به گزارش دفتر امام جمعه باقرشهر نماز باشکوه جمعه ششم اسفند ماه 1400 مصادف بایست وسوم رجب المرجب 1443 ،به امامت حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالعلی استیری امام جمعه محترم باقر شهر وکهریزک در مصلی باقرشهر وباحضوراقشار مختلف مردم برگزار شد.
عناویـــــن خطبـــــــــــه اول:
۱. به راستی برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توانگری، آنان را اصلاح نکند.
۲ . اگر مؤمن میدانست که تا چه میزان، مصیبتها و گرفتاریها، اجر و ثواب دارد، آرزو میکرد که او را با قیچی ذره ذره کنند
عناویـــــن خطبــــــــــه دوم:
۱ . پیامبر(ص) از سوی خداوند برای نجات انسانها از انحراف و جاهلیت فرستاده شد.
۲. جاهلیت در چهار زمینه زندگی مردم را درگیر میکند.
۳ . وقتی قائم ما قیام میکند، با جاهلیتی بهمراتب شدیدتر از جاهلیت عصر پیامبر مواجه خواهد شد..
مشــــــروح خطبــــــه اول:
اعوذ باللـــــــه مـن الشیــــطان الرجیــــــم بســــــــم الله الـــــرحمـــــــــن الرحیـــــــــــــم
عبادالله اوصِیکُمْ و نفسی بِتَقْوَى اللَّهِ بندگان خدا شما را و خودم را سفارش می کنم به تقوای الهی،
موضوع بحث مادرهفته گذشته پیرامون حدیث قُرْب نَوَافِل بود که گفتیم حدیث معروف و مشهوری است .
فراز اول:هرکس به دوستى از من اهانت کند، آشکارا به جنگ من آمده و من بهیارى دوستانم از هر چیز شتابانترم.
فراز دوم|:من در هر کاری که انجام دهم، آن اندازه تردید ندارم که دربارۀ وفات مؤمن تردید دارم، او از مرگ بدش آید و من ناراحت کردن او را خوش ندارم
اما فراز سوم:
«إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْغِنَى وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ»
به راستی برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توانگری، آنان را اصلاح نکند حالشان را نیکو نسازدو اگر به حال دیگری او را درآورم نابود و هلاک میشود و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر او را به حال دیگری برگردانم، حتماً هلاک میشود
ما انسان ها از آن جایی که از غیب و سرانجام کارها بی اطلاع هستیم، خیلی اوقات کارها یا برآورده شدن حاجاتی را صد در صد به نفع خود می پنداریم، در حالی که واقع امر این گونه نیست و یا بر عکس سختی ها، مصیبت ها و مشکلاتی را صد در صد به ضرر خود می پنداریم و حال آن که آنچه خداوند می داند و برای ما مقرر کرده است، به ضرر ما نیست.
امام صادق«ع» میفرمایند: اگر انسان حاجتمند، برای رفع گرفتاری خود دعا کند و استجابت دعای او به مصلحت نباشد، خداوند در قیامت برای او توضیح میدهد و برای هر دعایی که از او مستجاب نشده، به وی پاداشی میدهد. آن بنده به اندازهای راضی و خوشحال میشود که مىگوید: اى کاش هیچ یک از دعاهایم در دنیا مستجاب نشده بود تا اکنون پاداش بیشتری برخوردار میشدم: «فَیَتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَهٌ فِی الدُّنْیَا مِمَّا یَرَى مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ »{الکافی، ج2، ص491}
راوی میگوید: به امام صادق«ع» شکایت کردم که تا کی باید دردمند باشم و چقدر بایددرد و رنج ببینم؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند: اگر مؤمن میدانست که تا چه میزان، مصیبتها و گرفتاریها، اجر و ثواب دارد، آرزو میکرد که او را با قیچی ذره ذره کنند: «لَوْ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّى أَنَّهُ قُرِضَ بِالْمَقَارِیضِ» {الکافی، ج2، ص255}
این اجر و ثواب و جبران خداوند متعال در قیامت، در حالی است که مصیبت بنده در دنیا، به صلاح او و طبق مصالح و مفاسد نفس الامری بوده است. مثلاً اگر کسی طالب مال و ثروت بوده و خدا به او نداده، مصلحتش همین بوده است و چنانچه او را غنی میکرد، همان مال و ثروت، دینش را میگرفت، او را از مسجد و محراب و تقیّد به ظواهر شرع فراری میداد، مبتلا به رباخواری، ظلم و حقّالنّاس میشد و عفت و غیرت، از خانۀ او رخت بر میبست.یعنی مقدّر بنده چنین بوده است که ثروتمند نباشد
بنابراین در بلاهای خدادادی یا الطاف خفیّه، که خیلی بالاتر از الطاف جلیّۀ خداست، باید صبور باشیم، جزع و فزع نکنیم، ناشکری و ناسپاسی در کلام ما باشد، گلایه و شکایت از خداوند نداشته باشیم که خطرناک است. تقاضا دارم در مواجهه با مصیبت، اگر مقام تسلیم و رضا ندارید، دست کم ساکت بمانید و از خدا گله نکنید. گله کردن از خدا، گره روی گره میآورد و زندگی را سخت میکند. ضمن اینکه، این نحو ناسپاسی، نزد اهل دل، شرک و کفر است.
مشــــــروح خطبــــــه دوم:
ابتدا خودم را وشما عزیزان نماز گزار را در ابتدای خطبه دوم هم توصیه میکنم به تقوای الهی
یکشنبه 8 اسفند 25 رجب شهادت امام موسی کاظم علیه السلام (183 ق)
دوران امامت حضرت ابیالحسن موسیبن جعفر(علیهماالسّلام) یکی از مهمترین مقاطع زندگینامهی ائمه(علیهمالسّلام) است. دو تن مقتدرترین سلاطین بنی عباس – منصور و هارون – و دو تن از جبّارترین آنان – مهدی و هادی – در آن حکومت میکردند.
امام کاظم پس از شهادت پدر، در سن بیست سالگی با طاغوتی بهنام منصور مواجه شد که وقتی «محمدبن سلیمان» فرماندار مدینه از شهادت امام صادق(ع) آگاه شد، طی نامهای بهوی نوشت: «اگر جعفر بن محمد سخصی را جانشین خود قرار داده، او را احضار کن و گردنش را بزن»(إِنْ کَانَ أَوْصَى إِلَى رَجُلٍ وَاحِدٍ بِعَیْنِهِ فَقَدِّمْهُ وَ اضْرِبْ عُنُقَه(الکافی، ج1، ص310)). طولی نکشید که گزارش فرماندار مدینه بهاین مضمون بهبغداد رسید: جعفر بن محمد در وصیتنامه رسمی خود، پنج نفر را بهعنوان وصی خود برگزیده که عبارت است از:
۱- ابوجعفر منصور(خلیفه وقت).
۲- محمدبن سلیمان (فرماندار مدینه).
۳- عبدالله بن جعفر (برادر بزرگ امام).
۴- موسی بن جعفر(ع).
۵- حمیده – همسر امام صادق(ع)- (أَنَّهُ قَدْ أَوْصَى إِلَى خَمْسَهٍ وَاحِدُهُمْ أَبُو جَعْفَرٍ الْمَنْصُورُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ سُلَیْمَانَ وَ عَبْدُ اللَّهِ وَ مُوسَى وَ حَمِیدَهُ .
فرماندار در ذیل نامه کسب تکلیف کرده بود که کدام را بهقتل برسانم. منصور که هرگز تصور نمیکرد با چنین وضعی روبرو شود فوقالعاده خشمگین گردید و فریاد زد : اینها را نمیشود کُشت(لَیْسَ إِلَى قَتْلِ هَؤُلَاءِ سَبِیلٌ).
ناگفته پیداست این وصیتنامه امام یک حرکت سیاسی بود، زیرا حضرت امام صادق(ع) قبلاً امام بعدی و جانشین واقعی خود یعنی حضرت امام کاظم را بهشیعیان خاص و خاندان علوی معرفی کرده بود ولی از آنجا که از نقشههای شوم و خطرناک منصور آگاهی داشت برای حفظ جان پیشوای هفتم چنین وصیتی نموده است.
منصور در سالهای اول، چندان متعرض حضرت نشد و امام کاظم (علیه السلام) توانست حوزه درسی پدر را نسبتا ادامه دهد. اما هر مقدار که از زمان شهادت امام صادق (علیه السلام) فاصله بیشتر میشد، فشار منصور بر امام و بر علویان نیز بیشتر میگشت. حتی در صدد طراحی نقشه قتل امام کاظم (علیه السلام) بود که اجل مهلتش نداد.امام موسیبنجعفر(علیهالسّلام) نیز همهی زندگی خود را وقف این جهاد مقدس ساخته بود؛ درس و تعلیم و فقه و حدیث و تقیه و تربیتش در این جهت بود.
سهشنبه 10 اسفند 27 رجب مبعث پیامبر ختمی مرتبت حضرت “محمد بن عبداللَّه”(ص)(سیزده سال قبل از هجرت)
مبعث یکی از بزرگترین و مهمترین اعیاد مسلمانان و شیعیان است که در این روز بزرگ پیامبر(ص) از سوی خداوند ارسال و ابلاغ آخرین دین و آخرین معجزه الهى برای نجات انسانها از انحراف و جاهلیت فرستاده شد و جامعه بشری را نجات داد.
آیات چهارگانه گویای این است که قرآن میفرماید: جاهلیت در چهار زمینه زندگی مردم را درگیر میکند:
یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّهِ»(آلعمران: 154)«ظن»(افکار و اعتقادات جاهلانه)، «أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّهِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْمًا لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ»(مائده: 50)- «حکم»(قوانین جاهلانه)، «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى»(احزاب: 33)-«تبرج»(سبک زندگی جاهلانه)، «إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّهَ حَمِیَّهَ الْجَاهِلِیَّهِ»(فتح: 26)«حمیه»(ارتباطات و وابستگیهای جاهلانه). و بهبیان رهبر حکیم انقلاب، این چهار محور حیات جاهلی در این عصر بهتمامه حکمفرماست و در واقع ما در عصر جاهلیت دوم زیست میکنیم: «آنچه امروز دستگاههاى سیاسى غرب ترویج میکنند، همان جاهلیتى است که بعثت پیغمبر براى زدودن آن از محیط زندگى بشر بهوجود آمد. نشانههاى همان جاهلیت، امروز در دنیا، در این تمدن رایج فاسد غربى، مشاهده میشود؛ همان بىعدالتى، همان تبعیض، همان نادیده گرفتن کرامت انسان، همان عمده کردن مسائل جنسى و نیازهاى جنسى.
افکار و اعتقادات جاهلانه، ناظر بهمکاتب جاهلی امروز نظیر پاگانیسم، ماتریالیسم، پوزیتیویسم، سِیْتنیزم، کمونیزم، لیبرالیسم، ماسونیزم، صهیونیزم، وهابیت، بهائیت، مرجئهگری و… است.
حُکْمَ الْجاهِلِیَّهِ.(مائده:۵۰)؛ یعنی قوانین جاهلانه ناظر بهقانون ربا، همجنسبازی، چندشوهری، جهادالنکاح، ازدواج سفید و… میباشد.که متاسفانه شاهد بودیم بعضی افراد به ظاهر هنر مند!!!در جشنواره فیلم فجر در دهه فجر که از بیت المال هزینه میشود چه نظرات بی شرمانه ای را مطرح کردند!!! این همان جاهلیت مدرنی است که امروز به این شکل وقیافه ظاهرشده است .
تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ.(احزاب:۳۳)؛ یعنی سبک زندگی جاهلانه که تبلور در سبک زندگی غربی یافته است. و اینکه میفرماید: حَمِیَّهَ الْجاهِلِیَّهِ.(فتح:۲۶)؛ یعنی ارتباطات و وابستگیهای جاهلانه، ناظر بهوابستگیهای غیر ایمانی نظیر حزبی، جناحی، قومیتی و خانوادگی در عرصههای سیاسی و اجتماعی امروز دنیا است.
امام صادق علیه السلام فرمودند:(الغیبه للنعمانی، ص297)
«إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ اسْتَقْبَلَ مِنْ جَهْلِ النَّاسِ أَشَدَّ مِمَّا اسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ مِنْ جُهَّالِ الْجَاهِلِیَّهِ… إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَتَى النَّاسَ وَ هُمْ یَعْبُدُونَ الْحِجَارَهَ وَ الصُّخُورَ وَ الْعِیدَانَ وَ الْخُشُبَ الْمَنْحُوتَهَ وَ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَتَى النَّاسَ وَ کُلُّهُمْ یَتَأَوَّلُ عَلَیْهِ کِتَابَ اللَّهِ یَحْتَجُّ عَلَیْهِ»
«وقتی قائم ما قیام میکند، با جاهلیتی بهمراتب شدیدتر از جاهلیت عصر پیامبر مواجه خواهد شد. زیرا رسول خدا در حالی بهسوی مردم آمد که آنان سنگ و کلوخ و چوبهای تراشیده و مجسّمههای چوبین را میپرستیدند؛ و قائم ما در حالی بهسوی مردم میآید که جملگی کتاب خدا را بر او تأویل میکنند و بر او بدان احتجاج مینمایند»