به گزارش دفتر امام جمعه باقرشهر نماز باشکوه جمعه نهم مهر ماه 1400 مصادف با بیست وچهارم صفر الخیر 1443 ،به امامت حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالعلی استیری امام جمعه محترم باقر شهر وکهریزک در مصلی باقرشهر وباحضوراقشار مختلف مردم برگزار شد.
عناویـــــن خطبـــــــــــه اول:
۱. یکی دیگر از ترفندهای شیاطین برای تغییر ارزشها ، قبح زدایی است.
۲ . در دهه 50 میلادی سیگار کشیدن در اماکن عمومی برای زنان آمریکایی خیلی قبیح بود!!
۳. در کجای اسلام آمده که با نامحرم میشود به چشم خواهری نگاه کرد!!!؟؟؟
عناویـــــن خطبــــــــــه دوم:
۱. دوران دهساله حاکمیت رسول خدا در مدینه یکی از درخشان ترین دورههای حکومت در طول تاریخ بشری است
۲. همهی تلاش اهل بیت(ع) تا امام رضا(ع) صرف دو هدف اصلی شد.
۳. نقل ماجرای معجزهآمیزعلامه حسن زاده آملی بر احاطه به دانشهای گوناگون!!
مشــــــروح خطبــــــه اول:
اعوذ باللـــــــه مـن الشیــــطان الرجیــــــم بســــــــم الله الـــــرحمـــــــــن الرحیـــــــــــــم
عبادالله اوصِیکُمْ و نفسی بِتَقْوَى اللَّهِ. بندگان خدا شما را و خودم را سفارش می کنم به تقوای الهی،
گفتیم اگر بنا باشد در جامعه ای کار قبیح و منکر تبدیل به کار خوب و معروف بشود، نیاز به یک استر اتژی و برنامه ریزی حساب شده و دقیق هست گفتیم شیاطین عالم ترفندهایی دارندکه به واسطه آنها ما را به سمت بدیها امر میکنند و از خوبیها بازمیدارندچیست؟دو مورد را عرض کردم که مورد اول: تفکر غالب بود و ترفند دوم هم تکرار بود که عرائضی به محضر شما عزیزان داشتم.
۳. یکی دیگر از ترفندها قبح زدایی است:
توجه داشته باشید که این استراتژی لزوما از جنس لفظ نیست بلکه گاهی با حرکات و یک سری جلوه های بصری هم اتفاق میافتد. به عنوان مثال ، در دهه 50 میلادی سیگار کشیدن در اماکن عمومی برای زنان آمریکایی خیلی قبیح بود و جامعه آمریکا اصلا آن را نمی پذیرفت. نظام سرمایه داری آمریکا دید بااین تفکر عملا نیمی از بازار سیگار آمریکا از دست میرود به فکر قبح زدایی از سیگارکشیدن برای زنان شد
اما چگونه ؟در جشن بزرگی که در نیویورک برگزار میشد دختران جوان را در صف اول رژه قرار دادند و به آنها گفتند:به محض اینکه جلو دوربین خبرنگاران رسیدید با علامت ما به طور هماهنگ شروع به سیگار کشیدن کنید! آنها هم همین کار را کردند و این حرکت به شدت رسانه ای شد و قبح این کار شکست. از فردای آن روز خرید سیگار توسط زنان آمریکایی به شدت افزایش پیدا کرد.
در سریالهای فارسی زبان ی که از شبکه های ماهواره ای پخش میشود، پای ثابت مشروب است. همیشه روی میز مشروب گذاشتند. همین باعث میشود که قبحش بریزد
یا مثلا اگر در عروسی شیشه مشروب بیارند اما عکس العمل نشان ندهیم قبح قضیه به مرور ازبین میرود. وقتی در یک سریال چند قسمتی، زن و شوهر با زنها و مردهای نامحرم ارتباط دارند. خودبه خود بعد از یک مدت قبح این ارتباط درجامعه ازبین میرود . شما در بانکها و ادارات و بیمارستانها میبینید که زنان و مردان همکار چقدر با هم راحت حرف میزنند و حتی شوخی میکنند ، کسی هم حرفی بزند میگویند: من به چشم خواهری نگاهش میکنم!آخر در کجای اسلام آمده که با نامحرم میشود به چشم خواهری نگاه کرد و با او شوخی کرد !!!!؟؟؟
توجه دارید قبح زدایی هزار و یک ترفند دارد. جریانی فریبنده با عنوان »حجاب، زیبایی است« مدتی پیش در کشور راه افتاده که دختران چادری را تشویق میکند عکسهای آرایش کرده و چادری خودشان را به عنوان پروفایل در فضای مجازی قرار دهند. در اثر این جریان کم کم این تفکر ایجاد میشود که میشود چادری بود اما آرایش هم کرد!
۴. تردید
یکی دیگر از ترفندهای شیاطین این است که با ایجادشبهه انسان را از راه درستی که دارد طی میکند منصرف میکند.به علت کمبود وقت ان شاءالله جلسه بعدی در این زمینه بیشتر صحبت خواهم کرد
مشــــــروح خطبــــــه دوم:
ابتدا خودم را وشما عزیزان نماز گزار را در ابتدای خطبه دوم هم توصیه میکنم به تقوای الهی
در ادامه خطبه دوم به دو مطلب اشاره میکنم:
رحلت رسول خدا {ص}و شهادت امام مجتبی{ع} به روایتی
دوران دهساله حاکمیت اسلام و رسول خدا در مدینه یکی از درخشان ترین دورههای حکومت در طول تاریخ بشری است. دوره مدینه، فصل دوم دوران بیستوسه ساله رسالت پیغمبر است. سیزده سال در مکه، فصل اوّل بودکه مقدمه فصل دوم محسوب میشود و تقریباً ده سال هم دوران مدینه پیغمبر است که دوران شالوده ریزی نظام اسلامی و ساختن یک الگو و نمونه از حاکمیّت اسلام برای همه زمانها و دورانهای تاریخ انسان و همه مکانهاست.
پیغمبر به محض اینکه وارد مدینه شد، کار را شروع کرد. از جمله شگفتی های زندگی آن حضرت این است که در طول این ده سال، یک لحظه را هدر نداد. دیده نشد که پیغمبر از فشاندن نور معنویت و هدایت و تعلیم و تربیت لحظهای باز بماند. بیداری او، خواب او، مسجد او، خانه او، میدان جنگ او، در کوچه و بازار رفتن او، معاشرت خانوادگی او و وجود او هرجا که بوددرس بود. ده سال کار حکومتی و سیاسی و جمعی کرده بود.از اوّلِ ورود، موضعگیری خود را مشخص کرد. قدم به قدم، مدبّرانه و هوشیارانه پیش رفتند
اوّل، ایجاد وحدت است. همه مردم مدینه که مسلمان نشدند؛ اکثراً مسلمان شدند و تعداد بسیار کمی هم نامسلمان ماندندبا وجود سه قبیله مهمّ یهودی ، قبیله بنی قینقاع، قبیله بنی النضیر و قبیله بنی قریظه،میثاق نامه ای نوشته شدکه مورد قبول همه قرار گرفت. این میثاق درباره تعامل اجتماعی، معاملات، منازعات، دیه، روابط پیغمبر با مخالفان، با یهودیها و با غیرمسلمانها بود.
اقدام بعدىِ بسیار مهم، ایجاد اخوّت بود. اشرافیگری و تعصّبهای خرافی و غرور قبیلهای و جدایی قشرهای گوناگون مردم از یکدیگر، مهمترین بلای جوامع متعصّب و جاهلی آن روز عرب بود. پیغمبر با ایجاد اخوّت،بین فلان رئیس قبیله با فلان آدم بسیار پایین و متوسّط، اخوّت ایجاد کرد. آنها هم با کمال میل این برادری را قبول کردند. اشراف و بزرگان را در کنار بردگانِ مسلمانشده و آزادی یافته قرار داد و با این کار، همه موانع وحدت اجتماعی را از بین برد. وقتی میخواستند برای مسجد، مؤذّن انتخاب کنند، خوشصداها و خوشقیافهها زیاد بودند، معاریف و شخصیتهای برجسته متعدّد بودند؛ اما از میان همه اینها بلال حبشی را انتخاب کرد. نه زیبایی، نه صوت و نه شرافت خانوادگی و پدر و مادری مطرح بود؛ فقط اسلام و ایمان، مجاهدت در راه خدا و نشان دادن فداکاری در این راه ملاک بود.
لذا برای آنکه حاکمیت اسلام به سامان برسد، سه مرحله وجود داشت که پیامبر هوشمندانه این سه مرحله را به خوبی انجام دادند.: مرحله اول، شالودهریزی نظام بود که با این کارها انجام گرفت. مرحله دوم، حراست از این نظام بود.این اسلام نو پا قهراً دشمن دارد. اگر پیغمبر نتواند در مقابل دشمن، هوشیارانه از اسلام حراست کند، این نظام از بین خواهد رفت و همه زحماتش بی حاصل خواهد بود؛ لذا به خوبی حراست کردند. مرحله سوم، عبارت از تکمیل و سازندگی بناست. شالودهریزی کافی نیست؛ شالودهریزی، قدم اوّل است. این سه کار در عرض هم انجام میگیرد. شالودهریزی در درجه اوّل است؛ اما در همین شالودهریزی هم ملاحظه دشمنان شده است و بعد از این هم حراست ادامه پیدا خواهد کرد. در همین شالودهریزی، به بنای اشخاص و بنیانهای اجتماعی نیز توجّه شده است و بعد از این هم ادامه پیدا خواهد کرد.
پنجشنبه 30 صفرشهادت حضرت امام رضا علیه السلام (203ه ق)
حسن ختام دو ماه بهار بیرق عزاداری اهل بیت علیهم السّلام، ولی نعمت ما حضرت رضا سلام الله علیه است. این امام بزرگوار ویژگیهایی دارند، زحماتی کشیدند که در تاریخ تشیع نظیر ندارد.
وقتی رسول خدا (ص) رحلت فرمودند، ماجرای خلافت پیش میآید، به فرمایشات ایشان عمل نمیشود، ۲۵ سال دین و حکومت دست کسانی میافتد که امیر المؤمنین سلام الله علیه به مالک فرمودند: این دین دست اشرار اسیر شده بود. «فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ» دین در این ۲۵ سال اسیر شده بود. چه شده بود که دین اسیر شده بود؟
از آن روز همهی تلاش اهل بیت علیهم السّلام تا امام رضا سلام الله علیه در خراسان، یعنی حتّی عمدهی امامت حضرت رضا سلام الله علیه صرف دو هدف اصلی شد.
۱- برگرداندن و تبلیغ جایگاه اهل بیت علیهم السّلام به عنوان مرجع اصلی. اهل بیت علیهم السّلام را حذف کرده بودند. همهی تلاش دشمن هم همین بود اوّل حذف. شما در یک بزرگراه میخواهید حرکت کنید، یک خروجی شما را به مسیر اصلی میرساند، آنکه دشمن شما است کافی است یک کاری انجام دهد که شما در آن خروجی قرار نگیرید، حالا هر جا که میخواهید بروید. هر جا بروید نسبت به آن خروجی گمراهی است. یک عدّه را با رقاصی و موسیقی با قبیلهگرایی مشغول کردند. امروز چطور به جان هم میافتند، آن روز هم از این کارها انجام میدادند. این قبیلهگرایی که میگویم امروزه موضوع شناخته شدهای است، خطر مهم امروزی ما هم است. یعنی تعلّقات غیر الهی را پررنگ کنیم، حواس مردم از تعلّقات اصلی پرت کنیم.
تمام تلاش اهل بیت علیهم السّلام از امیر المؤمنین علی السّلام تا حضرت رضا علیه السّلام در خراسان در نیشابور این است که اهل بیت علیهم السّلام هستند که مرجع امور هستند. به چه چیزی میخواهید اهمّیّت بدهید؟ به آن چیزی اهمّیّت که اهل بیت علیهم السّلام میگویند. تعصب در چه چیزی دارید؟ روی آن چیزی که اهل بیت علیهم السّلام به عنوان مفسّرین اصلی و اصیل دین میگویند. قاعدتاً وقتی شما را نگذارند در خروجی اصلی بروید مجبور هستند خروجی برای شما درست کنند، یعنی باید چه کاری انجام دهند؟ جایگزین قرار بدهند. لذا مکتب خلفا را علم کردند برای اینکه مردم سراغ اهل بیت علیهم السّلام نروند.
دومین هدف اهل بیت علیهم السّلام تخریب مکتب خلفا بود که اینها ساختگی هستند، این راه نیست بیراه است، گمراهی است، راه نیست.
اشاره ای به ارتحال حضرت علامه حسن زاده عاملی (رض) داشته باشم:
علامه حسنزاده آملی از اوتاد روزگاربود مردی سراسر نور، سلوک و بهجت الهی و نابغه دوران و جامع فنون و همچنین مرد اخلاق، ممحض در، ریاضت و ریاضیات بود.این علامه ذوالفنون، ماجرای احاطه معجزهآمیزش بهاین همه دانشهای گوناگون را در جلد دوم کتاب گرانقدرش «عیون مسائل نفس» اینطور نوشته است: «در عنفوان جوانی و آغاز درس زندگانی که در مسجد جامع آمل، سرگرم بهصرف و تهجد، عزمی راسخ و ارادتی ثابت داشتم؛ در رؤیای مبارک سحری بهارض اقدس رضوی تشرف حاصل کردم و بهزیارت جمال دلآرای ولیالله اعظم، ثامنالحجج، علی بن موسیالرضا -علیه و علی آبائه و ابنائه آلاف التحیه والثناء- نائل شدم. در آن لیلهی مبارکه، قبل از آنکه بهحضور باهرالنور امام علیهالسلام مشرّف شوم مرا بهمسجدی بردند که در آن، مزار حبیبی از احباءالله بود و بهمن فرمودند: در کنار این تربت، دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که برآورده است. من، از روی عشق و علاقهی مفرطی که بهعلم داشتم، نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم.
سپس بهپیشگاه والای امام هشتم، سلطان دین رضا -روحی لتربته الفداء و خاک درش تاج سرم- رسیدم و عرض ادب کردم؛ بدون اینکه سخنی بگویم، امام که آگاه بهسِرّ من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگی مرا برای تحصیل آب حیات علم میدانست، فرمود: نزدیک بیا! نزدیک رفتم و چشم بهروی امام گشودم، دیدم آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و بهمن اشارت فرمود که بنوش. امام، خم شد و من زبانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع، از کوثر دهانش، آن آب حیات را بوسیدم و در همان حال بهقلبم خطور کرد که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله، آب دهانش را بهلبش آورد و من آن را بخوردم که هزار درِ علم و از هر در، هزار درِ دیگر بهروی من گشوده شد.»
از جلوههای دیگر علامه حسنزاده آملی، «مواضع انقلابی» و همراهی او با نهضت امام راحل بود. ایشان از سال 1358 تا 1360 اولین امام جمعه شهر انقلابی و هزارسنگر «آمل» بود.
جلوههای دیگر در این عالم ربانی ارادت عجیب ایشان بهمقام شامخ ولایت فقیه و شخص رهبر معظم انقلاب است
تبحر در علوم مختلف فقه، اصول، فلسفه، عرفان، ریاضی، نجوم، ادبیات و تربیت شاگردان فرهیخته در کنار تهذیب نفس از خصوصیات این عالم وارسته می باشد.
13 مهرماه روز نیروی انتظامی
مسأله نیروی انتظامی، یک مسأله اساسی و مهمّ است. اگر ما بخواهیم ضروریات زندگی بشر را در چند فصل خلاصه کنیم و مثلاً به دو فصل، سه فصل و حداکثر به چهار فصل برسد، یک فصل از این چند فصل، فصل «امنیت» است. بدون امنیت، نه خوراک لذّتی میبخشد، نه خانواده اُنسی ایجاد میکند و نه شغل و درآمد فایدهای میدهد. امنیت که نبود، هیچ چیز نیست. امنیت، مثل هوا برای انسان، به طور مستمر لازم است. وبایددر اختیار همه باشد. امنیت هم متعلّق به همه است. در نظامهای غیر مردمی و طاغوتی، امنیت مخصوص طبقات ویژه است و بقیه مردم هر چه بر سرشان بیاید، اهمیتی ندارد! نیروی انتظامی باید پناه دلهای خائف و ترسان و جانهایی که احساس میکنند از سوی یک انسان یا جمع و مجموعهای تهدید میشوند، باشد. در پایان از مجموعه نیروی انتظامی شهرستان خصوصاً باقر شهر وکهریزک در ایجاد امنیت در منطقه تشکر میکنم.
{والســــــــــــــــــــــــــــــلام علیکـــــــــــــــــــــــــــــم ورحمه اللـــــــــــــــــــــــــه وبـــــــرکاته}