به گزارش دفتر امام جمعه نیم ور ،نماز با شکوه جمعه 6تیرماه 1404 مصادف با اول محرم الحرام 1447 به امامت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالعلی استیری امام جمع محترم نیم ور ، وبا حضور گسترده مردم خدا جو درمسجد امام حسین علیه الســـــــــــــــــــــــــلام برگزار شد.
عناوین خطبه اول:
- درسهایی که باید از عاشورا فرا گرفت مخصوص زمان خاصی نیست.
- عاشورا درس می دهد که در میدان نبرد حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن ومرد، پیر و جوان،و امام و ماموم،همه در یک صف قرار می گیرند.
- باید این درس را از عاشورا بگیریم که هر انقلابی در معرض آفت و خطر است و وظیفه آحاد جامعه، آشنایی با خطرات و اجتناب از آن است.
عناوین خطبه دوم :
- رژیم صهیونیستی و آمریکا بر چه مبنایی، در شرایطی که مذاکره میکردیم، اقدام به حمله کرد؟
- رژیم صهیونیستی در چهار محور دچار خطای محاسباتی شد .
- 3. آیا دشمن به آنچه میخواست رسید یا نه؟ دشمن چه میخواست و چه شد؟
- مذاکره یک فصل مشترک میخواهد که نیست چرا که طرف مقابل حیات ما را هدف قرار داده است.
مشروح خطبه اول:
أعوذ باللـــــــــه من الشیطان الرجیــــــــــم بســـــــــم اللـــه الــــرحمـــــن الرحیـــــــــم
عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوى الله
موضوع بحث ما در هفته های گذشته پیرامون خُطب نهج البلاغه بود که به مناسبت ایام محرم بحث قبلی را چند هفته ای قطع میکنم و پیرامون این ایام چند جمله ای تقدیم میکنم :
ابتدا این ایام سراسر اندوه و ماتم و ایام شهادت ارباب عالم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران با وفایش را به پیشگاه اشرف مخلوقات عالم پیامبر رحمت (ص)امیرالمومنین و حضرت زهرای مرضیه علیهما السلام و به پیشگاه مقدس آقایمان، مولایمان، قطب عالم خلقت، منجی بشریت،حضرت صاحب الزمان ارواح العلمین له الفداء و به محضر شما نمازگزاران عزیز و محبین اهلبیت تسلیت عرض می کنم.
خدا را شاکر یم که به ما توفیق داده و زنده ایم و تا محرم دیگری در خیمه سیدالشهدا علیه السلام نفس بکشیم، انشاءلله که خداوند به ما توفیق بدهد امسال به گونه ای در خانه سیدالشهدا علیه السلام باشیم که بیش از گذشته بتوانیم عرض ادب کنیم و بیش از گذشته بتوانیم توشه ای برای دنیایمان وآخرتمان بگیریم
در مباحث مربوط به عاشورا، سه موضو ع اصلی وجود دارد:
موضوع اول: یکی بحث علل و انگیزههای قیام امام حسین علیهالسّلام است، که چرا امام حسین قیام کرد؛ دراین زمینه سخن بسیار گفته شده
موضوع دوم:موضوع درسهایی است که باید از عاشورا فرا گرفت که مخصوص زمان خاصی هم نیست از آن روزی که امام حسین به شهادت رسید تا به امروز وتازمانی که زمان ،زمان باشد و زمین ، زمین باید از آن درس گرفت درسهایی مثل فداکاری،دینداری،شجاعت،درس مقاومت وایستادگی درس قیام للَّه و درس محبّت و عشق .
عاشورا درس می دهد که برای دین، باید فداکاری کرد؛ درس می دهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت؛ درس می دهد که در میدان نبرد حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن ومرد، پیر و جوان،و امام و ماموم،همه در یک صف قرار می گیرند؛ درس می دهد که جبهه دشمن، با همه توانایی های ظاهری، بسیار آسیب پذیر است.
موضوع سوم: عبرتهای عاشوراست که بسیار لازم وضروری است یعنی اگر بعد از 1400 سال برای امام حسین مراسم میگیریم هزینه میکنیم وقت میگزاریم اشک میریزیم یرای این است که از این واقعه زنده درس و عبرت بگیریم خصوصاً برای زمان فعلی ما که حکومت حکومت اسلامی است .
عبرت از عاشورا یعنی آشنا شدن با علل و عوامل ارتجاع و مبارزه با تهدیدات دشمن و پاسداری از ارزش ها و حفظ دستاوردهای انقلاب و مقابله با تهاجم فرهنگی ونظامی بیگانگان؛ باید این درس را از عاشورا بگیریم که هر انقلابی در معرض آفت و خطر است و وظیفه آحاد جامعه، آشنایی با خطرات و اجتناب از آن است. چرا که اگر ما هم از عبرتهای عاشورا استفاده نکنیم، امکان تکرار تاریخ وجـود دارد.
انسان باید به این صحنه نگاه کند، تا عبرت بگیرد؛ عبرت بگیرد، یعنی چه؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند و بفهمد در چه حال و وضعیتی است؛ چه چیزی او را تهدید می کند؛ چه چیزی برای او لازم است. این را می گویند «عبرت». شما اگر از جاده ای عبور کردید و اتومبیلی را دیدید که واژگون شده یا تصادف کرده و آسیب دیده، مچاله شده و سرنشینانش نابود شده اند، می ایستید و نگاه می کنید؛ برای این که عبرت بگیرید تا معلوم شود که چطور سرعتی، چطور حرکتی و چگونه رانندگی ای، به این وضعیت منتهی می شود. این هم نوع دیگری از درس است؛ اما درس از راه عبرت گیری است.
اولین عبرت از واقعه عاشورا، این است که ببینیم چه شد 50 سال بعد از رحلت پیغمبر(ص)، جامعه اسلامی به جایی رسید که کسی مثل امام حسین(ع) ناچار شد برای نجات جامعه این چنین فداکاری کند.
ممکن است که خطبه دوم طولانی شود در خطبه اول به همین اندازه اکتفاء میکنم.
مشروح خطبه دوم:
از حضرت موسی جمله ای نقل شده است که قابل توجّه است، این مرد عظیم الهی از خدا یک وقتی این جمله را پرسید «قَالَ یا رَبِّ أَخْبِرْنِی عَنْ آیهِ رِضَاک عَنْ عَبْدِک» «إِذَا رَأَیتَنِی أُهَیئُ عَبْدِی لِطَاعَتِی وَ أَصْرِفُهُ عَنْ مَعْصِیتِی»اگر می بینید که کاری می کنم که بدون اراده بنده ی من در یک کار خیری قرار می گیرد.از این بالاتر خدا جمله ای را می فرماید «إِذَا رَأَیتَ نَفْسَک تُحِبُّ الْمَسَاکینَ وَ تُبْغِضُ الْجَبَّارِین» اگر روح تو این طور شد که مستضعفان را، فقرا را، مستمندان را دوست داری امّا جبارها، ظالم ها، ستمگرها را دشمن داری این علامت این است
مناسبت در هفته آینده زیاد است امام به یک رویداد اشاره میکنم :
اشاره ای به جنگ تحمیلی 12 روزه با آمریکا و اسرائیل
ابتدا اینطور سئوال را طرح کنم که چرا اسرائیل به ایران حمله کرد رژیم صهیونیستی و آمریکا بر چه مبنایی در شرایطی که مذاکره میکردیم، اقدام به حمله کرد؟ چه اطلاعاتی به دست رژیم صهیونیستی رسید؟ محاسبات راهبردی و کلان او برای حمله به ایران چه بود؟از جهات مختلف باید برررسی شود که پاسخ به یک جمله برمیگردد که اشتباه محاسباطی فاحشی در ابعاد مختلف سبب شد که دست به این جنایت ددمنشانه بزند
اولین اطلاعات و محاسبات راهبردی رژیم صهیونی این بود که فکر میکرد ایران بهخاطر شرایط سخت معیشتی و اقتصادی که دارد و بهخاطر گسلهای قومیتی بهخصوص فرهنگی که بعد از فتنه 1401 انجام شده و طیف زیادی از مردم که خودشان را جدای از نظام حساب میکنند، الان در آستانه یک آشوب بزرگ اجتماعی دارند که نیاز به یک تسریع کننده دارد که کبریت بزند و این جامعه آتش بگیرد.فکر میکردند یا همراهی میکنند و اگر همراهی نکنند، سکوت میکنند و نظام تنها خواهد ماند.
دومین اطلاعات و محاسبات راهبردی صهیونیستها این بود که ایران به جهت ضربات و لطماتی که در جبهه مقاومت از سال گذشته خورده است، چه اتفاقاتی که در لبنان افتاد و شهادت سید حسن نصرالله عزیز و چه اتفاقاتی که بعداً در سوریه افتاد، از آن طرف هم حماس به جهت اینکه حدود دو سال است که میجنگد، تصورشان این بود که اگر حمله و اقدامی انجام دهیم، کسی از ایران حمایت نخواهد کرد.
سومین اطلاع و محاسبه راهبردی که داشتند این بود که دولتی که بر سر کار است، دولتی است که آمده با آمریکا سازش و گفتگو کند و کار را تمام می کند. فکر میکردندچنانچه ما حملهای کنیم، طیف زیاد و طرفداران جناحی دولت یا به قول خودشان اصلاحطلبان در مخالفت با جنگ می ایستند و مسئله مذاکره و سازش را مطرح میکنند. دوگانه بین حاکمیت و دولت که در دولت یازدهم و دوازدهم شکلگرفته تشدید خواهد شد.
نکته چهارم هم این است میگفتند اعتماد به مسئولین حتی به شخص مقام معظم رهبری کم شده مردم از هیچکس دل خوشی ندارند ،واین سبب شده تابآوری مردم پائین بیاید و لذا با کشاندن جنگ به زندگی مردم، میتوانیم به نتیجه مطلوب خودمان برسیم.
دشمنان بر اساس این اطلاعات و محاسبات راهبردی بود که ، اقدامات راهبردی را شکل دادند.اما چه کردند؟:
اولاً تصمیم گرفتند که در یک عملیات هماهنگ در 23 خرداد به فرماندهان ارشد و دانشمندان برجسته حمله کنند. یعنی نیروهای ارشد نظامی، امنیتی، علمی و حتی طبق برخی از اخبار، برخی از نیروهای ارشد مدیریتی که به آنها حمله کنند. مثلا حتی سران قوا، وزرای مهم، کسانی که نیروهای تاثیرگذار هستند را از بین ببرند و نظام را با یک شوک و بُهتی مواجه کنند که ندانند الان چگونه وارد مسئله شود. مثلاً قوه قضاییه، مجریه، مقننه، رؤسایشان به شهادت رسیده باشند و یا دچار آسیب و جراحت شده باشند. وقتی اینگونه شد تصمیم گیری در داخل برای نظام غیر ممکن خواهد بود.
دومین اقدام راهبردی دشمنان این بود که سیستم پدافند ما را مختل کنند و از این سیستم وارد شوند، راه را باز کنند و شروع به زدن مراکز هستهای، مراکز نظامی، پادگانها، مراکز موشکی و منازل مسکونی مردم.
سومین اقدام ناامنی از طریق مزدوران
اینکه جامعه و فضای کشور را با مزدورانی که آموزش دیدند و دارای ابزاری مانند پهپاد یا سلاحهای دوشپرتاب و امثال آن ناامن کنند. مردم یکمرتبه در این استان و آن استان، این شهر و آن شهر ناامنی را ببینند. مردمی که از تهران به شمال کوچ کردند یکمرتبه ببینند که در مازندران و گلستان گیلان و غیره این اتفاقات خواهد افتاد. این اقدامات را هم انجام دادند. تلاش اینها این بود که در 48 ساعت اول یعنی فاصله جمعه 23 خرداد تا یکشنبه که دو روز بود، کاری در ایران انجام دهند و بلایی به سر نظام و مردم بیاورند که وزیر خارجه وقتی آنجا میرود با دست بالا برای تسلیم برود و آنجا آنچه که مدنظرشان است، دیکته کنند.
چهارمین اقدام: زدن شهرها و سامانههای موشکی که در واقع نقطه قوت و اقتدار نظامی ما ست
هدف و یا اقدام دیگرشان این بود که طوری سامانههای موشکی ما را بزنند که قدرت موشکی ما نابود شود یا اینقدر ضعیف شود که نتواند کار دیگری بکنند. یعنی صنعت دفاعی و صنعت موشکی ما را بزنند. جایی هم که نماد این قدرت بود، فردو و نطنز بود که زدند. برخی از نواحی موشکی ما که فکر میکردند در استانهای مختلف است را مورد هدف قرار دهند خودشان گفته بوند نابودی کامل مراکز هستهای و موشکی هدف ما است. ما میخواهیم چنین کاری کنیم. آمریکا هم آمد که همین کار را انجام دهد.
اما سؤال این است که آیا دشمن به آنچه میخواست رسید یا نه؟ دشمن چه میخواست و چه شد؟
او میخواست نیروهای ارشد ما که ردههای مختلف هستند، وقتی از دست میروند، کسی جای آنها را نگیرد. برای ترور برخی نیروها در سطوح مختلف ناکام ماند. این کار را انجام دادند و خوشبختانه به نتیجه نرسید و خنثی شد. وگرنه مثلاً ما شاید با شهادت بیش از صد نفر از مسئولینمان در این دوره روبرو میشدیم. الحمدلله به نتیجه نرسید و آن نیروهای نظامی و رئیس محترم دانشگاهی که بهجای شهید تهرانچی که مسئولیت داشت، جای او پر شد.
در بحث پدافند اگر چه ما لطمههای زیادی دیدیم و نیاز دارد که جبران و بازسازی کنیم، بهخاطر اینکه ما لایه پدافند زیر زمینی و سیار داشتیم، تا حد زیادی توانستیم پوشش دهیم اگر چه در برخی حوزهها نقص داشتیم.
جنگ سایبری
جنگ سایبری هم مفصل به زیرساختهای ما از صداوسیما بگیرید تا زیر ساختهای انرژی و توزیع بنزین، بانکها را انجام دادند؛ ولی به نتیجه نرسید.
قراردادن مردم در مقابل نظام
خواستند مردم را مقابل نظام قرار دهند و دوگانگی ایجاد کنند. برخلاف آنچه فکر میکرد مردم در راهپیمایی غدیر، در نمازجمعه قبل و این نمازجمعه خشم و نصر یک حضور بینظیر پیدا کردند و برخلاف آنچه تصور میکردند همه اقشار از اصلاحطلبان، اصولگرایان، انقلابیها و قشر خاکستری و مردم عادی، حتی بسیاری از اپوزیسیون خارجنشین بهجز معدودی از آنها اینها آمدند و پای ایران و دفاع از نیروهای مسلح ایستادند.
هنرمندانی که خیلی از آنها در فتنههای مختلف برگشته و از نظام جدا شده بودند، دوباره برگشتند و از ایران و نیروهای مسلح حمایت کردند. هدفگذاری که کرده بودند، شخصیت مقام معظم رهبری در نگاه مردم شخصیتی شود که مطلوب و محبوب نباشد. خیلی از کسانی که این تصور را در دوران مختلف داشتند، نسبت به این موضوع نگاهشان تصحیح شد. دشمن به این اهداف نرسید. البته ما خسارتهای زیادی دیدیم. نیروهای عزیزی که از ما شهید شدند، از یک بچه دوماهه بگیرید که یکی آن هم زیاد است تا سرداران و دانشمندان برجستهای که از بین ما رفتند و ما داغدار آنها هستیم و انشاءالله تشییع باشکوهی از این عزیزان برگزار کنیم.
بنابراین دشمن بر اساس آن اطلاعات، محاسبات و اقدامات راهبردی که انجام داد، به آنچه که میخواست واقعاً و مطلقاً نرسید.
آن حرکتی هم که آمریکا انجام داد بیشتر یک حرکتی بود که به نتانیاهو بگوید من پشت تو هستم و دلت گرم باشد. تصوری هم نداشت که ایران اینجور پاسخ دهد. تصورشان این بود که ایران ناوی را در دریا خواهد زد.
ما پایگاه و فرماندهی مرکزی آمریکا در غرب آسیا را زدیم {پایگاه العُدید}.مهم ترین پایگاه شنود و رصد آمریکا در دنیاست. آنجا 10 تا 15 هزار نفر نیرو با حدود 140 هواپیما در آن جا میگیرد. مانند شهر است که مغازه، رستوران، کلیسا و سینما دارد و نظامیها در آنجا با خانوادهشان زندگی میکنند. «کجای دنیا دیدید که یک کشوری صبح به اسرائیل و شب به آمریکا موشک بزند؟»
از جنگ جهانی دوم به بعد هیچ کشوری جرأت نکرده حتی یک گلوله به سمت آمریکائی ها پرتاب کند اما فرزندان غیور این کشور نه تنها گلوله بلکه موشک بالستیک پرتاب کردند که ساخته دست خودشان بود
حالا سؤالی که در ذهن عزیزان به وجود میآید، بهخصوص طیف زیادی از مردم که با شور انقلابی آمده بودند و خوشحال بودند که آمریکا را زده بودیم و بهخصوص بچههای حزباللهی، عزیزان نمازجمعهای، عزیزان پایگاه بسیج که این ایام واقعاً خوش درخشیده بودند تا بچههای پدافند که زیر آتش بودند و ایستاده بودند و جان خودشان را به خطر انداختند، شاید برایشان این مشکل باشد.
حالا سؤال این است که آیا به ما صلح تحمیل شد یا نه؟ دوم اینکه آیا ما شکست خوردیم یا نه؟ سوم اینکه چه کنیم و چه اتفاقی در آینده خواهد افتاد؟
1- صلح نشده است
اولاً صلح نشده است و این کلمه غلط است. کسی که صلح را روایت میکند یا جهالت به خرج میدهد و یا خداینخواسته نشانی غلط آگاهانه میدهد او حرف ترامپ را میزند. هیچکس حق ندارد حرف ترامپ را بزند. از نظر فقهی اسم آن «هُدنه» و از نظر حقوقی آتشبس است. آتشبس دائم هم نیست.این آتشبس موقت است. باید ببینیم موضع رسمی نظام چه خواهد بود و حتما نظام جمع بندی خواهد کرد. پس این صلح نیست، آتشبس دائم هم نیست این نکته اول.
2- آیا ما شکست خوردیم؟
نکته دوم این است که آیا ما شکست خوردیم؟ مطلقاً نه! باید برگردیم به همان سه نکتهای که گفته شد: محاسبات راهبردی، اقدامات راهبردی و برآورد راهبردی. چه میخواستیم و نتیجه آن چه شد؟ ما چه میخواستیم و نتیجه چه شد؟ ما که حمله نمیخواستیم بکنیم. ما در حال مذاکره بودیم. نه در مذاکره به نتیجه رسید، که غنیسازی را متوقف کند، نه در نابودسازی به نتیجه رسید که موشکی و هستهای ما را بزنند.
بنا به فرمایش رهبری ترامپ حرف بزرگتر از دهانشان را زدند که ایران تسلیم شودکه اینهم محقق نشد به هیچ هدفشان نرسیدند اما ما به آنچه که تا حالا گفتیم، رسیدیم. یعنی ما مذاکرات را فعلاً تعلیق کردیم و برای ما پیروزی بزرگ است. در بحث انرژی هستهای، مجلس خروج از ان.پی.تی و تعلیق همکاری را تصویب کردند
نکته پایانی: حالا ما چه کنیم؟وظیفه ما چیست؟
اولین کار روایت پیروزی است. این روایت واقعبینی صحنه است. باید حتما سعی کنیم که روایت پیروزی را بدهیم. مانند شهید آوینی که روایت ما باید روایت فتح باشد. ما دو ضربه، قبل از پذیرش آتشبس و بعد از آتشبس به دشمن زدیم و کار را تمام کردیم. اگر از این به بعد اسرائیل بخواهد حمله کند، نقض آتشبس کرده و خواهد خورد. اگر آمریکا بخواهد غلطی کند باز همین اتفاق خواهد افتاد؛یقین کردند دوران بزن در رو تمام شده است{تکبیرنمازگزاران}
ایران مراکز هستهای، مراکز برق، موساد، مرکز تحقیقات وایزمن، شهرک نظامیان امنیتی نیروی هوایی را زده است. پایگاه نتساریم، نواتیم، مرکز بورس، کارخانهها و نیروگاهایشان را زدیم. تقریباً همهجا و حتی برخی مناطق مسکونیشان بهصورت تحتالشعاع قرارگرفتن هم خورده است. یک جنگ کاملاً برابر با جنگ جهانی اطلاعاتی که بوده و جنگ جهانی که دشمن در تجهیزات و امکانات و پولی که داشته در مقابل کشور ما بود که توانستهایم این پیروزی را به دست آوریم.
اعلام رسمی موضع نظام و مقام معظم رهبری
طبق اصل 110 قانون اساسی کشور، اعلام جنگ یا آتشبس یا صلح با شخص مقام معظم رهبری است. هیچکس در کشور نمیتواند برای آتشبس تصمیم بگیرد مگر اینکه با مقام معظم رهبری باشد. آنهایی هم که میگویند حضرت آقا را مجبور کردند، این صلح تحمیلی است و این حرفها، اینها اگر بدانند و آگاهانه باشد، خیانت میکنند و اگر ندانند، جهالت انجام میدهند.
مقایسه و تطبیق امروز با زمان قطعنامه 598 غلط است
برخیها هم شرایط را با قطعنامه 598 یکی میکنند. این هم دروغ بزرگی است. تطبیقهای تاریخی غلط است. در قطعنامه شرایط ما اینجور نبود. در شرایط قطعنامه واقعا ما نیرو نداشتیم. اصلا بحث نیروی نظامی بود که در جبهه برود. از نظر اقتصادی و نظامی فهرستی که به امام راحل داده بودند که دیگر نداریم بجنگیم. ما الان هزاران موشک و پهپاد داریم. الان یمن و حشدالشعبی هیچکدام در این صحنهها وارد نشدند. ما هنوز 60 درصد سلاحهای خودمان را رو نکردیم. پس بنابراین ما برای اینکه بدانیم چه اتفاقی در آینده میافتد، بهتر است صبر کنیم. صبر کنیم ببینیم حضرت آقا چه میفرمایند.
ما با اسرائیل مذاکرهای نداریم. اصلاو ابدا. با اسرائیل مذاکره نداریم. اسرائیل غلطی کرده و خورده و اگر دوباره غلطی بکند، خواهد خورد.}تکبیرنمازگزاران}مذاکره هم یک فصل مشترک میخواهد که نیست چرا که طرف مقابل حیات ما را هدف قرار داده {شعارنه سازش نه تسلیم نبرد تا پیروزی توسط نمازگزران}
در پایان از مردم بزرگ ایران هم صبوری کردند و هم به نظام اسلامی اعتماد کردند. در بحرانیترین حالت کشور حس وطن دوستی و انسجام ملی را تقویت کردند و قوت قلبی برای تمام نیروهای مسلح کشور شدند. از سیاسیون از هر جناحی وارد میدان شدند و انسجام ملی را تقویت کردند. از جوانان عزیزی که با مواضع مختلف سیاسی همراهی کردند و از کشور حمایت کردند از نیورو ها مسلح سپاهیان ] ارتشیان و بسیجیان و نیروهای انتظامی از این تریبون مقدس تشکر میکنم
والســـــــــــــــــــــــــلام وعلیــــــــــــــــــــــکم ورحمه اللــــــه و برکاته