اخبار ویژه
خانه / اخبار ویژه / حجت الاسلام والمسلمین استیری،امام جمعه حسن آبادفشافویه:آحادملت به‌ویژه مدیران ومسؤولان باهرسلیقه ومواضع سیاسى،خود راپاسدارومحافظ آرمانهاوارکان نظام اسلامى بدانند

حجت الاسلام والمسلمین استیری،امام جمعه حسن آبادفشافویه:آحادملت به‌ویژه مدیران ومسؤولان باهرسلیقه ومواضع سیاسى،خود راپاسدارومحافظ آرمانهاوارکان نظام اسلامى بدانند

به گزارش دفتر امام جمعه حسن آباد نمازباشکوه جمعه ،این هفته اولین جمعه ماه مبارک رمضان به امامت حجه الاسلام والمسلمین حاج آقااستیری امام جمعه محترم فشافویه وباحضورگسترده اقشارمختلف مردم درمصلی امام خمینی شهربرگزارشد.
عناویــــــن خطبــــــــه اول:
1- هم عقل و هم شرع میگویدباید دست از گناه کشید و از راه خطا برگشت.
2- کسی که اهل معصیت و فسق شد،توبه نکردوگناه خودرابازهم تکرارکرد،ازنعمت هدایت‏های خاص الهی محروم می‏شود.
3- آثار گناه در مناجات تائبین
عناویــــــن خطبـــــــه دوم:
1- حضرت امام (رض) به چهار چیزایمان داشت
2- کسانی که دارای شخصیت‌های مثبت وبرترند، می‌توانند بر افراد دیگر تأثیر بگذارند.
3- آحادملت به‌ویژه مدیران ومسؤولان باهرسلیقه ومواضع سیاسى،خود راپاسدارومحافظ آرمانهاوارکان نظام اسلامى بدانند
4-باپاین یافتن رقابتها بایدرفاقت جای آن رابگیرد.
مشــــــروح خطبـــــــــه اول:
أعوذ باللـــــــــه من الشیطان الرجیــــــــــم             بســـــــــم اللـــه الــــرحمـــــن الرحیـــــــــم
photo_2017-06-02_16-51-39
خودم و همه عزیزان را به تقوای الهی دعوت می کنم.
خدای متعال را شاکریم که توفیقی عنایت فرمود بار دیگر ماه رمضان را درک کنیم و از این خوان گسترده‏ی الهی بهره‏مند شویم. امیدواریم خدای متعال به ما هم توفیق توبه نصوح و استفاده از برکات این ماه شریف مرحمت بفرماید.
اولین مناجات از این مناجات‏های پانزده‏گانه صحیفه سجادیه مناجات تائبین است. کلمه توبه در لغت عربی به معنی بازگشت است. بازگشت از راه خطا به راه صواب؛ این توبه‏ای است که به انسان نسبت داده می‏شود.
این بازگشت از لغزش به حکم عقل برای هر انسانی ثابت است. وقتی عقل توجه پیدا کند به این‏که آدم راه عوضی رفته می‏گوید: باید برگردد.
باید توبه کرد؛اگر فکر کنیم می‏فهمیم که باید دست از گناه کشید و از راه خطا برگشت. هم عقل می‏گوید و هم شرع. اما بسیاری از اوقات آدم حال و انگیزه‏ای قوی برای توبه پیدا نمی‏کند. چه کار باید کرد تا آدم اراده توبه پیدا کند؟ و چرا در حال عادی از انسان چنین اراده‏ای بر نمی‏خیزد؟ توبه چگونه شروع می‏شود؟ چه چیز مانع از توبه کردن می‏شود؟بدون شک توبه یک حالت اختیاری است و هیچ کس مجبور نمی‏شود توبه کند. کار اختیاری تابع اراده آدم است. باید اراده کنیم که توبه کنیم. اراده بعضی چیزها خیلی ساده است و مقدماتی ندارد. راحت می‏توانم حرف بزنم یا سکوت کنم. خیلی مؤونه‏ای ندارد. نه توابع زیادی دارد و نه آثار زیادی بر آن مترتب می‏شود.
چه کار باید کرد؟
با این که می‏دانیم توبه خوب است ولی اقدام نمی‏کنیم. به امروز و فردا می‏اندازیم و به اصطلاح «تسویف»؛ می‏کنیم. شیطان ما را فریب می‏دهد می‏گوید: یک مقدار تأخیر، حالا دیر نمی‏شود. گاهی جوان‏ها می‏گویند که حالا وقت جوانی‏مان است لذت خودمان را ببریم پیر که شدیم توبه می‏کنیم! سرّش چیست که آدم اراده توبه کردن از او متمشی نمی‏شود؟ اول آن‏که آن علم خیلی جدی نیست. آدم یقین ندارد و شیطان آدم را به شک می‏اندازد؛ پس باید سعی کنیم آن قدم اول را محکم برداریم. درست فکر کنیم و باور کنیم که توبه کار خوبی است. سپس همیشه تا موقعی که موفق به عمل شویم، این فکر را زنده نگهداریم و نگذاریم فراموش بشود.
بعد ببینیم چه چیز مانع از این می‏شود که توبه کنیم. دود سیگار دود کثیفی است، بدبو و متعفن است، همه پزشکان دنیا می‏گویند ضرر دارد، در رادیو و تلویزیون می‏گویند و در روزنامه‏ها می‏نویسند، اما ضررهای گناه این جور نیست. هر گناهی را ما باورمان نیست که این قدر بد است. مخصوصاً وقتی که لذت‏های آنی و لذت‏های شدیدی هم دارد.
اصلاً توبه همان پشیمانی است. مقدمه‏ای دارد و مؤخره‏ای. اول باید بداند، بعد پشیمان شود و بعد تصمیم بگیرد که دیگر نکند.
به هر حال توجه به ضرر گناه و این‏که توبه می‏تواند اثر گناه را جبران کند نقش بسیار مؤثری دارد. اگر آدم متوجه شود غذایی که خورده است مسموم بوده، در گوارشش اثر سوء می‏گذارد بعد سردرد می‏گیرد و سپس مریض می‏شود. اول چیزی که برای آدم پیدا می‏شود یک حالت تأثری است. ناراحت می‏شود چرا چنین کردم چرا دقت نکردم تا غذایی سالم تهیه کنم. اگر باور داشته باشد که آن غذا موجب مسمومیتش شده، این باور مریضش می‏کند و چند روز از راحتی او کم می‏شود خواه ناخواه پشیمان می‏شود. حالا بعضی‏ها سریع التأثر هستند و خیلی زود ناراحت می‏شوند و اوقاتشان تلخ می‏شود. اما هر عاقلی وقتی بفهمد کاری کرده است که برایش ضرر داشته از کار خودش پشیمان می‏شود.

photo_2017-06-02_16-51-51
ما باید باور کنیم که گناه چیزی است که سمی را وارد روح ما می‏کند و خواه ناخواه یک بیماری روحی برای ما ایجاد می‏شود. ممکن است قابل علاج باشد. خب هر بیماری بدنی هم معمولاً قابل علاج است ولی این باعث نمی‏شود آدم پشیمان نشود. اگر توجه پیدا کند با این گناهی که کرده است خیلی ضرر کرده؛ اول این‏که عمری را تلف کرده که دیگر بر نمی‏گردد. ساعتی را که به گناه پرداخته می‏توانست به جای آن به عبادتی بپردازد، خدمتی برای انسانی انجام بدهد، به عیادت مریضی برود و… اما وقتش را تلف کرد و صرف گناهی کرد. نشست به تماشای یک فیلم مبتذل. سرمایه‏ای را مفت آتش زد، این پشیمانی ندارد؟ سرمایه‏ای که آدم می‏توانست به فاصله یک ساعت عبادت یک قصر بهشتی برای خودش بخرد و الی الابد از آن استفاده کند اگر مفت از دست بدهد و آن را بسوزاند، پشیمانی ندارد؟
وقتی انسان اهل اطاعت نباشد و اهل معصیت باشد، از این فیض‏ها محروم می‏شود و دیگر عنایتی به او نمی‏کنند. مگر این ضررها را می‏توان حساب نکرد؟ می‏پنداریم ضرر فقط همان است که آدم یک غذایی بخورد و مریض شود! آن ضررهایی که در اثر گناه به روح ما می‏خورد و روح را بیمار می‏کند چه؟ بیماری‏های روح بسیار سخت‏تر از بیماری‏های جسمانی است و ضررش، مشکلاتش و رنجش خیلی بیشتر است.
کسی که اهل معصیت و فسق شد، توبه نکرد و گناه خود را باز هم تکرار کرد، از نعمت هدایت‏های خاص الهی محروم می‏شود. غیر از هدایت‏های خاص الهی، اولیای خدا نیز نسبت به مؤمنین عنایت دارند. حتّی مؤمنین، شهدا، صالحینی که از دنیا رفتند، چه خدمت‏هایی که برای ما انجام می‏دهد و دعاهای آن‏ها در حق ما چه کارها که نمی‏کند! آنها هستند که در آن عالم دعا می‏کنند و خدا به کسانی در این عالم توفیق می‏دهد تا قدم‏هایی بر دارند. همین‏طور اولیاء دین و ائمه اطهار(ع)، به خصوص در هر زمانی امام معصوم آن زمان، عنایت‏های خاصی به پیروانش دارد، در حقّ آنها دعا می‏کند. حدیثی از امام زمان(عج) نقل شده است و همه آن را شنیده‏ایم که «ما از رنج‏های شما ناراحت می‏شویم و به دعاهای شما آمین می‏گوییم».
آثار اطاعت و بندگی
آن‏هایی که اهل اطاعت و تقوا هستند به این بیماری‏های روحی مبتلا نمی‏شوند. مؤمن در سخت‏ترین حالات، از آرامش خاصّی برخوردار است. بزرگانی چون مرحوم حاج آقا رضا بهاءالدّینی (رضوان الله علیه)، در سخت‏ترین حالات و گرفتاری‏ها مثل: جریان پانزده خرداد، خیلی ناراحت بود؛ اما آرامش و وقار خاصی داشت.
مؤمنین، آن‏هایی که ایمان قوی دارند، در گرفتاری‏ها و مصیبت‏ها، با آن که درکشان بسیار بیشتر از ماست، آرامش روحی‏شان محفوظ است و یک وقار، سنگینی و متانت خاصی دارند. اما ما چه؟ بر اثر یک مسأله کوچک اعصابمان خرد می‏شود، بدگویی می‏کنیم و حتی رفتارهای زشت از ما سر می‏زند. این آرامشِ روحی، آن وقار روحی و متانت مؤمنین نعمت عجیبی است و ما به هیچ وجه نمی‏توانیم ارزشش را درست درک کنیم. ولی اهل معصیت از این نعمت‏ها بی‏بهره‏اند.
امّا اهل فسق و فجور و اهل معصیت از این چیزها بهره‏ای ندارند. بالاتر از همه، این عنایت‏ها با توانِ‏یک عدد بالایی در قیامت ظاهر می‏شود. آن جا خدا بندگانی دارد که هر لحظه آنها را نوازش می‏کند، نوازشی که یک لحظه‏اش به همه عالم می‏ارزد: «فأنظر الیهم کلّ یومٍ سبعین مرّه و اکلّمهم کلما نظرت الیهم»خدا بنده‏هایی این چنین دارد. بنده‏هایی هم هستند که «لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ{ آل‏عمران، 77}به تعبیر خودمانی، خدا با آن‏ها قهر است، نه نگاهشان می‏کند و نه با آنها حرف می‏زند و نه اجازه می‏دهد که حرف بزنند! تصور کنید کسی که از عطشْ در حالِ جان دادن است، چقدر نیاز به جرعه‏ای آب دارد. انسان در قیامت نیازش به نوازش الهی از نیاز تشنه‏ای که رو به مرگ است به یک جرعه‏ی آب، بیشتر است. آن جا خدا با او قهر می‏کند، «لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ»؛ حرف هم باایشان نمی‏زند، «وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ» اجازه هم نمی‏دهد که حرف بزنند و درخواستی بکنند و این‏ها آثار گناه است! آثار گناه و خودداری از تقواست.
فرصت را غنیمت بشماریم و در این شب‏ها برای ترک گناه و جبران مافات تصمیم جدی بگیریم. ضعف اراده‏مان را با توسّل به اولیاء خدا و کمک خواستن از خدا جبران کنیم. یکی از راه‏هایی که کمک می‏کند به اینکه اراده‏ی توبه در آدم تقویت شود، انس گرفتن با دعاها و مناجات‏هایی است که از اولیاء خدا به دست ما رسیده است. توجه به مضامین دعاهایی که به خصوص در ماه رمضان هست مثل: دعای ابوحمزه، دعای افتتاح و این مناجات خمسه عشر سبب می‏شود که انسان به تدریج زنگارها را از دل خود دور کند، دل را صیقل دهد و اراده‏ای جدّی برای توبه پیدا کند.
آثار گناه در مناجات تائبین
مناجات تائبین با مضامینی شروع می‏شود که از اوّل آثار زشت و خطرناک گناه را توجه می‏دهد: «إلهی ألْبَسَتْنی الخَطایا ثَوْبَ مَذَلَّتی»؛ خدایا گناه جامه ذلّت بر اندام من پوشانده است. انسان وقتی تصور می‏کند که در پیشگاه الهی است، اولیاء خدا عزتی دارند، مقامی دارند، مؤمنین مورد اکرام و احترام هستند، امّا به گنهکار کسی اعتنایی نمی‏کند، کسی احوال او را نمی‏پرسد، این بی‏اعتنایی خدا را چونان لباس ذلّت می‏داند. «وَجَلَّلَنی التَّباعُدُ مِنْکَ لِباسَ مَسْکَنَتی»، با گناه‏های رنگارنگ قدم به قدم از تو دور شدم و این دوری گزیدن از تو، من را به نهایت خواری و پستی انداخته است و بالاتر از این‏ها که به آن کمتر توجه می‏کنیم: «وَأماتَ قَلْبی عَظیمُ جِنایَتی»؛ دل من در اثر گناه مُرده است. مرگ انسانی به نفس نکشیدن نیست. مرگ انسانی، این است که ارزش‏ها را درک نکنیم، راهی به سوی قُرب الهی پیدا نکنیم، در حیرت فرو بمانیم، اسیر شهوت، اسیر شیطان، اسیر هواهای شیطانی، اسیر اوهام شویم و نتوانیم خوب و بد را تشخیص دهیم. نمونه‏اش این است که بعضی برای به دست آوردن پست و مقام و اعطای القاب به هر کاری دست می‏زنند، در حالی که اگر چند روزی به ما گفتند آقای رئیس یا حضرت آیت الله چه می‏شود؟ تعریف و تمجید دیگران چه تأثیری دارد؟ اما اگر کاری کردیم که خداوند خشنود شود و امام زمان(عج) به ما آفرین بگوید، ارزشمند خواهد بود. بدترین بلایی که انسان به آن مبتلا می‏شود این است که اصلاً نتواند خیر و شر، خوب و بد خود را تشخیص دهد، نداند صلاح و فسادش چیست و همانند سنگ، وقتی موعظه‏اش می‏کنند در او تأثیری نمی‏کند. «کَالْحِجارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَهِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ»{ بقره، 74}خداوند می‏فرماید: دل برخی از انسان‏ها از سنگ سخت‏تر است، سنگ‏هایی هست که از خوف خدا سقوط می‏کند، می‏شکافد و آب از آنها جاری می‏شود، اما آدم‏هایی هستند که قطره اشکی هم از چشمشان نمی‏آید، هر چه آنان را موعظه کنی، هیچ تأثیری نمی‏پذیرند. این همان حالتی است که فرمود: «وَأماتَ قَلْبی عَظیمُ جِنایَتی»؛ فقط یک چیز می‏تواند همه پستی‏ها را تغییر دهد و آن پذیرش توبه از سوی پروردگار جهانیان است. پروردگارا! تو را به حقّ اولیائت قسم می‏دهیم توفیق توبه نصوح به همه ما مرحمت بفرما.

photo_2017-06-02_16-51-44
مشـــــروح خطبـــــه دوم:
بســــــــم الله الرحــــــمن الرحـــــــیم
خودم و همه عزیزان را به تقوای الهی دعوت می کنم.
یکشنبه 14 خرداد 9 رمضان ارتحال ملکوتى حضرت امام خمینى(ره) – انتخاب حضرت آیت@الله العظمى خامنه@اى به رهبرى نظام جمهورى اسلامى ایران توسط مجلس خبرگان (1368 ه.ش – 29 شوال 1409 ه.ق)
خاطرهای از شهید مطهری،که دریکی از کتابها یش نقل میکند؛ را برا یتان عرض میکنم:بعد از این که امام هجرت کردند و رفتند پاریس، ایشان هم از تهران ببه پاریس رفت. بعد که برگشت، دوستانش سؤال کردند:امام را چگونه یافتی؟ خیلی نکته حساسی است. میگوید:من دوازده سال شاگردی امام را کردم و شاگرد ایشان بودم. ولی وقتی رفتم جز این که ایمانم به این شخص اضافه شد، چیزی نبود. من ایشان رادرچهارآمن یافتم امَن بربه. [همان طور که قرآن میفرماید: آمن الرسول بما انزل الیه من ربهَ یافتم.ایشان به چهار چیزایبمان داشت.1-امن بربه 2-امن لقومه ،به ملتش ایمان داشت 3-امن بهدفه ،به هدفش هم کاملا ایمان داشت 4-امن بسبیله ،امام به راهی هم که انتخاب کرده بود کاملا ایمان داشت

به هر حال در دوران مبارزه، خیلیها که خیرخواه و علاقهمند به امام بودند؛ به ا یشان میگفتند که آقا یکخرده یواشتر، این طور نمیشود،مشت و آهن که جور در نمیا یشان میفرمود: شما این مردم را نمیشناسید.همین هم سبب شده بعدازسالها مر دم با شوروحال خاصی درمراسم سالگرد عرض اردات خودشون را به نمایش بگذارند.

دوشنبه 15 خرداد 10 رمضان وفات حضرت خدیجه(س) (3سال قبل از هجرت) – زندانى@شدن حضرت امام خمینى(ره) به دست مأموران ستم@شاهى (1342 ه.ش) – قیام خونین 15 خرداد (1342 ه.ش/ 12 محرم 1383 ه.ق)
ما انسان‌ها دارای دو جنبه هستیم: شخصی و شخصیتی. در جنبه شخصی غالب شبیه یکدیگریم، برای رفع تشنگی و گرسنگی آب و غذا می‌خوریم، لباس می‌پوشیم …
لیکن در جنبه شخصیتی با یکدیگر متفاوتیم. برخی دارای شخصیت‌های مثبت، فعال و معنوی هستیم، بلعکس برخی دارای شخصیتی منفی، پوچ، بی هویت…
کسانی که دارای شخصیت‌های مثبت وبرترند، می‌توانند بر افراد دیگر تأثیر بگذارند، و همیشه زندگی‌شان سرمشق دیگران، و شایسته‌ی مطالعه و تحقیق است.
از جمله این افراد برتر و مناسب برای الگو شدن حضرت خدیجه (سلام الله علیها) هستند.
حضرت خدیجه (سلام الله علیها) دارای امتیازات و ویژگی‌های شخصیتی بالایی بودند که موجب معنویت و مقدس بودن این زندگی بود از جمله فداکاری‌های شجاعانه و کفایت قهرمانانه هایش که مانند یاری مخلص و توانا با ایثاری کامل، از پیامبر صلی الله علیه و آله حمایت می‌کرد و مایه‌ی آرامش و شادی قلب پیامبر صلی الله علیه و آله بود او همراه و همپای پیامبر صلی الله علیه و آله درگذر زمان پیش می‌رفت، دردها و رنج‌ها را شهامت مندانه به جان خرید و شجاعانه ایستادگی کرد و از روز آشنایی با پیامبر صلی الله علیه و آله تا بعثت و از بعثت تا گرایش به اسلام، و از آغاز مخالفت زور مداران با پیامبر و پیام او تا اوج فشار و درد منشی دشمن و تا محاصره‌ی همه جانبه و تبعید، همیشه و همه جا از مال و جان و اعتبارش مایه گذاشت و از پشتیبانی نهضت و پیشوای آن دریغ نکرد و لحظه‌ای از برق شمشیرها نترسید و با همه‌ی وجود نشان داد در راه عدالت.

photo_2017-06-02_16-51-56
– سال‌های آغاز بعثت بود، خدیجه (سلام الله علیها) می‌گوید:
پیامبر صلی الله علیه و آله از غار حرا به خانه برگشت، ولی بسیار ناراحت بودند، پرسیدم: «مَاالذّی اَرَی بِکَ مِنَ الکابَه وَ الحُزنِ مالَمْ اَرَهُ نیکَ مُنْذُ صُحْبَتی؟»؛ «ای پیامبر نشانه‌های اندوه را در چهره‌ات می‌بینم که هرگز از ابتدای زندگی مشترک تا حال تو را این طور محزون ندیده بودم علت چیست؟».
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود «یَحْزُنُنِی غیْبَهُ عَلِیِّ.»؛ «ناپدید شدن علی علیه السلام من را نگران کرده است.»علی علیه‌السلام از من جدا شد و معلوم نیست در کجاست [ماجرا از این قرار بود که عده‌ای از مسلمانان بر اثر دوری از گزند یورش مشرکین پراکنده شده بودند در این میان بین حضرت علی علیه‌السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز جدایی افتاده بود].
خدیجه (سلام الله علیها) به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد: «برشترم سوار می‌شوم و به جستجوی علی علیه‌السلام می‌پردازم تا به او برسم، مگر اینکه مرگ بین من و او فاصله بیندازد.».
خدیجه (سلام الله علیها) با شجاعت تمام سوار بر شتر خود شد و در کنار کوه‌های مکه به جستجو ادامه می‌داد. ناگهان در تاریکی، قیافه‌ی شخصی را دید، به او سلام کرد تا از صدای جواب سلام بفهمد که آیا او علی علیه‌السلام است یا شخص دیگری است.
او علی علیه‌السلام بود گفت: «و علیک السَّلامُ …و بر تو باد سلام، آیا تو خدیجه (سلام الله علیها) هستی؟».
خدیجه (سلام الله علیها) گفت: آری، و بعد شترش را خواباند و به علی علیه‌السلام گفت: «پدر و مادرم به فدایت، سوار شتر شو.».
علی علیه‌السلام فرمود: «تو از من سزاوارتر هستی که بر شتر سوار شوی، پیش پیامبر صلی الله علیه و آله برو و به او خبر بده تا من بیایم.».
خدیجه (سلام الله علیها) به خانه رسید، دید پیامبر صلی الله علیه و آله در کناری ایستاده و دست به سینه‌اش می‌کشد و سه بار این دعا را می‌خواند: «اَللَّهُمَ فَرِّج هَمّی وَ بَرِّد کِبَدِی بِخَلیل عَلِیِّ ابْنُ اَبی طالبٍ.»؛ (تفسیر فرات کوفی، ص 547) «خدایا! اندوهم را برطرف کن و دلم را به دیدار خلیل و دوستم علی علیه‌السلام خنک کن.».
خدیجه (سلام الله علیها) به پیامبر گفت: «خداوند دعایت را مستجاب کرد، بر تو مژده باد.».
پیامبر صلی الله علیه و آله با شنیدن این مژده بلند شد و دست‌هایش را به سمت آسمان بلند کرد و یازده بار گفت: «شُکراً لِلْمُجیب، شُکراً لِلْمُجیب… »؛ (5) «از درگاه خداوند اجابت کننده‌ی دعا، شکر و سپاسگزاری می‌کنم»البته این قضیه هم نشان دهنده مقام ومنزلت حضرت خدیجه هست وهم مقام باعظمت امیرالمؤمنین علیه السلام.

اشاره ای مجدد به انتخابات 29 اردیبهشت
چندنکته عرض میکنم:

1-پرونده انتخابات ریاست جمهورى بالاخره با همه اما و اگرها و گزارشات حاکى از تخلفاتى که بعضاً منجر به تشکیل پرونده قضایى گردید و در جریان بررسى و احیاناً برخوردهاى قاطع حقوقى و قضایى قرار خواهد گرفت، ظاهراً بسته شد
2-ازجمله هشدارهاى جدى و مؤکد امام خمینى(ره) همواره حفظ نظام اسلامى بود که از منظر وى اوجب واجبات به‌شمار مى‌رود و لذا بر همه آحاد ملت به‌ویژه مدیران و مسؤولان امر است که با هر سلیقه و مواضع سیاسى که هستند، خود را پاسدار و محافظ آرمانها و ارکان نظام اسلامى بدانند و تحت هیچ شرایطى مصالح ملى و ارزشهاى جامعه را به ثمن بخس به بیگانگان نفروشند و بیش از پیش مراقب توطئه‌ها و حیله‌هاى دشمنان قسم‌خورده ملت ایران و مجارى نفوذ به گلوگاه‌هاى تصمیم‌سازى و تصمیم‌گیرى در کشور باشند.{تکبیرنمازگزاران}

3-دولتمردان و نیز رسانه‌هاى وابسته و به‌ویژه دست‌اندرکاران اجرایى انتخابات به‌جاى فرافکنى و حاشا نمودن و پاک کردن صورت مسأله، ضمن عذرخواهى از مردم به‌خاطر خدشه‌اى که بر چهره پاک انتخابات وارد گردید و باعث جریحه‌دار شدن خاطره‌ى توده مردم انقلابی و پایبند به نظام شد، بیش از دیگران بر پیگیرى پرونده‌ها و تسریع در مجازات متخلفین در هر جایگاه و سطحى که باشند، تأکید و تصریح داشته باشند که البته صداقت و دلسوزى و قانونمدارى مدعیان خدمت خالصانه به مردم نیز چنین اقتضایى را دارد.{تکبیرنمازگزاران}

4-حال که پس از بررسى‌هاى کارشناسى در شوراى محترم نگهبان، پرونده گزارشات و تخلفات انتخاباتى به مجارى قضایى ارجاع شده است، کمترین انتظار مردم رسیدگى و برخورد قاطع، دقیق، سریع و عادلانه با تخلفات انتخاباتى است، تا از این رهگذر ضمن پاسداشت از حق‌الناس بودن رأى مردم، بر اعتماد عمومى افزوده تا به فضل الهی در آینده نیز شاهد چنین رفتارهاى ناشایستى که خدشه و صدمه به نمایش اقتدار مردم عزیز و شریف ایران اسلامى مى‌زند، نباشیم.

{والســــــــــــــــــــلام علیکــــــــــــــــــم ورحمۀ اللـــــــــــــــــــــــه وبــــــــــــــــــــرکاته}

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

-- بارگیری کد امنیتی --