به گزارش روابط عمومی دفتر امام جمعه حسن آبادنمازباشکوه جمعه اینهفته 95/09/05به امامت حجه الاسلام والمسلمین حاج آقااستیری امام جمعه محترم فشافویه وباحضورگسترده اقشارمختلف مردم درمصلی امام خمینی شهربرگزارشد.
عناویــــــن خطبــــــــه اول:
1- انواع ظلم ازنظرامام صادق علیه السلام
2- نگاهی به آوخر زندگی پیامبر اسلام ودرسهای آن.
عناویــــــن خطبـــــــه دوم:
1-درچهاردهه گذشته بسیج درتمامی صحنه ها،باقدرت تمام حضوری مؤثرداشته است.
2-پیاده روی اربعین علاوه برروح وماهیت مذهبی واعتقادی،درسهاونکات ارزنده وکمنظیری درخودداردکه باعث ماندگاری آن شده است.
مشــــــروح خطبـــــــــه اول:
أعوذ باللـــــــــه من الشیطان الرجیــــــــــم بســـــــــم اللـــه الــــرحمـــــن الرحیـــــــــم
خودم و همه ی شما نمازگزاران عزیز را به رعایت تقوای الهی سفارش می کنم.
امام صادق می فرمایند: الظُّلْمُ ثلاثه : ظَلَمَ یغفره اللَّهُ ، وَ ظَلَمَ لایغفره اللَّهُ ، وَ ظُلْمُ لَا یدعه اللَّهُ ، فاما الظُّلْمِ الذی لَا یغفره فالشرک ، فاما الظُّلْمِ الذی یغفره فَظُلْمُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ فیما بینه وَ بین اللَّهِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الذی لَا یدعه فالمداینه بین الْعِبَادِ!
درآستانه رحلت پیامبر و امام حسن هستیم روایتی ازاکام صادق علیه السلام به محضرشما تقدیم میکنم که از خواندن این حدیث منظوری دارم که تا آخر صحبتم کم کم مشخص و معلوم خواهم کرد انشا الله. اما ابتدا حدیث را معنی می کنم. می فرماید ظلم سه جور است. اول ظلم و ستمی که خداوند ازش نمی گذرد،آن شرک است که قصد ندارم در این باره صحبت کنم.
ظلم دیگری که بخشوده می شود ظلم و ستم بین فرد و بین الله است. یعنی انسان یک کارهائی بکند که گناه محسوب می شود و لکن خدا در صورتی که انسان توبه کند می آمرزد! مثل اینکه روزه اش را عمدا افطار کرده و حالا نه می تواند قضا کند قدرت جسمی ندارد و نه مالی دارد که کفاره بدهد، اگر استغفار کند خدا می گذرد چون این معصیت و نا فرمانی بین بنده و خداست و خدا کریم است و عفو می کند، می گذرد.
در این قسمت هم همین مقدار کافی است. اما می ماند گناهی که از آن فرو گذاری نمی کند و ستمی که خدا فرو گذار نمی کند، مداینه بین بندگان است. یعنی اینکه افراد نسبت به یکدیگر مطالباتی داشته باشند. اینجا دیگر موضوع مشکل می شود.
باید ملتفت این مطلب و موضوع بود که و خوب به خاطر سپرد که خدا ازاین ستم نمی گذرد! اگر مرتکب خطائی شده و ظلم و ستمی نسبت به کسی روا داشته به کسی سیلی زده و یا دل کسی را شکسته با ید جبران کند! نگذارد بماند در آخرت یقه اش را بگیرند. این جا می شود چبران کند ، توبه نماید حلالیت بطلبد،در این دنیا آسان است ولی در آخرت سخت.
اگر مالی از دیگری برده باید بر ش گرداند. عده ای در مورد حرام و حلال خیلی دقت دارند. به مسئله ای برخوردکردم برام جالب بود کسی سؤال کرده بود:لوله فاضلاب منزل ما پر شده بود مجبور شدیم تمیز کنم، از توی آت و آشغال یک انگشتری طلا پیدا شد، رفتم مستاجر و یا صاحب قبلی را پیدا کردم و موضوع را بهش گفتم، گفت مال ما نیست، حالا با این انگشتری که مال ما هم نیست چکار کنیم…
یک عده این طوری اند. نمی خواهند حق مردم ضایع بشود. چیزی را که پیدا کرده مثل بعضی ها مال خودش تلقی نمی کند. میگوید باید به صاحبش برگردانم. این آدم معتقد است! می داند که اگر برنگرداند و بی تفاوت باشد خدا نمی گذرد. این موضوع اعتقاد و باور میخواهد، به بیسواد و باسواد و غنی و فقیر ربط ندارد. فقط باور و عقیده است که آدمی را باز می دارد از اینکه به کسی ظلم بکند. باور اینکه قیامت و حساب و کتابی در کار است.
داستان سلطان سنجر}حکومت طولانی سلطان سنجر بر خراسان ( 490 ه.ق. تا 522 ه.ق. ) که مدتی از آن را در ایام اختلافات برادران ، در این ولایت حاکم بود{
یک قضیه نقل کرده اند در برخی کتب تاریخی ونوشته اند که سلطان سنجر بیرون رفته بود برای شکار روی دیوار باغی یک پرنده ای دید و از دور تیر انداخت و ترش به هدف خورد و از ندیم اش خواست برود و شکار را برایش بیاورد. رفت و سراسیمه برگشت و گفت: قربان آنچه بسویش تیر انداختید، بچه ای بوده و الان پشت دیوار افتاده و مرده…
چه حالی می شود اگر یک آدم خدا ترسی باشد. متذکر شدم که، لازم نیست حتما با سواد و عامی و… هرکس یک جو اعتقاد داشته باشد، این جور پیش آمد ها ویران و داغانش می کند! سلطان سنجر است، می تواند راحت شانه بالا اندازد و راه خودش را بگیرد و برود. پدر و مادر بچه بقول معروف به هرجا ئی که محکمتر است سرشان را بکوبند! کاری نمی توانند که بکنند!
اما این آدم با اینکه سلطان است، می داند چی به چی است، فوری دستور می دهد خیمه ای بر پا می کنند، پدر بچه را دستور می دهد می آورند. طشتی پر از طلا و شمشیری در کنارش نهاده، رومی کند به پدر بچه و می گوید: این طشت پر از طلا را می بینی؟ این هم شمشیری است بران در. یا این طشت طلا را بردار بعنوان خون بها و مرا عفو کن، یا با این شمشیر قصاص کن! من به قصاص درآخرت تحمل ندارم!…
تا حالا دو نمونه آوردم از کسانی که خدا ترسی آنها موجب شد مراقب اعمال خودشان باشند: یکی ماجرای آن آقائی که انگشتری یافته بود و سئوال کرد که با آن چه باید بکند و دیگری هم سلطان سجر.
نگاهی به آوخر زندگی پیامبر هم بکنیم. روایتی که میخواه نقل کنم در بحار و سایر کتب روائی مثل امالی شیخ صدوق موجود است. نقل می کنند پیامبر در آواخر عمر مبارکشان و در آن مرضی که از دنیا رفتند، به بلال گفتند: مردم را جمع کن.
بعد پیامبر در حالیکه به کمان خود تکیه داده بود، بر فراز منبر شد و بعد از حمد وثنای الهی فرمود: قالَ: إنَّ رَبِّی عَزَّوجَلَّ حَکَمَ و أقسَمَ أن لا یَجُوزَهُ ظُلمُ ظالِمٍ؛ فَناشَدتُکُم بِالله، أیُّ رَجُلٍ مِنکُم کانَت لَهُ قِبَلَ مُحَمَّدٍ مَظلِمَهٌ إلّا قامَ فَلیَقتَصَّ مِنهُ، فالقِصاصُ فِی دارِ الدُّنیا أحَبُّ إلَیَّ مِنَ القِصاصِ فِی دارِ الآخِرَهِ عَلَى رُءُوسِ المَلائِکَهِ و الأنبِیاءِ!
خدا حکم کرده و قسم یاد نموده از ظلم ظالم نگذرد، محمد در قبال کدام یک از شما مظلمه ای دارد بر پا خیزد و قصاص نماید؟!
دقت کنیم به این مطلب. پیامبر چه می فرمایند. بعد در ادامه می فرمایند: فالقصاص فی الدنیا احب الی من القصاص فی دار الاخره علی رؤس الملائکه و الانبیاء.
می فرماید من در اینجا قصاص بشوم بهتر است از اینکه در آخرد در پیشگاه ملائک و انبیاء محاکمه و قصاص بشوم.
فَقامَ إلَیهِ رَجُلٌ مِن أقصَى القَومِ یُقالُ لَهُ: سَوادَهُ بنُ قَیسٍ، فَقالَ لَهُ: فِداکَ أبِی و أُمِّی یا رَسُولَ الله! إنَّکَ لَمّا أقبَلتَ مِنَ الطّائِفِ استَقبَلتُکَ و أنتَ عَلَى ناقَتِکَ العَضباءِ و بِیَدِکَ القَضِیبُ المَمشُوقُ؛ فَرَفَعتَ القَضِیبَ و أنتَ تُرِیدُ الرّاحِلَهَ فأصابَ بَطنِی و لا أدرِی عَمدًا أو خَطأً؟! فَقالَ:مَعاذَ الله أن أکُونَ تَعَمَّدتُ! ثُمَّ قالَ: یا بِلالُ، قُم إلَى مَنزِلِ فاطِمَهَ فأتِنِی بِالقَضِیبِ المَمشُوقِ! فَخَرَجَ بِلالٌ و هُو یُنادِی فِی سِکَکِ المَدِینَهِ: مَعاشِرَ النّاسِ! مَن ذا الّذی یُعطِی القِصاصَ مِن نَفسِهِ قَبلَ یَومِ القِیامَهِ؟! فَهَذا مُحَمَّدٌ صلّی الله علیه و آله و سلّم یُعطِی القِصاصَ مِن نَفسِهِ قَبلَ یَومِ القِیامَهِ. و طَرَقَ بِلالٌ البابَ عَلَى فاطِمَهَ علیها السّلام و هُو یَقُولُ: یا فاطِمَهُ! قُومِی فَوالِدُکِ یُرِیدُ القَضِیبَ المَمشُوقَ!
یک نفر بنام سواده ابن قیس بلند شد و گفت :»یا رسول الله من نمی دانم که کار شما عمدی بوده یا سهوی اما یک روز سوار بر ناقه بودید چوب را بلند کردید به ناقه بزنید، ضربه خورد به شکم من!
فرمود: معاذ الله ان تعمدت. پناه به خدا می برم به خدا از اینکه کارم عمدی باشد!
بعد به بلال فرمود برود و از فاطمه زهرا همان قضیب را بگیرد و بیاورد تا سواده تلافی کند. وقتی بلال برگشت، پیامبر فرمود: این الشیخ؟ آن مرد کجاست؟
سواده بلند شد و عرض کرد: ها انا ذا یا رسول الله!
فرمود نزدیک بیا و قصاص کن تا از من راضی گردی!
گفت: یا رسول الله شکم خود را برای قصاص شدن عریان کن!
سواده بن قیس گفت پدر و مادرم فدای تو باد، ای رسول خدا! آیا به من اذن میدهی دو لب خود را بر شکم مبارک تو گذارم؟ رسول خدا(ص) به او اذن دادند؛ پس عرضه داشت: پناه میبرم به موضع قصاص از شکم رسول خدا، از آتش روز آتش. رسول خدا(ص) فرمود: ای سواده بن قیس! آیا عفو میکنی یا قصاص مینمایی؟ عرض کرد: بلکه عفو کردم یا رسول الله(ص)! رسول خدا(ص) فرمود: بار خداوندا، از سواده بن قیس بگذر چنانچه از پیغمبرت درگذشت!»
غرض از آوردن این ماجرا و نقل این روایت و گفتن مطالب سابق، قصدم تفهیم این نکته بود که باید متوجه بود که اگر از خطاها بماند برای آخرت، مشکل می شود. خداوند انشا الله توفیق دهد تا بتوانیم جبران ما فات کنیم و اگر ظلمی در حق کسی روا داشته ایم، موفق بشویم برای بدست آوردن دل آن کس… پیامبر هم با آن عظمتی که نزد خدا دارد نمی خواهد چیزی از حقوق مردم بماند برای آخرت(البته باید توجه داشت که کار نبی مکرم اسلام برای ارشاد امت بود)
مشـــــروح خطبـــــه دوم:
بســــــــم الله الرحــــــمن الرحـــــــیم
در ابتدای خطبه دوم هم خودم و هم شما را به تقوای الهی دعوت می کنم
درهفته آینده چندین مناسبت داریم رحلت جانگدازپیامبراسلام {ص}شهادت امام مجتبی {ع}بنابه نقلی وهمچنین شهادت جانسوزامام رضا{ع}راهم داریم که به محضرامام عصر{عج}مقام معظم رهبری وشمانمازگزاران عزیزتسلیت عرض مینمایم
دهم آذرشهادت شهیدمدرس وهم چنین روز مجلس رادارم که درفرصتی دیگر صحبت خواهم کرد.
جمعه 5 آذر 25 صفر تشکیل بسیج مستضعفین به فرمان حضرت امام خمینی(ره) (1358 ه.ش) – روز بسیج مستضعفین
۳۷ سال پیش که امام راحل در پنجم آذرماه ۱۳۵۸ فرمان تشکیل بسیج مستضعفین را صادر فرمودند، شاید کمتر کسی به اهمیت فوقالعاده این فرمان پی برده بود. با شروع جنگ تحمیلی، تصور عمومی و حتی خواص بر استفاده از نیروی عظیم بسیج در دفاع مقدس بود اما با پایان جنگ تحمیلی و دفاع مقدس و با حکم حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل بسیج دانشجو و طلبه، اهداف بلند و راهبردی تشکیل بسیج را بیشتر نمایان ساخت.
در چهار دهه گذشته بسیج در تمامی صحنههای دفاعی، سازندگی، امنیتی، امداد و نجات، اجتماعی و… حاضر بوده و بهطور کلی در هر حوزهای که نظام به حضور مردم نیاز داشته با قدرت تمام حضوری مؤثر داشته است اما بیشک بسیج بر اساس مشی انقلابی حضرت امام خمینی(ره) ضامن صیانت از «انقلابی بودن»، «انقلابی ماندن» و «انقلابی عمل کردن» بوده و بسیج و بسیجی بر اساس رهنمودها و راهبری فرمانده معظم کل قوا حضرت امام خامنهای خوب میداند که حفاظت از ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و امام راحل و صیانت از استقلال و امنیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مستلزم مواظبت و صیانت از بعد انقلابی نظام است.
به مناسبت فرارسیدن هفتهی بسیج، جمعی از فرماندهان بسیج و بسیجیان سراسر کشور در هفتهی جاری با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. بیانات بسیار مهم رهبر معظم انقلاب در جمع گروهی از فرماندهان بسیج و بسیجیان سراسر کشور ازجمله مسائل بسیار مهم هفته است که باید مورد توجه و دقت نظر و تحلیل قرار گیرد.به چندنکته ازفرمایشات معظم له اشار ه میکنم.
1-برخورد نظام جمهوری اسلامی با عهدشکنی آمریکا و نقض قطعی برجام توسط آمریکا
رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش از شکلگیری برجام نیز بارها و بارها بر بدعهدی و غیر قابل اعتماد بودن دشمنی چون آمریکا تأکید کرده بودند. متاسفانه در آن زمان برخی گوشهای سنگین از فهم این حکمت بلیغ ناتوان بودند و برخی ذهنهای مجذوب آمریکا توان این فهم را نداشتند که دولت استکباری آمریکا به عهد خود وفا نخواهد کرد و نقضکننده توافقات خواهد بود. زورگویی و پرمدعایی آمریکاییها از قبل نیز روشن بود اما متأسفانه برخی درک لازم برای این مقصود را نداشتندلذا بایدبگوییم که برخی نخبگانبیبصیرت از تودههای مردم هم عقبترند!!!
و از این جهت لازم بود تا برجامی صورت بگیرد و مشخص شود که آمریکای خائن به تعهدات خود پایبند نخواهد بود. یکی از محورهای مهم این بیانات همین بیان روشن و صریح رهبر معظم انقلاب بود که فرمودند: «دولت کنونی آمریکا در قضیهی توافق هستهای تخلفهای متعددی تا الان انجام داده است؛ تازهترینش تمدید تحریم ۱۰ساله است، اگر این تحریم بشود، قطعاً نقض برجام است و بدانند قطعاً جمهوری اسلامی در برابر آن واکنش نشان خواهد داد.»
نکتهی مهم در این میانه آن است که اگر آمریکا تحریم ده ساله را اعمال نماید، ایران اسلامی خاموش نخواهد نشست و واکنش قطعی جمهوری اسلامی باعث عوض شدن صحنه خواهد شد.{تکبیرنمازگزاران}
2-اهمیت زایدالوصف بسیج و معنی آن که سپردن انقلاب به دست جوانان است
محور مهم دیگر دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی با بسیجیان، تأکید بر اهمیت زایدالوصف بسیج و جایگاه آن در حفظ نظام اسلامی و دفاع از آرمانهای آن بود. رهبر معظم انقلاب اهمیت بسیج و شکلگیری آنرا بهحدی دانستند که اقدام امام راحل عظیم الشان در شکلدهی به بسیج را الهامی الهی خوانده و فرمودند که معنای شکلدهی بسیج این است که انقلاب را به دست جوانها بسپاریم: «بسیج پدیدهی شگفتآور دوران انقلاب بود و امام خمینی از طرف پروردگار ملهم شده بود این پدیده را بهوجود بیاورد. بدینمعنا که سرنوشت انقلاب را بسپارد به دست جوانها.»
3-طرحهای دشمن برای مقابله با بسیج ازجمله نفوذ، ایجاد خطوط موازی و رقیب برای افسران جنگ نرم
اهمیت زایدالوصف بسیج در کنار خود این خطر را نیز ایجاد میکند که دشمن در پی نفوذ در این مرکز حساس و یا مقابلهی با آن از طرق مختلف خواهد بود. از این جهت رهبر معظم انقلاب نسبت به این خطر تذکر داده و فرمودند: «از برنامههای دشمن در مورد بسیج، (نفوذ) و (ایجاد خطوط موازی و رقیب درست کردن برای بسیج و افسران جنگ نرم) است. باید مراقب بود.»
4-توجه به حماسهی با شکوه اربعین حسینی و چگونگی شکرگزاری این نعمت عظیم الهی
این روزها شاهد پیادهروی اربعین حسینی هستیم. پدیدهای که اگرچه سابقهای طولانی دارد اما در سالهای اخیر پس از رفع محدودیتها و ممنوعیتها با حضور چندمیلیونی مشتاقان زیارت سالار شهیدان رنگ و بو و جلوه دیگری پیدا کرده است. شاید در نگاه اول اینکار یک عمل صرفا مذهبی به نظر آید، اما وقتی دقیقتر و از زوایای مختلف به این پدیده نگاه کنیم خواهیم دید این عمل مبارک علاوه بر روح و ماهیت مذهبی و اعتقادی، درسها و نکات ارزنده و کمنظیری درون خود دارد که باعث ماندگاری و انجام آن طی سالهای مختلف بهرغم برخی کمبودها و مشکلات ظاهری شده است. برگزاری چنین مراسم باشکوهی که در جهان نمونه و نظیری ندارد در حالت عادی نشدنی و با محاسبات ظاهری و عقلی غیرممکن به نظر میآید اما چگونه این ناشدنی ممکن میشود، آنچیزی است که به روح و فلسفه حاکم برآن برمیگردد.
بیشک حرکت یک جمعیت چندین میلیونی در یک مسیر و طی بازه زمانی محدود نیازمند امکاناتی ازجمله اسکان، پذیرایی، پشتیبانی و تهیه آذوقه و غیره است که شاید از عهده هر دولتی بهراحتی برنیاید اما شاهدیم که در اینراهپیمایی و تجمع بینظیر هرسال امکانات و پذیرایی بهتر از قبل میشود. علت این امر این است که اینکار از حالت یک امر محاسبهای و مثلا اقتصادی و مدیریتی صرف خارج شده و بهعنوان یک موضوع مردمی که ریشه در جان و اعتقاد آنها دارد انجام میشود، البته شاید پذیرش این موضوع برای کسانیکه تصوری از اینروح و فلسفه ذکرشده ندارند مشکل باشد اما حداقل برای مردم ما که بارها نمونههایی از اینکارهای کم نظیر و بزرگ را تجربه کردهاند بهتر قابل درک میباشد.
والســـــــــلام علیکــــــــــــم ورحمــــــــــــــه الله وبــــــــــــرکاته
لازم به ذکر است که به مناسبت پنجم آذرسالروز تشکیل بسیج مستضعفین به فرمان حضرت امام جناب سرهنگ بوربور جانشین سپاه سیدالشهداءاستان تهران درمراسم نمازجمعه به ایرادسخن پرداختند.