به گزارش دفتر امام جمعه نیم ور ،نماز با شکوه جمعه 13 تیرماه 1404 مصادف با هشتم محرم الحرام 1447 به امامت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالعلی استیری امام جمع محترم نیم ور ، وبا حضور گسترده مردم خدا جو درمسجد امام حسین علیه الســـــــــــــــــــــــــلام برگزار شد.
عناوین خطبه اول:
- چه عواملی در کربلا سبب شد ولیّ خدا را تنها بگذارند و یاری نکنند.
- امورى که در زندگى فردى و اجتماعى براى انسان پیش مى آید، از سه حال خارج نیست.
- اربابان قدرت و یزیدیان تلاش می کنند با تحریف معنوی واقعه، اختلاف میان یزید با حسین(ع) به اختلافِ مذهبی تقلیل بدهند
عناوین خطبه دوم :
1.یزید و یزیدیان از سه تکنیک استفاده کردند تا توانستند مردم را در مقابل امام حسین قرار دهند
- در مقابل دشمن، باید چنان از توانایی های داخلی استفاده کرد که دشمن از هر مکر و حیله ای، مأیوس شود.
- 3. توافق غیرعزتمندانه و تحقیرآمیز به حس اعتماد به نفس و عزت ملی خدشه وارد میسازد
مشروح خطبه اول:
أعوذ باللـــــــــه من الشیطان الرجیــــــــــم بســـــــــم اللـــه الــــرحمـــــن الرحیـــــــــم
عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوى الله
درابتدای خطبه اول خودم را وشما نمازگزاران عزیز را توصیه میکنم به تقوای الهی!
امام حسین علیه السلام می فرمایند: «ای بندگان خدا، از دنیا برحذر باشید. اگر بنا بود دنیا به کسی پایدار بماند یا کسی در دنیا حیات جاوید داشته باشد، پیامبران الهی برای بقا سزاوارتر از همه کس بودند؛….. . نعمت هایش از بین رفتنی و شادی هایش به اندوه تبدیل شدنی اند. دنیا منزلگاهی است موقت که جای سکونت دائم نیست. پس از این دنیا توشه گیرید که بهترین زادوتوشه تقواست.
ابتدا ایام عزای حضرت اباعبدالله (ع) را به محضر مبارک امام عصر ارواحنا و ارواح العالمین له الفداه،مقام معظم رهبری و به محضر شما نماز گزاران عزیز تسلیت وتعزیت عرض میکنم. از خداوند میخواهیم همه ما را از رهروان و زائران و شفاعت شوندگان امام حسین(ع) و از عزاداران با اخلاص حضرت قرار بدهد
موضوع بحث ما چند هفته ای در خطبه اول به مناسبت ماه محرم و ایام سگواری حضرت سیدالشهداء(ع) عوامل تنهایی ولیّ خدا در واقعه عاشورا
حضرت اباعبدالله که به سمت کربلا می آمدند در منازل مختلفی توقف داشتند در بین منازل ، منزل «زُبَالَه» از منازل مهم است. اهمیت این منزل بدان جهت است که اولین اتمام حجت رسمی امام حسین(ع) در این وادی صورت پذیرفت. در طول مسیر مکه تا منزگاه زباله، کاروان حضرت از هیچ آبادیای نمیگذشت مگر اینکه افرادی به ایشان میپیوستند؛ تا آنکه کاروان به منزلگاه «زباله» رسید و خبر شهادت، عبد الله بن یقطر، مسلم بن عقیل و هانی بن عروه دریافت شد. حضرت نامهای بیرون آورد و بر مردم خواند: «بِسْمِ الله الرَّحْمن الرَّحیم أمّا بَعْدُ فَإنَّهُ قَدْ اَتانا خَبَرٌ فَظیعُ قَتْلُ مُسْلِمِ بْنِ عَقیل وَ هانِی بنِ عُروَهَ وَ عَبدِالله بْنِ یَقطُر وَ قَدْ خَذَلتْنا شیعَتُنا فَمَنْ اَحَبَّ مِنْکُمُ الانْصِرافَ فَلیَنْصَرِفْ لَیْسَ عَلَیْهِ مِنّا ذِمامٌ»(الارشاد، ص۲۲۳)- بنام خدای بخشنده مهربان! اما بعد خبر تأثر انگیزی به ما رسیده است و آن کشته شدن مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و عبدالله بن یقطر است! معلوم می شود شیعیان ما دست از یاری ما برداشته اند و اینک هر یک از شماکه بخواهد در برگشتن آزاد است و از سوی ما حقی برگردنش نیست-.
اینجا بود که «فَتَفَرَّقَ النّاسُ عنه تفرُّقاً، فأخذوا یمیناً و شمالاً حَتَّى بقی فِی أَصْحَابه الَّذِینَ جاءوا مَعَهُ من الْمَدِینَه»(همان)- مردم از اطراف حضرت متفرّق شدند و برگشتند، فقط کسانی با او ماندند که از مدینه همراه امام آمده بودند-.
اما سئوال این است که چه عواملی سبب شد ولیّ خدا را تنها بگذارند و یاری نکنند مگر آنها برای یاری حضرت نیامدند مگر بزرگان کوفه که نامه نوشتند و کسانی که نامه هار ا امضاء کردند که طبق نقل لهوف 12000نامه و هر نامه هم با امضای چند نفر برای یاری حضرت نامه ننوشتند ؟؟؟ چه شده که دست از یاری حسین برداشتند
عوامل متعددی است که امروز به یه مورد اشاره میکنم:
عامل اول: شبههها و فتنهها
یکی از عوامل مهمی که باعث تنهایی ولی خدا میشوند، «شبهه»ها و «فتنه»ها هستند. وقتی شبهه و فتنه با هم ترکیب میشوند، به شدت تأثیر گزار است . شبهات فضا را تاریک میکنند و در فضای تاریک، فتنهها اثر میگذارند. وقتی «ابن زیاد» وارد کوفه میشود؛ مردم را تهدید میکند و آنها را از لشگر شام و قطع حقوق میترساند. در حقیقت، این شبهات زمینه باروری فتنهها را فراهم میکنند وگرنه در فضای روشن، فتنهها کارساز نیستند.
امیرالمؤمنین در خطبه 38 نهج البلاغه در بیان خطبه میفرمایند: إِنَّمَا سُمِّیَتِ الشُّبْهَهُ شُبْهَهً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ، شبهه از این نظر شبهه نامیده شده که شبیه و مانند حق است.
لذا سبب فریب گروهى از ساده لوحان و دستاویزى براى شیطان صفتان، جهت فرار از حق مى شود.
امورى که در زندگى فردى و اجتماعى براى انسان پیش مى آید، از سه حال خارج نیست: حالت اول: حقّى است آشکار، مثل این که مى گوییم آن کس که خوبى کند نتیجه آن را مى گیرد و آن کس که راه خطا بپوید گرفتار مى شود.
حالت دوم: باطلى است روشن، مثل این که کسى بگوید: «بى قانونى و هرج و مرج از نظم و قانون بهتر است». بدیهى است که هر کس باطل بودن چنین سخنى را تشخیص مى دهد.
حالت سوم: مواردى پیش مى آید که نه مانند قسم نخست است و نه قسم دوم نه حق بودن آن مشخص است و نه باطل بودن آن و آن جایى است که مطلب باطلى را در لباس حق عرضه مى کنند، ظاهرش حق است و باطنش باطل و از همین پوشش براى فریب مردم یا استدلال هاى بى اساس استفاده مى شود. درست شبیه همان عذرهاى واهى که اصحاب جنگ جمل و معاویه و یارانش براى آتش افروزى هاى جنگ به آن استناد مى جستند.
تاریخ بشر پر است از مشکلات و مصائبى که از طریق شبهه و وسوسه هاى شیطانى دامان انسان ها را گرفته و شیّادان و فریبکاران با ایجاد شبهات خود را بر مردم صالحِ ساده دل تحمیل کردند.
بر افراشتن قرآنها بر سر نیزه و شعار تسلیم در برابر فرمان آن، هر چه باشد و جلوگیرى از خونریزى و برادر کشى، شبهات دیگرى بود که جنگ صفّین را به نتیجه دردناکى کشاند.
در نهروان نیز، یک عدّه بظاهر قاریان قرآن و نماز شب خوانهاى داغِ سجده به پیشانى بسته، با شعار فریبنده «لا حُکْمَ اِلاّ للهِِ»، «حکمیّت تنها از آنِ خداست»، چنان بازار شبهه را داغ کردند که گروه عظیمى از بى خبرانِ غافل را به کام مرگ فروبردند، مرگى که پایانش دوزخ و جهنّم بود!
از عوامل شبهه کشانیدن پاى همسر رسول خدا(ص) به میدان جنگدر جنگ جمل بود و طرح خونخواهى عثمان و امثال آن بود.
اساسیترین شبهه، شبهه «حسبنا کتاب الله» بود که در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) آغاز شد. معنای روی دیگر چنین سخنی این است که اسلام نیاز به ولیّ ندارد و کتاب برای ما کافی است، در حالی که شیعه و سنی به شکل متواتر نقل کرده اند که حضرت به صراحت فرمودند:«إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی»(کمالالدین، ص64) هر چند بعضیها این روایت را هم تحریف کرده و گفته اند: «کِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّتِی».
اربابان قدرت و یزیدیان تلاش می کنند با تحریف معنوی واقعه، اختلاف میان یزید با حسین(ع) به اختلافِ مذهبی تقلیل بدهند و تا موضوع اصلی که ظلم و فساد یزید و عدم صلاحیت او برای حاکیت بر مردم تحت الشغاع قرار گیرد.
نماز گزاران عزیز!!مشکل بزرگِ جوامع بشرى در گذشته و امروز، همین مشکل بوده و هست، بلکه با گذشت زمان، این معنا گسترش پیدا کرده است، چنانکه امروز مى بینیم که بسیارى از مقاصد شوم و اهداف باطل و سلطه جویى هاى ظالمانه را زیر پوشش هاى حقوق بشر و دفاع از آزادى انسان و حفظ قانون و نظم و ثبات و صلح جهانى عملى مى کنند.
مشــــــروح خطبـــــــــه دوم:
ابتدا خودم را وشما نمازگزاران عزیز را به تقوای الهی توصیه میکنم
تاسوعاوعاشورای حسینی سالروز شهادت حضرت اباعبدالله وشهدای کربلارادرهفته آینده داریم ابتدا تسلیت عرض میکنم
نکاتی عرض کنم که در واقع ادامه بحث در خطبه اول است
از سه تکنیک استفاده کردند تا توانستند مردم را در مقابل امام حسین قرار دهند!! و حضرت به عنوان ولی خدا تنها ماندند.
گام اول و تکنیک اول:برچسبزنی ، گفتند؛ حسین ابنعلی سر جنگ دارد و قدرتطلب است. خارجی است و مخالف آرامش و ثبات اجتماعی است. مردم نیز بدلیل زمینه ذهنی ضعیف و مسمومی که داشتند و عافیتطلبی در جانشان رسوب یافته بود و مهمتر از همه، بدون تحقیق درباره اهداف قیام و گفتوگو با امام و اصحابش، اتهام ساختگی را پذیرفتند. دقت کنیم امروز هم در جامعه میبینیم
گام دوم و تکنیک دوم:شایعه، آنجایی بود که مسلم ابن عقیل را در عرض یک نصف روز با تبلیغات ابن زیاد مبنی بر در راه بودن لشگر شام و تولید شایعه توأم با ترس، تنها گذاشتند و خلف وعده کردند. این درحالی بود که اگر محاصره قصر ابن زیاد را ادامه میدانند، کار تمام بود و مسیر تاریخ عوض میشد. ولی زنان و مادران باور کردند و همسران و فرزندان را ترساندند و شد آنچه که نباید میشد.
گام سوم تکنیک سوم هم:( تکنیک استفاده از شخصیتهای مطرح و مرجع برای فریب و دور زدن مردم) زمانی بود که قبیله هانی ابن عروه که شجاع و جنگجو بودند، سخن شریح قاضی که یکی از خواص فریبخورده و تطمیعشده زمان بود را در رابطه با سلامتی هانی، پذیرفتند و از اطراف قصر ابنزیاد متواری شدند.موقعیتی بود که شجاعت و غضب قبیلهای، با بصیرت و سوادرسانهای گره نخورده بود و بدون بررسی و دقت، فریب خوردند و صحنه حساسی را برای شکست ابنزیاد از دست دادند.هرکدام از این موقعیتها اگر با سوادرسانهای همراه میبود ، قطعاً مسیر تاریخ طور دیگری رقم میخورد و امام جامعه، اسیر اجتماع خبرزده، راهی قتلگاه نمیشد.
11 محرم؛ آغاز حرکت اسرا و اهلبیت «امام حسین»(ع) به شام (61 ق)؛ روز تجلیل از اسرا و مفقودین
یقینا یکى از مناسبتهاى مهم جمهورى اسلامى که بسیار هم داراى تناسب است، همین روز اسرا و مفقودین است که با خاطره تاریخى آن مناسبت دارد.در روز یازدهم محرم، یکى از عظیمترین فجایع در تاریخ اسلام بهوقوع پیوست. اسارتى اتفاق افتاد که نظیر آنرا دیگر ملت و تاریخ اسلام ندید و به آن عظمت هم نخواهد دید. امانکته قابل توجه این است که تسلیم دشمن و دچار شکستگى درونى نشدند. آنچیزى که یک انسان را بکلى نابود مىکند، شکستگى درونى است.
نمازگزاران عزیزان تهدید، تحریم وفشار اقتصادی و امروز جنگ تحمیلی؛ پازل آمریکا برای تحقیر ایران است این برنامه دشمن است وبرآن هم اصراردارد همه به این نتیجه رسیده ایم که دشمن، دیگر توهم نیست؛ یک واقعیت است
باید به جای ندیدن دشمن ، او را به دقت و با هوشیاری دید و به جای مرعوب شدن در مقابل او، آنچنان از توانایی های داخلی استفاده کرد که دشمن از هر مکر و حیله ای، مأیوس شود.
توافق غیرعزتمندانه و تحقیرآمیز به حس اعتماد به نفس و عزت ملی خدشه وارد میسازد این درس عاشوراست درس اسارت سخت امام سجاد وحضرت زینب واهل بیت علیهم السلام است که باید فرابگیریم
ذکر توسل …..
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ،اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
دست من غیر عبایِ تو عبایی نگرفت
پَرِ من جز درِ این خانه، به جایی نگرفت
دستِ حسرت به سرش تا به ابد خواهد زد
هر که پیشِ کَرَم ات ظرف گدایی نگرفت ……………………………….
والســـــــــــــــــــــــــلام وعلیــــــــــــــــــــــکم ورحمه اللــــــه و برکاته