یا درست مدیریت نمیشود که درهرصورت بایدرسیدگی شود.
۳. ترویج محصول کار کارگر ایرانى
یترویج محصولِ ایرانى هم بسیارمهم است. طوری باید تبلیغ شود وفرهنگ سازی شود که تولید داخلى مقدّس شمرده شود. حمایت از تولید داخلى باید یک وظیفه شناخته بشود؛ همه خودشان را موظّف بدانند از تولید داخلى حمایت بکنند. یکى از راهها این است که جنسى که مشابه داخلى دارد، مطلقاً از خارج وارد نشود
اشاره ای به راهپیمایی 13 آبان
سى و هفت سال قبل در روز ۱۳ آبان، جمعى از دانشجویان پیرو خط امام؛ ضربه سختى به ابهت و هیمنه آمریکا وارد کردند. اقدامى که به تعبیر امام راحل به انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نام گرفت.
امروز ما در این مقطع حساس و پیچ تاریخى وارث و پرچمدار خون هزاران شهید راه حق و استقلال و آزادى بر همان عهد و پیمان استوار ایستادیم هرچند امروز آمریکای جهانخوار بعد از شکستهاى پىدرپى، لباس عوض کرده و دست دوستى بهسوى ما دراز کرده تا در لباس دوست اهداف استعمارى خود را دنبال کند.
اماملت مادر مقابل این حربه دشمن بهسوى قلههاى پیشرفت و تعالى و عزت و افتخار گام مثل گذشته گام برخواهندداشت.{تکبیرنمازگزاران}
دشمن و ایادى داخلى آن با کمک دستگاه تبلیغاتى خود سعى در مدیریت ادراک مردم دارند که بعد از توافقنامه برجام نیاز به شعار مرگ بر آمریکا نیست. باید به این افراد غافل یا عامل دشمن گفت که مرگ بر آمریکا یک شعار نیست بلکه نقشه راه مبارزه با نظام سلطه است. سلاحى برنده و کارآمد که تمام مکروفریب دشمن را از کار انداخته است. این سلاح بیدارکننده تمام مستضعفین عالم است. شعار مرگ بر آمریکا نماد استکبارستیزى ملت ایران است{شعاریکپارچه مرگ برآمریکای نمازگزاران}و هم چنین پاسخى به اقدامات خصمانه آمریکا در طول یکصد سال اخیر است وملت ماآن را کنارنخواهدگذاشت.{تکبیرنمازگزاران}
والســـــــــلام علیکــــــــــــم ورحمــــــــــــــه الله وبــــــــــــرکاته