به گزارش دفتر امام جمعه باقرشهر وکهریزک ، نماز پر شکوه جمعه سی ام تیرماه 1402 مصادف با سوم محرم الحرام ۵ ۱۴۴ به امامت حجت الاسلام والمسمین حاج شیخ عبدالعلی استیری امام جمعه محترم در مصلی نماز جمعه برگزار شد.
عناویــــــن خطبــــــــه اول:
1. یکی از معروفات و شاید بزرگترین صفات یک مؤمن غیرت دینی است.
2.انسان مؤمن اجازه نمیدهد کوچک ترین تعرّضی نسبت به دین وارزشها صورت بگیرد.
3.غارت زده کسی است که دینش به غارت برود.
4.هر چه اعتقاد افراد به دین و مکتب خود بیشتر و عمیق تر باشد، حسّاسیت دینی وغیرت دینی آنان هم بیشتر خواهد بود
عناویــــــن خطبـــــــه دوم:
1 . قمربنی هاشم(ع) به عنوان یکی از نمادهای اسلام در جامعه آن روز مطرح بوده و وقتی او را به شهادت رساندند حرمت اسلام را از بین بردند.
2.هر چه قرآن و مقدسات الهی را هتک کنند توجه بشریت و انسانهای آزاده و منصف به این کتاب عزیز بیشتر میشود.
3.آتش زدن قرآن نشانگر عصبانیّت و استیصال آنها در موج بی نظیر اسلام خواهی و تمایل به اسلام است.
مشــــــروح خطبـــــــــه اول:
أعوذ باللــــــه من الشیطان الرجیــــــم بِسْـــــمِ اللَّــــهِ الرَّحْمـــنِ الرَّحیــــــمِ
السلام علیک یا ابا عبدالله…..
عبادَ الله اوصیکُم و نَفسی بِتَقوَی الله
ابتداخودم را و همه شما برادران و خواهران نمازگزار به رعایت تقوا سفارش میکنم.
زندگی مبتنی بر تقوا یعنی زندگی مبتنی بر پذیرش مسئولیتها. پذیرش مسئولیت سخنانی که به زبان میآوریم، رفتارهایی که داریم و پذیرش مسئولیت همه مناسبات در زندگی خود. این همان تقواست که باید همواره به یکدیگر یادآوری کنیم.
موضوع بحث ما پیرامون غیرت و آثار و طبعات بی غیرتی بود دو قسم از اقسام غیرت یعنی غیرت ملی و غیرت ناموسی را به محضر شما عزیزان عرضه داشتم.
اما قسم سوم : غیرت دینی است.
یکی از معروفات و شاید بزرگترین صفات یک مؤمن غیرت دینی است. یعنی انسان مؤمن، نسبت به محرمات و مقدسات دینی حساس است و نمی گذارد مورد خدشه و هجمه دیگران واقع شود.با تمام توان در حراست از آن تلاش میکند و اجازه نمیدهد کوچک ترین تعرّضی نسبت به آن صورت بگیرد.
غیرت دینی؛ یعنی اجازه تجاوز به حریم دین به هیچ کسی ندادن. غیرت دینی؛ یعنی داشتن روحیه دفاع از دین و آمادگی برای فدا کردن همه هستی خود در راه آن.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: إِذَا حَضَرَتْ بَلِیَّهٌ فَاجْعَلُوا أَمْوَالَکُمْ دُونَ أَنْفُسِکُمْ وقتیکه حادثه ای پیش آمد، اموالتان را سپر جانتان قرار دهید وَ إِذَا نَزَلَتْ نَازِلَهٌ فَاجْعَلُوا أَنْفُسَکُمْ دُونَ دِینِکُمْ و اگر حادثه ای پیش آمد که دین و آیین تان در معرض خطر قرار گرفت، جانتان را فدای دینتان سازید وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَلْهَالِکَ مَنْ هَلَکَ دِینُهُ وَ اَلْحَرِیبَ مَنْ سُلِبَ دِینَهُ(سفینه البحار، ج 1، ص 476)و بدانیدکه مُرده و از بین رفته کسی است که دینش از بین برود و غارت زده کسی است که دینش به غارت برود.
دردین مبین اسلام ،به امر به معروف و نهی از منکر،دفاع از اسلام؛حفظ حدود الهی؛محافظت از حلال و دوری از حرام؛ مبارزه با بدعت اهمیت ویژه ای داده شده است. اهمیت و ارزش دادن به این مفاهیم به معنای اهمیت و ارزش دادن به حسّاسیت و غیرت دینی است؛ زیرا عمل این وظایف، بدون برخورداری از غیرت دینی، امکان پذیر نیست.
هر چه اعتقاد افراد به دین و مکتب خود بیشتر و عمیق تر باشد، حسّاسیت دینی آنان هم بیشتر خواهد بود و کسانی که اهل تساهل و مداهنه هستند، به لحاظ این که وابستگی چندانی به فکر و اعتقاد خود ندارند، حسّاسیتی از خود در برابر دشمنان دین نشان نمی دهند یعنی در واقع از غیرت دینی برخوردار نیستند.
جامعه ای که در آن غیرت دینی افول کرد و تساهل و تسامح در دین و بی تفاوتی، عادت شد، آن جامعه آسیب پذیر و آفت زا خواهد شد
اشاره به نمونه هایی از وجود غیرت دینی
نمونه اول:
شکستن بتها از سوی حضرت ابراهیم(ع) که در قرآن جریان آن به تفصیل بیان شده است نمونۀ بارزی از وجود غیرت دینی است.«إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ مَا هذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ/ آن هنگام که به پدرش (آزر) و قومش گفت: «این مجسمه هاى بى روح چیست که شما همواره آنها را پرستش مى کنید»؟
!قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِینَ/ قَالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آبَاؤُکُمْ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ/ گفتند: «ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت مى کنند». گفت: «مسلماً هم شما و هم پدرانتان، در گمراهى آشکارى بوده اید»! … وَ تَاللَّهِ لَأَکِیدَنَ أَصْنَامَکُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِینَ/ فَجَعَلَهُمْ جُذَاذاً إِلاَّ کَبِیراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ»(سوره انبیا، آیات۵۲الی۵۸)
و به خدا سوگند، در غیاب شما، نقشه اى براى نابودى بتهایتان مى کشم»!سرانجام در یک فرصت مناسب، همه آنها ـ جز بت بزرگشان ـ را قطعه قطعه کرد; شاید سراغ او بیایند!
این موضوع حاکی از غیرت دینی در وجود حضرت ابراهیم است که اجازه نمیدهد انحرافی در دین صورت بگیرد.
نمونه دوم:
در جریان برگشتن حضرت موسی(ع) از کوه طور که چهل روز طول کشید و مردم گوسالهپرست شدند، قرآن تعبیر میکند که حضرت موسی(ع) از شدت غیرتی که نسبت به دین خدا داشت، به شدت به برادرش هارون عصبانی شد در حالی که از انبیا بود! «وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِنْ بَعْدِی هنگامىکه موسى خشمگین و اندوهناک بهسوى قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشینانى برایم بودید آیین الهى را ضایع کردید. أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ آیا در مورد فرمان پروردگارتان و تمدید مدّت میعاد او، عجله نمودید زود قضاوت کردید؟!» وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ»(سوره اعراف، آیه ۱۵۰) سپس الواح را افکند، و سر برادر خود را گرفت و با عصبانیّت بهسوى خود کشید
درس این آیه برای ما این است که در برابر انحرافات دینی باید غیرت داشت واز آن دفاع کرد
نمونه سوم:حضرت امام (ره) وقتی ازکتاب آیات شیطانی سلمان رشدی مرتد مطلع شدند بلافاصله شجاعانه آن فتوای تاریخی را صادر کردند.
نمونه چهارم:
در ایام محرم هستیم نماز گزاران عزیز!!امام حسین(ع) هم یکی از اهداف قیام خود علیه یزید را غیرت دینی معرفی میکنند « الإمامُ الحسینُ علیه السلام ـ فی مَسیرِهِ إلى کَربلاءَ ـ : إنّ هذهِ الدُّنیا قَد تَغَیَّرَت و تَنَکَّرَت ، و أدبَرَ مَعروفُها براستى که این دنیا دیگرگونه شده و چهره عوض کرده و خوبى هایش پشت کرده و رفته است ، فلَم یَبقَ مِنها إلاّ صُبابَهٌ کَصُبابَهِ الإناءِ ، و خَسیسُ عَیشٍ کالمَرعى الوَبیلِ و از آن جز ته مانده اى همچون ته مانده آبى در ظرفى و اندک عیشى همانند چراگاهى آفت زده باقى نمانده است..أ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا یُعمَلُ بهِ ، و أنَّ الباطِلَ لا یُتَناهى عَنهُ .. (تحف العقول ،ص ۲۴۵) آیا نمى بینید که به حق عمل نمى شود و از باطل نهى نمى شود؟
نمازگزاران عزیز!!میدانی که امام حسین -علیه السلام- در آن مبارزه کردند، هنوز هم پابرجاست. اکنون نیز یزیدیان زمان با قوت و قدرت به جنگ اسلام آمدهاند.
مشــــــروح خطبـــــــــه دوم:
ابتدا خودم را وشما نمازگزاران عزیز را به تقوای الهی توصیه میکنم
دو مطلب عرض میکنم
مطلب اول : تاسوعای حسینی را در هفته آینده داریم که متعلق به حضرت ابالفضل (ع) است
ابتدا تسلیت عرض میکننم
به استناد آیات وروایات در بهشت حسرت و غصه و حسادت نیست. بهشتیان به کلی از کینهتوزی و حسد و عواقب شوم این صفات زشت مبرا هستند(وَ نَزَعْنَا مَا فىِ صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍ(اعراف: 43)؛ وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ(فاطر: 34). آنها با هم در نهایت دوستی و محبت و صفا و صمیمیت و آرامش زندگی میکنند و همه از وضع خود راضی هستند، حتی آنها که در مقامات پایینتری قرار دارند و نسبت به وضع کسانیکه در مقام بالاتری هستند رشک و حسد نمیبرند.
بنابراین در بهشت حسرت و غصه و حسادت نیست ولی «غبطه» هست. غبطه یعنی آرزوی نعمتی برای خود همانند آنچه دیگری دارد
افرادی که بهشت میروند، از وضع خود در هر مقامی که باشند، راضی هستند.اما نسبت به مقام دیگر بهشتیان غبطه میخورند واین سلسله مراتبی دارد
مرتبه اول: در نظام غبطهای بهشت، امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: (إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّهِ لَینْظُرُونَ إِلَى مَنَازِلِ شِیعَتِنَا کَمَا ینْظُرُ الْإِنْسَانُ إِلَى الْکَوَاکِبِ الَّتِی فِی السَّمَاء بهشتیها یعنی خوبان عالَم با غبطهای به جایگاه بهشتی شیعیان ما نگاه میکنند که انگار دارند از روی زمین به ستارگان آسمان نگاه میکنند (تحف العقول، ص119)).
مرتبه دوم: در همین نظام، خود شیعیان به مقام اهل جهاد غبطه میخورند: «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَى الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً»(نساء: 59)؛ «إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّهِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّهِ أَوْلِیائِه»(نهجالبلاغه، خطبه27).
مرتبه سوم: اهل جهاد، به مقام شهداء غبطه میخورند: «فَوْقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى یُقتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَیسَ فَوْقَهُ بِرٌّ»(الکافی، ج2، ص348)).
مرتبه چهارم: شهداء به مقام شهداء کربلا غبطه دارند. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام وقتى از صفین به سوى کوفه باز مىگشت، به سرزمین کربلا رسید فرمود: (مُنَاخُ رِکَابٍ وَ مَصَارِعُ الشُّهَدَاءِ لَا یَسْبِقُهُمْ مَنْ کَانَ قَبْلَهُمْ وَ لَا یَلْحَقُهُمْ مَنْ أَتَى بَعْدَهُمْ «اینجا منزلگاه سواران و قتلگاه شهیدانی است که نه شهدای گذشته و نه شهدای آینده به مقام آنها نمیرسند» (کامل الزیارات، ص270)).
مرتبه پنجم: شهدای کربلا هم به مقام قمر بنی هاشم فخر الشهداء حضرت ابوالفضل العباس سلام الله علیه: «إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَهً یغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یوْمَ الْقِیامَهِ»(امالی صدوق، ص463).
مقام قمر بنی هاشم صرفا به دلیل ادب آن حضرت نسبت به ائمه نبوده است. کسی که در خانه اهل بیت بزرگ شود طبیعی است که مودب باشد. ابالفضل العباس معلم ادب عالم وجود است ولی نباید مقامات آن حضرت را منحصر در ادب ایشان کرد.
با شهادت عباس ابن علی(ع) حرمت اسلام شکسته شد در زیارتنامه ایشان آمده است کسانی که تو را کشتند «وَانْتَهَکتْ حُرْمَهَ الاْسلامِ» حرمت اسلام را از بین بردند. امام صادق(ع) در این امر مبالغه نمی کند و حضرت عباس(ع) به عنوان یکی از نمادهای اسلام در جامعه آن روز مطرح بوده و وقتی او را به شهادت رساندند حرمت اسلام را از بین بردند.اطاعت؛ رمز عبد صالح شدن قمر بنی هاشم(ع)ابالفضل(ع) خواسته امام را بر خواسته خود مقدم کرد عباس (ع) در بلاها و ابتلائات سربلند شد بینش عمیق و ایمان راسخ ویژگی حضرت عباس (ع)
باید مثل حضرت عباس از خواسته های شخصی دست کشید و مطیع امر مولا بود. انسان باید قبل از انجام هر کاری به این مسئله فکر کند که امام او را می بیند و «عین الله الناظره» است. انسانی که امام را حاضر ببیند، رفتار خود را مطابق خواست او تنظیم می کند.
اشاره ای به قرآن سوزی در سوئد
این روزها در کشور سوئد اهانت مجددی به ساحت مقدس قرآن اتفاق افتاد،یوم علی الاسلام عظیم البته صحنه گردان اصلی این عمل زشت وکریه صهیونیستها و لابی صهیونیستها و جریان استکبار آمریکایی ها هستند
آنها باید بدانند این کار باعث منفورشدن بیشتر آنها نزد اندیشههای آزادیخواهان جهان و به ویژه مسلمانان جهان میشود و باعث رسوایی آنهاست.هر چه اینها قرآن و مقدسات الهی را هتک کنند توجه بشریت و انسانهای آزاده و منصف به این کتاب عزیز بیشتر میشود.
چند نکته عرض کنم:
اولین نکته باز شدن مشت این کشورها در ادعاهایی است که گوش فلک را کر کرده است، اینها به عنوان آزادی کتابی که آزادی بشر را ترسیم میکند، کتابی که قویترین برنامه را برای آزادی بشر ارائه مینماید،آتش میزنند، این کجا با آزادی و حقوق بشرسازگاری دارد؟ این کار با هیچیک از موازین و ارزشهای انسانی، اجتماعی، سیاسی، تناسب ندارد.
نکته دوم : آتش زدن قرآن وحمایت پلیس سوئد از این شخص که با وقاحت کامل این کار بسیار زشت، نشانگر عصبانیّت و استیصال آنها در موج بی نظیر اسلام خواهی و تمایل به اسلام است.
نکته سوم: آنکه یکی از خصوصیات قرآن مجید اینست که مهیمن و حفاظت کننده همه کتب آسمانی است،یعنی آنچه تورات، انجیل و زبور دارد قرآن هم دارد. آتش زدن قرآن یعنی آتش زدن همه کتابهای آسمانی.
معلوم میشود شما از کتب آسمانی خودتان هم اطلاع ندارید، آتش زدن قرآن یعنی آتش زدن همه مقدسات، نه فقط مقدسات مسلمین، همه مقدسات مسیحیت، یهودیت و ادیان آسمانی.
نکته چهارم: ای کاش اسم آزادی بیان را نمیآوردید! چرا شجاعت این را ندارید که بگویید قائل به حرمت انسانها و قائل به کرامت ۲ میلیارد انسان که در زمین زندگی می کنند نیستید!؟چرا چهره کثیف و کریه خود را پشت آزادی بیان خود را مخفی میکنید!؟
مردم عزیز و انقلابی باقر شهر و کهریزک وروستاهای تابعه این حرکت شنیع و ننگین را محضر مبارک حضرت بقیه الله (عج) تسلیت عرض نموده و ضمن محکومیت آن،از مجامع حقوقی و بینالمللی سازمان همکاریهای اسلامی و دولتهای اسلامی میخواهیم برخورد پشیمان کننده و غیرتمندانهای از مجاری قانونی و حقوق بینالملل نسبت به این رفتار زشت انجام دهند.{تکبیرنمازگزاران}
الســــــــــــــــــلام علیـــــــــکم ورحمه اللـــــــــــــــه وبرکاته