اخبار ویژه
خانه / اخبار ویژه / شرح کوتاهی بردعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان توسط حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالعلی استیری امام جمعه محترم باقرشهر

شرح کوتاهی بردعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان توسط حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالعلی استیری امام جمعه محترم باقرشهر

بســـــــــــم الله الـــــرحمـــــن الـــــرحیــــــــــم

شرح کوتاهی بردعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان توسط حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالعلی استیری امام جمعه باقرشهر

download

دعای روزیازدهم دارای سه فراز است که در هر فرازی ازخداوند چیزی طلب میکنیم

فراز اول:«اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَیَّ فیهِ الاِحْسانَ»خدایا دوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکی را

از جمله مفاهیم ارزشمندی که در آموزه‌های دینی به خصوص قرآن کریم، مورد عنایت و توجه قرارگرفته و به آن سفارش شده، احسان و نیکوکاری است. احسان و نیکوکاری کارکردهای زیادی در عرصه‌های فردی، اجتماعی، فرهنگی، معنوی و… دارد. مؤمنان واقعی و انسان‌های صاحب خرد و اندیشه در هر عصر و نسلی، سعی و تلاش کرده‌اند خود را به صفت و ویژگی احسان و نیکوکاری، آراسته سازند.

سعدی می‌گوید:

ره نیک مردان آزاده گیر ،       چو ایستاده‌ای دست افتاده گیر

مبنای نیکوکاری و رسیدگی به کار مردم و نیازمندان در اسلام تقوی و پرهیزکاری است و قرآن مجید در آیه 2 سوره مائده به این امر اشاره دارد و می فرماید بر امور نیک و تقوی، تعاون و همکاری نمایید. انسان مسلمان باید در پی رفع حوایج برادر مسلمان باشد و سعی کند تا می تواند به هر صورت ممکن به آنان یاری دهد زیرا در روایت آمده است : هرگاه مسلمانی رفع گرفتاری مسلمانی را می کند خداوند به او خطاب می نماید که پاداش تو بر من و برای تو غیر از بهشت را نمی پسندم.خصوصاً در این ایام کرونایی که بسیاری از مردم ما در سختی معیشت قرار گرفته اند.

یکی از محوری ترین مسائل قرآن کریم، توجه به احسان و نیکوکاری و انفاق در راه خدا است که بیش از ۱۰۰ آیه درباره این موضوعات نازل شده است .

(الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیَهً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ) (البقره:۲۷۴) تاکید دارد که از جمله عباداتی که می توان پنهانی و ظاهری انجام داد، همین انفاق، احسان و نیکوکاری است.

امام کاظم (علیه‌السّلام) می فرماید: همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمی‌شود.

فراز دوم:دقیقاً نقطه مقابل فراز اول است «وَکَرِّهْ اِلَیَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ»ناخوش‌دار در پیش من در این روز فسق و نافرمانی و گناه را یعنی طوری شود که از کناه نفرت داشته باشم.

یعنی خدایا، گناه و معصیت کردن را برای من مکروه بدار، از معصیت متنفر باشم. مهم این است که از گناه نفرت داشته باشیم، والاخیلی از معصیت ها را آدم نمی کند، چون اسبابش فراهم نیست یا به دلایل دیگری معصیت نمی کند. نه از باب این که معصیت را زشت بدارد، نه، دلش می خواهد معصیت بکند، مثلا دوست می دارد که فرضا غیبت بکند، دوست می دارد که دروغ بگوید، ولی تحفظ می کند یا برای رضای خدا، یا برای جهتی دیگر. این چندان ارزش ندارد، این دروغ نگفتن و این غیبت نکردن وقتی ارزش پیدا می کند که انسان از دروغ بدش بیاید، از شراب خوردن بدش بیاید، از زنا کردن بدش بیاید و از همه این بدی ها متنفر باشد. آن وقت مومنی است که ایمان در اعماق قلبش قرار گرفته است. خلاصه مومن باید به مرتبه یی برسد که اصلا خوشش بیاید که کار خوب بکند و بدش بیاید که کار بد انجام بدهد. این دعا، این دو منظور را بیان می کند

اماچگونه از گناه متنفر شویم؟

یکی از مشکلات و موانع مهمی که در جهت تحقق توبه‌ی واقعی و ترک گناه وجود دارد، مشکل اصرار بر گناه و عدم وجود اراده‌ی لازم برای ترک آن است. این مشکل خصوصا در مورد کسی که مدتی با گناه انس گرفته، به آن عادت نموده و از آن لذت برده است، نمود بیشتری دارد و به نظر بسیار بعید می‌نماید که چنین فردی بتواند به راحتی و صرفا به دلیل پشیمانی و تصمیم بر ترک از شر آن عمل زشت خلاصی باید و واقعاً موفق به توبه‌ی حقیقی گردد.

برای تحقق توبه‌ی واقعی و ترک کلی گناه، چاره‌ای جز این نیست که انسان در مرحله اول احساسش را نسبت به آن عمل زشت اصلاح نماید، یعنی چنانچه از آن عمل خوشش می‌آید، از آن لذت می‌برد و نسبت به آن تمایل نفسانی دارد، ابتدا – به نحوی که به آن اشاره خواهیم نمود- احساس نفسانی خود را تبدیل به حالت نفرت و انزجار و عدم تمایل نماید؛ که البته اگر ان‌شاء‌ّّّّالله موفق به این تغییر و تحول گردید، در مرحله بعد حتما موفق به اصلاح رفتاری خود خواهد شد.

در مورد گناه و عمل زشتی که انسان مدتها از آن لذت برده و مطلوب نفس آدمی گردیده است نیز راه اصلی علاج، تبدیل میل، خوش آمدن و لذت بردن نفسانی به حالت نفرت و انزجار و بغض نسبت به آن عمل می باشد؛ یعنی تبدیل نمودن حالت جاذبه به حالت دافعه و از این طریق فراهم نمودن زمینه ترک و جایگزین ساختن آن در جای زمینه انجام. البته تحقق این تبدیل و تحول هم اگر از طریق صحیح آن انجام شود، کاری است کاملا شدنی و ممکن و حتی خود ما نیز هر یک کم و بیش تجربیاتی از این قبیل در زندگی داریم. یعنی ممکن است از کار و چیزی که در گذشته به آن رغبت داشته‌ایم و لذت می بردیم اکنون متنفر باشیم و بدمان بیاید و بالعکس.

البت مطلب در این زمینه مفصل است که به خاط طولانی شدن موضوع علاقمندان عزیز را به کتابهایی که در این زمینه سخن گفته اند ارجاع میدهم.

بنابراین به طور خلاصه راه و روش عملی معالجه‌ی اصرار بر گناه دارای سه مرحله است که چنانچه دقیقا انجام شود، تنفر از گناه برای انسان فرهم خواهد شد و بیماری اصرار برگناه هم معالجه خواهد شد:عبارت است از علم،حال وعمل

اما فراز سوم: «وَحَرِّمْ عَلَیَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ»و حرام گردان در این روز بر من خشم کیفربار و آتش (سوزان) را به کمک خودت، ای فریاد رس فریادخواهان

خدایا غضب و آتش خودت را بر من حرام کن.این به این معنی است که: خدایا، آتش خشم و غضب خودت را بر من حرام کن. باز اینجا نکته ظریفی است و آن این که یک دفعه می گوییم: خدایا، مرا عذاب مکن و یک بار می گوییم: خدایا، عذابت را بر من حرام کن. اگر ما برسیم به مرتبه یی که خدا عذابش را بر ما حرام بکند، معنایش این است که ما دیگر آنگونه باشیم که اصلا معصیت نکنیم تا اینکه مستحق آتش جهنم تو نشویم. ما را از استحقاق عذاب بیرون ببر و راه انحراف و بیرون رفتن از مسیر طاعت و سر باز زدن از عبادت خودت را بر روی من مسدود کن، تا اینکه دچار خشم و غضب تو نگردم. اگر دقت کنیم می بینیم که در قرآن کریم نیز به مطلب فوق اشاره شده است. آنجا که می فرماید: «وَاعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ ۚ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ»حجرات /7

در این آیه به یکی از مواهب بزرگ الهی به مؤمنان اشاره کرده می فرماید” لکن خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده، و آن را در دلهایتان زینت بخشیده” (وَ لکنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیکمُ الْإِیمانَ وَ زَینَهُ فِی قُلُوبِکمْ ). ” و به عکس کفر و فسق و گناه را منفور شما قرار داده است” (وَ کرَّهَ إِلَیکمُ الْکفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ ).

خدا منت گذارده است بر شما و ایمان را در دل شما دوست داشتنی قرار داده است که شما ایمان را دوست می دارید و فسوق و عصیان را در دل شما و پیش شما مکروه و منفور قرار داده است.

هر انسانی فطرتا خواهان ایمان و پاکی و تقوا است و بیزار از کفر و گناه.ولی کاملا ممکن است در مراحل بعد این آب زلالی که از آسمان خلقت در وجود انسانها ریخته شده، بر اثر تماس با محیطهای آلوده، صفای خود را از دست دهد، و بوی نفرت انگیز گناه و کفر و عصیان گیرد.که البته هر انسانی در هر عصر و زمانی باید صفای فطرت خویش را حفظ کند تا اهل نجات و هدایت گردد.

والســــــــــــــلام علیـــــــــــکم ورحمــــه اللـــــــه وبرکاته

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

-- بارگیری کد امنیتی --