به گزارش دفتر امام جمعه باقرشهر نماز باشکوه جمعه 30 مهر ماه 1400 مصادف با پانزدهم ربیع الاول 1443 ،به امامت حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالعلی استیری امام جمعه محترم باقر شهر وکهریزک در مصلی باقرشهر وباحضوراقشار مختلف مردم برگزار شد.
عناویـــــن خطبـــــــــــه اول:
۱. چهار صفت که واقعاًجلوههای درخشان اسلام است.
۲ . اگر انسانهای کریم، شجاع، باگذشتو صادق در یک جامعهای باشند، این جامعه، جامعهی برجستهای میشود
۳. این جور نباشد که نیکی دیگران را با اهمال و احیاناً با بدی پاسخ بدهیم.
عناویـــــن خطبــــــــــه دوم:
۱. هیچ عملی که همراه تقوا باشد اندک نیست.
۲. پیامبر اسلام(ص) دو معجزه توام با تحدی داشتند،یکی قرآن کریم و دیگری ایجاد الفت و تالیف قلوب میان مؤمنان
۳. کاپیتولاسیون سه هدف را دنبال کرده و دنبال میکند.
مشــــــروح خطبــــــه اول:
اعوذ باللـــــــه مـن الشیــــطان الرجیــــــم بســــــــم الله الـــــرحمـــــــــن الرحیـــــــــــــم
عبادالله اوصِیکُمْ و نفسی بِتَقْوَى اللَّهِ. بندگان خدا شما را و خودم را سفارش می کنم به تقوای الهی،
در آستانه هفدهم ربیع الاول ولادت باسعادت رسول مکرم اسلام و امام صادق علیه السلام قرار گرفتیم
میلاد شریفی که زمینهی بعثت نبوی را فراهم آورد بعثت نبوی که بزرگترین حادثهی تاریخی برای بشر از اوّل تا آخر است.این اعیاد نورانی را به محضر مبارک امام عصر ارواحنا و ارواح العالمین له الفدا مقام معظم رهبری و شما نماز گزاران عزیز تبریک و تحنیت عرض میکنم
در خطبه اول روایتی از امام صادق علیه السلام به محضر شما تقدیم میکنم ودر خطبه دوم هم اشاره ای به ولادت رسول خدا خواهم کرد.
روایت دربارهی «صفتهای برجستهی اخلاقی» است ؛ صفاتی که جلوههای درخشان و لبّ اسلام است. خصوصیّاتی که انسانهای برجسته میسازد و به برکت وجود انسانهای برجسته در یک اجتماع، ودر یک جامعه ، نظام اجتماعیِ برجسته به وجود میآورد.(امالی طوسی، مجلس یازدهم، صفحهی ۳۰۱)
عَن اَبیقَتادَه قالَ:قالَ ابوعَبدِاللهِ عَلَیهِالسَّلامُ لِداوُدَ بنِ سِرحانَ: یا داوُدُ اِنَّ خِصالَ المَکارِمِ بَعضُها مُقَیَّدٌ
بِبَعضٍ، یُقَسِّمُهَا اللهُ حَیثُ یَشاءُ تَکونُ فِی الرَّجُلِ وَ لا تَکونُ فی اِبنِهِ وَ تَکونُ فِی العَبدِ وَ لا تَکونُ فی سَیِّدِهِ: صِدقُ الحَدیثِ وَ صِدقُ النّاسِ وَ اِعطاءُ السّائِلِ وَ المُکَافَاَهُ بِالصَّنائِعِ.
امام صادق(علیهالسّلام) میفرماید: بعضی از مکارم اخلاق و خصلتها وابستهی به بعضی دیگر است، یعنی با هم ارتباط دارد؛ یا ارتباط علّی و معلولی دارد که یکی علّت آن دیگری است.
{یُقَسِّمُهَا اللهُ حَیثُ یَشاء}
اینها را هم مثل بقیّهی چیزها از خدا بدانید؛ این را هم خدا میدهد. بله، کار خدای متعال بیحکمت نیست و رفتار ما، اختیار ما، و ارادهی ما در ایجاب رحمت الهی تأثیر دارد لکن بالاخره آنچه به ما داده میشود، از همهی مکارم،و همهی خوبیها، و نِمتها از طرف خدا است، خداوند تقسیم میکند؛ به شما یک چیزی میدهد، به دیگری یک چیز میدهد، به آن دیگری یک چیزدیگر میدهد.
{تَکونُ فِی الرَّجُلِ وَ لا تَکونُ فِی ابنِه}گاهی یک صفت خوبی در پدر هست، در پسر نیست. عکسش هم هست که پسر یک صفت خوبی دارد که پدر ندارد. اینها ایجاب الهی و اِنعام الهی است.
{وَ تَکونُ فِی العَبدِ وَ لا تَکونُ فی سَیِّدِه}
این جور هم نیست که موقعیّت اجتماعی و شأن اجتماعی هم تأثیر داشته باشد؛ نه، گاهی یک صفت خوبی را یک بردهای دارد که سیّد او، ارباب او رئیس او ندارد. خب، حالا این صفات و مکارم اخلاق که این قدر هم دربارهاش فرمودهاند، چه چیزهایی است؟ چند صفت را حضرت بیان میفرمایند. اینها واقعاً همان جلوههای درخشان اسلام است؛ لبّ اسلام اینها است. این خصوصیّات است که انسانهای برجسته میسازد و به برکت وجود انسانهای برجسته در یک اجتماع، در یک جامعهی بشری، نظام اجتماعیِ برجسته به وجود میآورد و اگر انسانهای کریم، انسانهای شجاع، انسانهای باگذشت، انسانهای صادق در یک جامعهای باشند، این جامعه، جامعهی برجستهای میشود؛ البتّه عکسش هم صادق است.
اوّل:صِدقُ الحَدیث
راستگویی. الان جامعه ما اسلامی است و از بسیاری از جوامع دنیا هم انصافاً بهتر و پاکیزهتر و طاهرتر است امّا در عین حال شما ببینید خیلی از مشکلات جامعه ما وحتی کشور ما ناشی از نبودنِ همین صفت است؛ صدقالحدیث نیست، راستگویی نیست. راستگویی یعنی چه؟ یعنی شما حرفی را که میزنید، مطابق با واقع باشد. اگر دانستید مطابق با واقع است و گفتید، این راست است؛ اگر نه، نمیدانید مطابق واقع است یا نیست امّا میگویید، این صدق نیست. فضای مجازی را ملاحظه کنید که بر اثر حرف، شایعه، دروغ، خلاف واقع، تهمت، نسبت بدون واقعیّت به این، به آن، به بالا، به پایین، به همدیگر، یک فضای دروغ در کشور به وجود میآید؛ که بسیار آسیب رسان است.
دوّم:وَ صِدقُ النّاس
با مردم هم صادق باشید؛ با مردم با تقلّب و خدعه و فریب و دورویی برخورد نکنید. «صِدقُ النّاس» یعنی صدق عمل با مردم؛ انسان در مواجههی با مردم با صداقت وارد بشود، با کلک و دروغ و فریب و مانند اینها با مردم برخورد نکند. اگر ما در مسائل گوناگون اجتماعیمان، سیاسیمان، انتخاباتمان، و مانند اینها، همین یک مورد را مراعات کنیم، ببینید چقدر دنیا آباد خواهد شد
سوم:وَ اِعطاءُ السّائِل
اگر سائل از شما چیزی خواست، به او بدهید اگر چنانچه میتوانید. یک وقت یک فقیری است که از شما سؤال نکرده، خب اگر به او کمک کنید خوب است امّا اگر چنانچه از شما درخواست کرد سؤال کرد یعنی درخواست کرد آن وقت این کرامت و مردانگی است و او را رد کردن، خلاف کرامت انسانی است.
چهارم:وَ المُکافَاَهُ بِالصَّنائِع
«صَنیعه» یعنی کارهای نیک؛ خدمتهای نیک به دیگران را میگویند «صنیعه»«مُکافئهی به صنایع بکنید» یعنی اگر کسی به شما نیکی کرد، شما هم در مقابل به او نیکی کنید. این جور نباشد که نیکی دیگران را با اهمال و احیاناً با بدی پاسخ بدهیم. اگرکسی به ما نیکی کرده، خب در مقابل باید به او نیکی کنیم.
مشــــــروح خطبــــــه دوم:
ابتدا خودم را وشما عزیزان نماز گزار را در ابتدای خطبه دوم هم توصیه میکنم به تقوای الهی
عَن اَبی عَبدِ اللهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ سَلامُ اللهِ عَلَیهِما قالَ: قالَ اَمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بنُ اَبی طالِبٍ عَلَیهِ السَّلامُ: لا یَقِلُّ مَعَ التَّقوىٰ عَمَلٌ وَ کَیفَ یَقِلُّ ما یُتَقَبَّل(امالی طوسی، مجلس دوّم، ص ۶۱)
«هیچ عملی که همراه تقوا باشد اندک نیست، و چگونه کم حساب میشود آن عملی که مورد قبول پروردگار است.»
وقتی کسی تقوا دارد و متّقی است، هیچ عمل خیری که از اوصادر شود کم نیست. ولو یک صلوات بفرستد، یک سبحانالله بگوید، یک صدقهای بدهد، یک صلهی رحمی بکند، هر کاری که بکند، وقتی دارای تقوا هست، آن عمل، عمل کوچکی دیگر نیست. خاصیّت تقوا این است. تقوا مثل روحی است که در جسمِ اعمال نیک و خیرِ انسان وارد میشود و به آنها حیات میبخشد، ارزش میبخشد، عُلو میبخشد.
در ادامه خطبه دوم به دو مطلب اشاره میکنم:
میلاد خجستهی پیامبر اکرم حضرت محمد (صلی الله و علیه و آله)(53سال قبل از هجرت) و روز اخلاق و مهرورزی
ولادت امام جعفر صادق(علیه السلام) ششمین امام شیعیان و رئیس مذهب جعفری(83 ق)
پیامبر اسلام(ص) دو معجزه توام با تحدی داشتند، یکی قرآن کریم است که همه میدانیم و دیگری ایجاد الفت و تالیف قلوب میان مومنان بود. خداوند بیان میدارد که این الفت میان دلها را او ایجاد کرده است و بعد تحدی میکند که اگر تمامی آنچه در زمین است را خرج کنید تا این الفت را برقرار کنید، نخواهید توانست. همانطور که تا الآن نتوانستند مانند قرآن بیاورند، نتوانستند تالیف قلوب کنند. ما باید ببینیم پیامبر اسلام چطور تالیف قلوب کردند تا در زمان معاصر از آن استفاده کنیم. یکی از کارهای ایشان این است که پیامبر(ص) مسئله تالیف قلوب را با مسئله توحید پیوند زدند. توحید آنقدر میان ما کمرنگ شده است که فکر میکنیم توحید فقط یعنی خدا یکی است، ولی این یک بعد قضیه است و بعد مهم توحید این است که آنچنان باورمان را به یگانگی خدا بالاببریم تا احساس کنیم همه بنده خدا هستیم. متاسفانه در عربستان از توحید، بزرگترین اسباب تفرقه را ایجاد کردند و مرتب غیر خودشان را تکفیر میکنند.
مسئله دوم پیوند و تالیف قلوب به رسالت پیامبر(ص) است.
قرآن میفرماید: «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ»
وصیت و پیمانی که خدا با همه انبیاء بسته این است که دین را به پا دارید و در آن تفرقه نیفکنید. قرآن مرتب بیان میدارد فرقهگرایی شرک است. متاسفانه بعضی روز به روز فرقهها را و اختلافات راپررنگتر و اسلام را کمرنگتر میکنند. دلیل اینکه تاکنون وحدتی بین ما شکل نگرفته، همین است.
نکته دیگر بغی و زیادهخواهی مانع وحدت است.
مسئله وحدت و تقریب بیشتر جنبه اخلاقی دارد، به دلیل اینکه قرآن در شش جا فرموده است: «وَآتَیْنَاهُمْ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ». آیه میفرماید علت اختلاف اهل کتاب به خاطر دین اسلام نیست، دین اسلام دین صلح و وحدت است. اینها که به نام دفاع از مذهب این همه اختلاف دارند به خاطر «بغی» است. «بغی» یعنی زیاده خواهی. مهمترین کار پیامبر(ص) در درجه اول تزکیه بود و سعی کردند مومنان را از روحیه تکبر و حسادت و افزونخواهی تزکیه کنن، همین رمز موفقیتشان بود.
احکام عملی اسلام صورت جمعی دارد؛ مثل نماز جماعت، نماز جمعه، حج که به آن «عباده الامه» میگویند و یک امت با هم به عرفات میروند، به منا میروند، اما متاسفانه گاهی مشاهده میشود که بعضی از همین امور در زمینه ایجاد تفرقه استفاده میکنند.
سهشنبه 4 آبان اعتراض و افشاگری حضرت امام خمینی(ره) علیه پذیرش کاپیتولاسیون (1343 ش)
در واقع واژه کاپیتولاسیون ،مترادف با واژه استعمار است،هرجا استعمار مستقیم و غیر مستقیم در قالب اشغال یک کشور یا وابسته سازی آن وارد شده،پای کاپیتولاسیون نیز باز شده است.
کاپیتولاسیون سه هدف را دنبال کرده و دنبال میکند :
اول. تحمیل معاهدات تجاری ِنابرابر؛
دوم. ایجادشکاف وتفرقه و آشوب در کشورها،برای حفظ منافع آمریکا؛
سوم. مصونیت سربازان و جاسوسان آمریکایی در برابر اقدامات قضایی.
از زمانی که امام خمینی در آبانماه ۴۳برای این ننگ بزرگ که حقیقت آن وحشی نامیدن مردم کشورهای ضعیف است ،فریاد برآورد تا ۲۲بهمن ۵۷،حدود پانزده سال طول کشید.پس از پیروزی انقلاب اسلامی و درطول ۴۰سال گذشته با قاطعیت تمام میتوان گفت:ایران انقلابی از معدود کشورهایی است که زیر ننگ کاپیتولاسیون که نماد سلطه تحقیر آمیز آمریکاست ،قرار ندارد.موهبتی که به برکت خون پاک شهیدان و هدایت امامین انقلاب و مقاومت وجانفشانی های بینظیر مردم ،از این بلای ذلت آمیز رهایی یافته و طعم خوش رهایی را چشیده است.
واقعیت این است که هم اکنون آمریکا درارای ۸۵۰پایگاه نظامی در ۳۹کشور دنیا و برخوردار از ۱۲۰ایستگاه نظامی در دهها کشور دیگراست.مثل آلمان،ژاپن،ایتالیا،ترکیه،هندوراس،لهستان،گرجستان،کلیه کشورهای عربی منطقه،کره جنوبی،تایلند،برخی کشورهای آمریکای جنوبی،آفریقا و اقیانوسیه کار این پایگاهها که در عرصه زمینی،هوایی،دریایی.جاسوسی و.،فعالیت میکنند،چیزی جز جاسوسی و مراقبت از منافع آمریکا درجهان نیست.
همینجا لازم است اشاره ای کنم به جنایات آمریکا درافغانستان که هفته گذشته توفیق نداشتم اشاره ای کنم هر جا ناامنی وجود دارد، رد پای آمریکا نیز مشخص است شهادت و جراحت جمع زیادی از مردم بی گناه افغانستان که در مکانی مقدس به عبادت مشغول بودنداین جنایت که در ایام ماه ربیع، ماه وحدت بین مسلمانان، ولی با هدف اختلاف افکنی بین مسلمانان انجام شد، به دست کسانی صورت پذیرفت که ماهیت ضدانسانی و ضددینی آنها بر همگان آشکار است.
{والســــــــــــــــــــــــــــــلام علیکـــــــــــــــــــــــــــــم ورحمه اللـــــــــــــــــــــــــه وبـــــــرکاته}