به گزارش دفتر امام جمعه حسن آباد نمازباشکوه جمعه ،این هفته اولین جمعه ماه مبارک رمضان به امامت حجه الاسلام والمسلمین حاج آقااستیری امام جمعه محترم فشافویه وباحضورگسترده اقشارمختلف مردم درمصلی امام خمینی شهربرگزارشد.
عناویــــــن خطبــــــــه اول:
1- هم عقل و هم شرع میگویدبايد دست از گناه كشيد و از راه خطا برگشت.
2- كسي كه اهل معصيت و فسق شد،توبه نكردوگناه خودرابازهم تكراركرد،ازنعمت هدايتهاي خاص الهي محروم ميشود.
3- آثار گناه در مناجات تائبين
عناویــــــن خطبـــــــه دوم:
1- حضرت امام (رض) به چهار چیزایمان داشت
2- کسانی که دارای شخصیتهای مثبت وبرترند، میتوانند بر افراد دیگر تأثیر بگذارند.
3- آحادملت بهويژه مديران ومسؤولان باهرسليقه ومواضع سياسى،خود راپاسدارومحافظ آرمانهاواركان نظام اسلامى بدانند
4-باپاین یافتن رقابتها بایدرفاقت جای آن رابگیرد.
مشــــــروح خطبـــــــــه اول:
أعوذ باللـــــــــه من الشیطان الرجیــــــــــم بســـــــــم اللـــه الــــرحمـــــن الرحیـــــــــم
خودم و همه عزیزان را به تقوای الهی دعوت می کنم.
خداي متعال را شاكريم كه توفيقي عنايت فرمود بار ديگر ماه رمضان را درك كنيم و از اين خوان گستردهي الهي بهرهمند شويم. اميدواريم خداي متعال به ما هم توفيق توبه نصوح و استفاده از بركات اين ماه شريف مرحمت بفرمايد.
اولين مناجات از اين مناجاتهاي پانزدهگانه صحيفه سجاديه مناجات تائبين است. كلمه توبه در لغت عربي به معني بازگشت است. بازگشت از راه خطا به راه صواب؛ اين توبهاي است كه به انسان نسبت داده ميشود.
اين بازگشت از لغزش به حكم عقل براي هر انساني ثابت است. وقتي عقل توجه پيدا كند به اينكه آدم راه عوضي رفته ميگويد: بايد برگردد.
بايد توبه كرد؛اگر فكر كنيم ميفهميم كه بايد دست از گناه كشيد و از راه خطا برگشت. هم عقل ميگويد و هم شرع. اما بسياري از اوقات آدم حال و انگيزهاي قوي براي توبه پيدا نميكند. چه كار بايد كرد تا آدم اراده توبه پيدا كند؟ و چرا در حال عادي از انسان چنين ارادهاي بر نميخيزد؟ توبه چگونه شروع ميشود؟ چه چيز مانع از توبه كردن ميشود؟بدون شك توبه يك حالت اختياري است و هيچ كس مجبور نميشود توبه كند. كار اختياري تابع اراده آدم است. بايد اراده كنيم كه توبه كنيم. اراده بعضي چيزها خيلي ساده است و مقدماتي ندارد. راحت ميتوانم حرف بزنم يا سكوت كنم. خيلي مؤونهاي ندارد. نه توابع زيادي دارد و نه آثار زيادي بر آن مترتب ميشود.
چه كار بايد كرد؟
با اين كه ميدانيم توبه خوب است ولي اقدام نميكنيم. به امروز و فردا مياندازيم و به اصطلاح «تسويف»؛ ميكنيم. شيطان ما را فريب ميدهد ميگويد: يك مقدار تأخير، حالا دير نميشود. گاهي جوانها ميگويند كه حالا وقت جوانيمان است لذت خودمان را ببريم پير كه شديم توبه ميكنيم! سرّش چيست كه آدم اراده توبه كردن از او متمشي نميشود؟ اول آنكه آن علم خيلي جدي نيست. آدم يقين ندارد و شيطان آدم را به شك مياندازد؛ پس بايد سعي كنيم آن قدم اول را محكم برداريم. درست فكر كنيم و باور كنيم كه توبه كار خوبي است. سپس هميشه تا موقعي كه موفق به عمل شويم، اين فكر را زنده نگهداريم و نگذاريم فراموش بشود.
بعد ببينيم چه چيز مانع از اين ميشود كه توبه كنيم. دود سيگار دود كثيفي است، بدبو و متعفن است، همه پزشكان دنيا ميگويند ضرر دارد، در راديو و تلويزيون ميگويند و در روزنامهها مينويسند، اما ضررهاي گناه اين جور نيست. هر گناهي را ما باورمان نيست كه اين قدر بد است. مخصوصاً وقتي كه لذتهاي آني و لذتهاي شديدي هم دارد.
اصلاً توبه همان پشيماني است. مقدمهاي دارد و مؤخرهاي. اول بايد بداند، بعد پشيمان شود و بعد تصميم بگيرد كه ديگر نكند.
به هر حال توجه به ضرر گناه و اينكه توبه ميتواند اثر گناه را جبران كند نقش بسيار مؤثري دارد. اگر آدم متوجه شود غذايي كه خورده است مسموم بوده، در گوارشش اثر سوء ميگذارد بعد سردرد ميگيرد و سپس مريض ميشود. اول چيزي كه براي آدم پيدا ميشود يك حالت تأثري است. ناراحت ميشود چرا چنين كردم چرا دقت نكردم تا غذايي سالم تهيه كنم. اگر باور داشته باشد كه آن غذا موجب مسموميتش شده، اين باور مريضش ميكند و چند روز از راحتي او كم ميشود خواه ناخواه پشيمان ميشود. حالا بعضيها سريع التأثر هستند و خيلي زود ناراحت ميشوند و اوقاتشان تلخ ميشود. اما هر عاقلي وقتي بفهمد كاري كرده است كه برايش ضرر داشته از كار خودش پشيمان ميشود.
ما بايد باور كنيم كه گناه چيزي است كه سمي را وارد روح ما ميكند و خواه ناخواه يك بيماري روحي براي ما ايجاد ميشود. ممكن است قابل علاج باشد. خب هر بيماري بدني هم معمولاً قابل علاج است ولي اين باعث نميشود آدم پشيمان نشود. اگر توجه پيدا كند با اين گناهي كه كرده است خيلي ضرر كرده؛ اول اينكه عمري را تلف كرده كه ديگر بر نميگردد. ساعتي را كه به گناه پرداخته ميتوانست به جاي آن به عبادتي بپردازد، خدمتي براي انساني انجام بدهد، به عيادت مريضي برود و… اما وقتش را تلف كرد و صرف گناهي كرد. نشست به تماشاي يك فيلم مبتذل. سرمايهاي را مفت آتش زد، اين پشيماني ندارد؟ سرمايهاي كه آدم ميتوانست به فاصله يك ساعت عبادت يك قصر بهشتي براي خودش بخرد و الي الابد از آن استفاده كند اگر مفت از دست بدهد و آن را بسوزاند، پشيماني ندارد؟
وقتي انسان اهل اطاعت نباشد و اهل معصيت باشد، از اين فيضها محروم ميشود و ديگر عنايتي به او نميكنند. مگر اين ضررها را ميتوان حساب نكرد؟ ميپنداريم ضرر فقط همان است كه آدم يك غذايي بخورد و مريض شود! آن ضررهايي كه در اثر گناه به روح ما ميخورد و روح را بيمار ميكند چه؟ بيماريهاي روح بسيار سختتر از بيماريهاي جسماني است و ضررش، مشكلاتش و رنجش خيلي بيشتر است.
كسي كه اهل معصيت و فسق شد، توبه نكرد و گناه خود را باز هم تكرار كرد، از نعمت هدايتهاي خاص الهي محروم ميشود. غير از هدايتهاي خاص الهي، اولياي خدا نيز نسبت به مؤمنين عنايت دارند. حتّي مؤمنين، شهدا، صالحيني كه از دنيا رفتند، چه خدمتهايي كه براي ما انجام ميدهد و دعاهاي آنها در حق ما چه كارها كه نميكند! آنها هستند كه در آن عالم دعا ميكنند و خدا به كساني در اين عالم توفيق ميدهد تا قدمهايي بر دارند. همينطور اولياء دين و ائمه اطهار(ع)، به خصوص در هر زماني امام معصوم آن زمان، عنايتهاي خاصي به پيروانش دارد، در حقّ آنها دعا ميكند. حديثي از امام زمان(عج) نقل شده است و همه آن را شنيدهايم كه «ما از رنجهاي شما ناراحت ميشويم و به دعاهاي شما آمين ميگوييم».
آثار اطاعت و بندگي
آنهايي كه اهل اطاعت و تقوا هستند به اين بيماريهاي روحي مبتلا نميشوند. مؤمن در سختترين حالات، از آرامش خاصّي برخوردار است. بزرگاني چون مرحوم حاج آقا رضا بهاءالدّيني (رضوان الله عليه)، در سختترين حالات و گرفتاريها مثل: جريان پانزده خرداد، خيلي ناراحت بود؛ اما آرامش و وقار خاصي داشت.
مؤمنين، آنهايي كه ايمان قوي دارند، در گرفتاريها و مصيبتها، با آن كه دركشان بسيار بيشتر از ماست، آرامش روحيشان محفوظ است و يك وقار، سنگيني و متانت خاصي دارند. اما ما چه؟ بر اثر يك مسأله كوچك اعصابمان خرد ميشود، بدگويي ميكنيم و حتي رفتارهاي زشت از ما سر ميزند. اين آرامشِ روحي، آن وقار روحي و متانت مؤمنين نعمت عجيبي است و ما به هيچ وجه نميتوانيم ارزشش را درست درك كنيم. ولي اهل معصيت از اين نعمتها بيبهرهاند.
امّا اهل فسق و فجور و اهل معصيت از اين چيزها بهرهاي ندارند. بالاتر از همه، اين عنايتها با توانِيك عدد بالايي در قيامت ظاهر ميشود. آن جا خدا بندگاني دارد كه هر لحظه آنها را نوازش ميكند، نوازشي كه يك لحظهاش به همه عالم ميارزد: «فأنظر اليهم كلّ يومٍ سبعين مرّة و اكلّمهم كلما نظرت اليهم»خدا بندههايي اين چنين دارد. بندههايي هم هستند كه «لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ{ آلعمران، 77}به تعبير خودماني، خدا با آنها قهر است، نه نگاهشان ميكند و نه با آنها حرف ميزند و نه اجازه ميدهد كه حرف بزنند! تصور كنيد كسي كه از عطشْ در حالِ جان دادن است، چقدر نياز به جرعهاي آب دارد. انسان در قيامت نيازش به نوازش الهي از نياز تشنهاي كه رو به مرگ است به يك جرعهي آب، بيشتر است. آن جا خدا با او قهر ميكند، «لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ»؛ حرف هم باايشان نميزند، «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ» اجازه هم نميدهد كه حرف بزنند و درخواستي بكنند و اينها آثار گناه است! آثار گناه و خودداري از تقواست.
فرصت را غنيمت بشماريم و در اين شبها براي ترك گناه و جبران مافات تصميم جدي بگيريم. ضعف ارادهمان را با توسّل به اولياء خدا و كمك خواستن از خدا جبران كنيم. يكي از راههايي كه كمك ميكند به اينكه ارادهي توبه در آدم تقويت شود، انس گرفتن با دعاها و مناجاتهايي است كه از اولياء خدا به دست ما رسيده است. توجه به مضامين دعاهايي كه به خصوص در ماه رمضان هست مثل: دعاي ابوحمزه، دعاي افتتاح و اين مناجات خمسه عشر سبب ميشود كه انسان به تدريج زنگارها را از دل خود دور كند، دل را صيقل دهد و ارادهاي جدّي براي توبه پيدا كند.
آثار گناه در مناجات تائبين
مناجات تائبين با مضاميني شروع ميشود كه از اوّل آثار زشت و خطرناك گناه را توجه ميدهد: «إلهي ألْبَسَتْني الخَطايا ثَوْبَ مَذَلَّتي»؛ خدايا گناه جامه ذلّت بر اندام من پوشانده است. انسان وقتي تصور ميكند كه در پيشگاه الهي است، اولياء خدا عزتي دارند، مقامي دارند، مؤمنين مورد اكرام و احترام هستند، امّا به گنهكار كسي اعتنايي نميكند، كسي احوال او را نميپرسد، اين بياعتنايي خدا را چونان لباس ذلّت ميداند. «وَجَلَّلَني التَّباعُدُ مِنْكَ لِباسَ مَسْكَنَتي»، با گناههاي رنگارنگ قدم به قدم از تو دور شدم و اين دوري گزيدن از تو، من را به نهايت خواري و پستي انداخته است و بالاتر از اينها كه به آن كمتر توجه ميكنيم: «وَأماتَ قَلْبي عَظيمُ جِنايَتي»؛ دل من در اثر گناه مُرده است. مرگ انساني به نفس نكشيدن نيست. مرگ انساني، اين است كه ارزشها را درك نكنيم، راهي به سوي قُرب الهي پيدا نكنيم، در حيرت فرو بمانيم، اسير شهوت، اسير شيطان، اسير هواهاي شيطاني، اسير اوهام شويم و نتوانيم خوب و بد را تشخيص دهيم. نمونهاش اين است كه بعضي براي به دست آوردن پست و مقام و اعطاي القاب به هر كاري دست ميزنند، در حالي كه اگر چند روزي به ما گفتند آقاي رئيس يا حضرت آيت الله چه ميشود؟ تعريف و تمجيد ديگران چه تأثيري دارد؟ اما اگر كاري كرديم كه خداوند خشنود شود و امام زمان(عج) به ما آفرين بگويد، ارزشمند خواهد بود. بدترين بلايي كه انسان به آن مبتلا ميشود اين است كه اصلاً نتواند خير و شر، خوب و بد خود را تشخيص دهد، نداند صلاح و فسادش چيست و همانند سنگ، وقتي موعظهاش ميكنند در او تأثيري نميكند. «كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ»{ بقره، 74}خداوند ميفرمايد: دل برخي از انسانها از سنگ سختتر است، سنگهايي هست كه از خوف خدا سقوط ميكند، ميشكافد و آب از آنها جاري ميشود، اما آدمهايي هستند كه قطره اشكي هم از چشمشان نميآيد، هر چه آنان را موعظه كني، هيچ تأثيري نميپذيرند. اين همان حالتي است كه فرمود: «وَأماتَ قَلْبي عَظيمُ جِنايَتي»؛ فقط يك چيز ميتواند همه پستيها را تغيير دهد و آن پذيرش توبه از سوي پروردگار جهانيان است. پروردگارا! تو را به حقّ اوليائت قسم ميدهيم توفيق توبه نصوح به همه ما مرحمت بفرما.
مشـــــروح خطبـــــه دوم:
بســــــــم الله الرحــــــمن الرحـــــــيم
خودم و همه عزیزان را به تقوای الهی دعوت می کنم.
یکشنبه 14 خرداد 9 رمضان ارتحال ملكوتى حضرت امام خمينى(ره) – انتخاب حضرت آيت@الله العظمى خامنه@اى به رهبرى نظام جمهورى اسلامى ايران توسط مجلس خبرگان (1368 ه.ش – 29 شوال 1409 ه.ق)
خاطرهای از شهید مطهری،که دریکی از کتابها یش نقل میکند؛ را برا یتان عرض میکنم:بعد از این که امام هجرت کردند و رفتند پاریس، ایشان هم از تهران ببه پاریس رفت. بعد که برگشت، دوستانش سؤال کردند:امام را چگونه یافتی؟ خیلی نکته حساسی است. میگوید:من دوازده سال شاگردی امام را کردم و شاگرد ایشان بودم. ولی وقتی رفتم جز این که ایمانم به این شخص اضافه شد، چیزی نبود. من ایشان رادرچهارآمن یافتم امَن بربه. [همان طور که قرآن میفرماید: آمن الرسول بما انزل الیه من ربهَ یافتم.ایشان به چهار چیزایبمان داشت.1-امن بربه 2-امن لقومه ،به ملتش ایمان داشت 3-امن بهدفه ،به هدفش هم کاملا ایمان داشت 4-امن بسبیله ،امام به راهی هم که انتخاب کرده بود کاملا ایمان داشت
به هر حال در دوران مبارزه، خیلیها که خیرخواه و علاقهمند به امام بودند؛ به ا یشان میگفتند که آقا یکخرده یواشتر، این طور نمیشود،مشت و آهن که جور در نمیا یشان میفرمود: شما این مردم را نمیشناسید.همین هم سبب شده بعدازسالها مر دم با شوروحال خاصی درمراسم سالگرد عرض اردات خودشون را به نمایش بگذارند.
دوشنبه 15 خرداد 10 رمضان وفات حضرت خديجه(س) (3سال قبل از هجرت) – زندانى@شدن حضرت امام خمينى(ره) به دست مأموران ستم@شاهى (1342 ه.ش) – قيام خونين 15 خرداد (1342 ه.ش/ 12 محرم 1383 ه.ق)
ما انسانها دارای دو جنبه هستیم: شخصی و شخصیتی. در جنبه شخصی غالب شبیه یکدیگریم، برای رفع تشنگی و گرسنگی آب و غذا میخوریم، لباس میپوشیم …
لیکن در جنبه شخصیتی با یکدیگر متفاوتیم. برخی دارای شخصیتهای مثبت، فعال و معنوی هستیم، بلعکس برخی دارای شخصیتی منفی، پوچ، بی هویت…
کسانی که دارای شخصیتهای مثبت وبرترند، میتوانند بر افراد دیگر تأثیر بگذارند، و همیشه زندگیشان سرمشق دیگران، و شایستهی مطالعه و تحقیق است.
از جمله این افراد برتر و مناسب برای الگو شدن حضرت خدیجه (سلام الله علیها) هستند.
حضرت خديجه (سلام الله عليها) داراي امتيازات و ویژگیهای شخصيتي بالايي بودند كه موجب معنويت و مقدس بودن اين زندگي بود از جمله فداکاریهای شجاعانه و كفايت قهرمانانه هايش كه مانند ياري مخلص و توانا با ايثاري كامل، از پيامبر صلی الله علیه و آله حمايت میکرد و مایهی آرامش و شادي قلب پيامبر صلی الله علیه و آله بود او همراه و همپاي پيامبر صلی الله علیه و آله درگذر زمان پيش میرفت، دردها و رنجها را شهامت مندانه به جان خريد و شجاعانه ايستادگي كرد و از روز آشنايي با پيامبر صلی الله علیه و آله تا بعثت و از بعثت تا گرايش به اسلام، و از آغاز مخالفت زور مداران با پيامبر و پيام او تا اوج فشار و درد منشي دشمن و تا محاصرهی همه جانبه و تبعيد، هميشه و همه جا از مال و جان و اعتبارش مايه گذاشت و از پشتيباني نهضت و پيشواي آن دريغ نكرد و لحظهای از برق شمشيرها نترسيد و با همهی وجود نشان داد در راه عدالت.
– سالهای آغاز بعثت بود، خديجه (سلام الله عليها) میگوید:
پيامبر صلی الله علیه و آله از غار حرا به خانه برگشت، ولي بسيار ناراحت بودند، پرسيدم: «مَاالذّي اَرَي بِكَ مِنَ الكابَة وَ الحُزنِ مالَمْ اَرَهُ نيكَ مُنْذُ صُحْبَتي؟»؛ «اي پيامبر نشانههای اندوه را در چهرهات میبینم كه هرگز از ابتداي زندگي مشترك تا حال تو را اين طور محزون نديده بودم علت چيست؟».
پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود «يَحْزُنُنِي غيْبَةُ عَلِيِّ.»؛ «ناپدید شدن علي علیه السلام من را نگران كرده است.»علي علیهالسلام از من جدا شد و معلوم نيست در كجاست [ماجرا از اين قرار بود كه عدهای از مسلمانان بر اثر دوري از گزند يورش مشرکین پراكنده شده بودند در این ميان بين حضرت علي علیهالسلام و پيامبر صلی الله علیه و آله نيز جدايي افتاده بود].
خديجه (سلام الله عليها) به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض كرد: «برشترم سوار میشوم و به جستجوي علي علیهالسلام میپردازم تا به او برسم، مگر اینکه مرگ بين من و او فاصله بيندازد.».
خديجه (سلام الله عليها) با شجاعت تمام سوار بر شتر خود شد و در كنار کوههای مكه به جستجو ادامه میداد. ناگهان در تاريكي، قیافهی شخصي را ديد، به او سلام كرد تا از صداي جواب سلام بفهمد كه آيا او علي علیهالسلام است يا شخص ديگري است.
او علي علیهالسلام بود گفت: «و علیک السَّلامُ …و بر تو باد سلام، آيا تو خديجه (سلام الله عليها) هستي؟».
خديجه (سلام الله عليها) گفت: آري، و بعد شترش را خواباند و به علي علیهالسلام گفت: «پدر و مادرم به فدايت، سوار شتر شو.».
علي علیهالسلام فرمود: «تو از من سزاوارتر هستي كه بر شتر سوار شوي، پيش پيامبر صلی الله علیه و آله برو و به او خبر بده تا من بيايم.».
خديجه (سلام الله عليها) به خانه رسيد، ديد پيامبر صلی الله علیه و آله در كناري ايستاده و دست به سینهاش میکشد و سه بار اين دعا را میخواند: «اَللَّهُمَ فَرِّج هَمّي وَ بَرِّد كِبَدِي بِخَليل عَلِيِّ ابْنُ اَبي طالبٍ.»؛ (تفسير فرات كوفي، ص 547) «خدايا! اندوهم را برطرف كن و دلم را به ديدار خليل و دوستم علي علیهالسلام خنك كن.».
خديجه (سلام الله عليها) به پيامبر گفت: «خداوند دعايت را مستجاب كرد، بر تو مژده باد.».
پيامبر صلی الله علیه و آله با شنيدن اين مژده بلند شد و دستهایش را به سمت آسمان بلند كرد و يازده بار گفت: «شُكراً لِلْمُجيب، شُكراً لِلْمُجيب… »؛ (5) «از درگاه خداوند اجابت کنندهی دعا، شكر و سپاسگزاري میکنم»البته این قضیه هم نشان دهنده مقام ومنزلت حضرت خدیجه هست وهم مقام باعظمت امیرالمؤمنین علیه السلام.
اشاره ای مجدد به انتخابات 29 اردیبهشت
چندنکته عرض میکنم:
1-پرونده انتخابات رياست جمهورى بالاخره با همه اما و اگرها و گزارشات حاكى از تخلفاتى كه بعضاً منجر به تشكيل پرونده قضايى گرديد و در جريان بررسى و احياناً برخوردهاى قاطع حقوقى و قضايى قرار خواهد گرفت، ظاهراً بسته شد
2-ازجمله هشدارهاى جدى و مؤكد امام خمينى(ره) همواره حفظ نظام اسلامى بود كه از منظر وى اوجب واجبات بهشمار مىرود و لذا بر همه آحاد ملت بهويژه مديران و مسؤولان امر است كه با هر سليقه و مواضع سياسى كه هستند، خود را پاسدار و محافظ آرمانها و اركان نظام اسلامى بدانند و تحت هيچ شرايطى مصالح ملى و ارزشهاى جامعه را به ثمن بخس به بيگانگان نفروشند و بيش از پيش مراقب توطئهها و حيلههاى دشمنان قسمخورده ملت ايران و مجارى نفوذ به گلوگاههاى تصميمسازى و تصميمگيرى در كشور باشند.{تکبیرنمازگزاران}
3-دولتمردان و نيز رسانههاى وابسته و بهويژه دستاندركاران اجرايى انتخابات بهجاى فرافكنى و حاشا نمودن و پاك كردن صورت مسأله، ضمن عذرخواهى از مردم بهخاطر خدشهاى كه بر چهره پاك انتخابات وارد گرديد و باعث جريحهدار شدن خاطرهى توده مردم انقلابی و پايبند به نظام شد، بيش از ديگران بر پيگيرى پروندهها و تسريع در مجازات متخلفين در هر جايگاه و سطحى كه باشند، تأكيد و تصريح داشته باشند كه البته صداقت و دلسوزى و قانونمدارى مدعيان خدمت خالصانه به مردم نيز چنين اقتضايى را دارد.{تکبیرنمازگزاران}
4-حال كه پس از بررسىهاى كارشناسى در شوراى محترم نگهبان، پرونده گزارشات و تخلفات انتخاباتى به مجارى قضايى ارجاع شده است، كمترين انتظار مردم رسيدگى و برخورد قاطع، دقيق، سريع و عادلانه با تخلفات انتخاباتى است، تا از اين رهگذر ضمن پاسداشت از حقالناس بودن رأى مردم، بر اعتماد عمومى افزوده تا به فضل الهی در آينده نيز شاهد چنين رفتارهاى ناشايستى كه خدشه و صدمه به نمايش اقتدار مردم عزيز و شريف ايران اسلامى مىزند، نباشيم.
{والســــــــــــــــــــلام علیکــــــــــــــــــم ورحمۀ اللـــــــــــــــــــــــه وبــــــــــــــــــــرکاته}