نمازجمعه اینهفته 96/12/18با حضوراقشارمختلف مردم به امامت حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالعلی استیری “امام جمعه محترم حسن آباد”درمصلی امام خمینی این شهر برگزارشد.
عناویــــــن خطبــــــــه اول:
1-انتخاب روززن درغرب،نه تنهابه نفع زنان نبوده بلكه پيامدهاى بسيارتلخ و ناگوارى رابراى زنان به همراه داشته است
2- تحقیرشخصیت زن،تنهادرمیان عرب جاهلى نبود،بلکه درمیان اقوام دیگروحتى متمدن ترین ملل آن زمان نیز،زن شخصیتى ناچیز داشت
3- حضرت زهرا علیها السلام تجسم توحید و «لا اله الا اللّه » است
################################################################
عناویــــــن خطبـــــــه دوم:
1-امروزمادران میتوانندنقش اول ومؤثردرتربیت فرزند وانتقال ارزشهابه فرزندان داشته باشندباشند.
2- حفظ فرهنگ شهادت، آثار و بركاتى براى اين انقلاب و نظام به همراه داشته ودارد.
3- نسل سوم انقلاب،نسل پرتحرک وتأثیرگذاری است که ازایده های انقلاب جدانخواهدشد.
################################################################
مشــــــروح خطبـــــــــه اول:
أعوذ باللـــــــــه من الشیطان الرجیــــــــــم بســـــــــم اللـــه الــــرحمـــــن الرحیـــــــــم
اوصيکُم يَاعِبادَالله وَ نَفسي بِتَقوَي الله و نَظمَ اَمرکُم.
خودم و شما بندگان خدا را سفارش می کنم به رعایت تقوای الهی و نظم در امور.
یکى از سیره هاى مهم رسول خدا صلى الله علیه و آله، محبت و احترام به زن است. من گمان نمى کنم کسى در عالم مانند پیامبر خدا به زنها محبت مى ورزیده و به آن ها احترام کرده باشد.
یکی از عالی ترین برنامه های اسلام که این دین را سرآمد تمام ادیان قرار داده است، از بین بردن تمام بی عدالتی نسبت به زن بوده است. مقام زن در اسلام، مقامی منحصر به فرد است، چیزی که مشابهی برای آن وجود ندارد.
شما تاریخ را نگاه کنید، چه ظلم ها و اجحاف هایى که به دخترها و همسرها و مادرها و خانم ها شده است! چقدر از بانوان به عنوان برده استفاده شده است! اى کاش به همین اکتفا مى شد! آیا مى توان تصور کرد که پدرى طفل معصوم خودش را زنده زنده در قبر بگذارد! اگر این مطالب در قرآن نبود، مى گفتیم شاید افسانه و ساختگى باشد، شاید مبالغه و گزافه گویى باشد، ولى در قرآن آمده است!
البته تحقیر و در هم شکستن شخصیت زن، تنها در میان عرب جاهلى نبود، بلکه در میان اقوام دیگر و حتى شاید متمدن ترین ملل آن زمان نیز، زن شخصیتى ناچیز داشت،غالباً با او به صورت یک کالا و نه یک انسان رفتار مى شد، ولى مسلماً عرب جاهلى این تحقیر را در اشکال زننده تر و وحشتناکترى انجام مى داد.
به نمونه هایی از اشکال مختلف ستم بر زنان در کشورها ی مختلف اشاره میکنم:
یونان: یونانیان زن را زاده شیطان می دانستند و او را در هیچ کاری مداخله نمی دادند و فقط برای ارضاء غریزه جنسی و خدمت گذاری، از او استفاده می کردند. در یونان زن به آسانی مورد معامله و واگذاری به بیگانه قرار می گرفت.
روم: هر چند رومی ها در قوانین و حقوق،پیشرفت زیادی داشته اند، اما عقیده آن ها درباره زن این بوده که او را به علت دارانبودن روح انسانی،برای حشر در روز قیامت لایق نمی دانسته اند. در نظر رومیان زن مظهر شیطان و انواع ارواح موذیه بود، از این جهت در خندیدن و سخن گفتن از او جلوگیری می کردند و اکثرا دهان او را جز در موارد خوردن می بستند. در روم زنان همیشه تحت کفالت بودند و احتیاج به قیم داشتند و پس از مرگ مانند اشیاء به ارث برده می شدند.
چین: اگر دختری متولد می شد، خویشان و نزدیکان با نهایت تاسف و ترحم به پدر و کسان نزدیک طفل تسلیت می گفتند. دختران را زنده می کشتند یا به صحرا می افکندند و یا به برده فروشان می دادند. چینیان خیال می کردند خداوند خالق پسران است و شیطان خالق دختران، لذا در نظر آنان پسران با برکت بودند و دختران طوق لعنت.
جاهلیت عرب: زن در میان عرب های جاهلی وضعیت نامناسبی داشته، با فجیع ترین وضع زندگی می کرده و مانند کالایی خرید و فروش می شده و از هر گونه حقوق اجتماعی و فردی حتی حق ارث محروم بوده است.
حالاتوجه بفرماییدپیامبر اسلام صلى الله علیه و آله این سیره را در چه زمانى پیاده مى کردند! در زمانى که بیشترین ظلم به دخترها و خانم ها مى شد. در زمانى که به فرموده قرآن:
«وَ اِذا بُشِّرَ اَحَدُهُمْ بِالاْنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ یَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَبِهِ اَیُمْسِکُهُ عَلى هَوْنٍ اَمْ یَدُسُّهُ فِى التُّرابِ اَلا ساءَ ما یَحْکُمونَ»؛[ سوره نحل، آیه 58 ـ 59 ]هرگاه به یکى از آن ها بشارت دهند که دختر نصیب تو شده است، صورتش (از فرط ناراحتى)سیاه مى شود و به شدت خشمگین مى گردد. به خاطر بشارت بدى که به او داده شده است، از قوم و قبیله خود متوارى مى گردد (و نمى داند که) آیا او را با قبول ننگ نگه دارد، یا در خاک پنهانش کند؟! چه بد حکم مى کنند!
در زمان جاهلیت، فضا این طور بود که اگر به کسی خبرمیدادند که صاحب فرزنددختری شده است بنا به فرموده قرآن با شنیدن این خبر صورتش سیاه مى شد و از شدت ناراحتى دختردار شدن، رنگش مى پرید. از مجلس مردها جدا مى شد و در گوشه اى مى خزید. گویى این بدترین خبر زندگى اوست. بعد فکر مى کرد که چه خاکى باید بر سرش کند. مى گفت دو راه دارم: یا این که دخترم را با خفت و خوارى نگه دارم و بزرگش کنم و یا این که با دست خودم زنده زنده در قبر بگذارمش. واقعاً گفتنش هم سخت است!
الآن در بعضى از جوامع این گونه است. شاید در جامعه امروزی ما هم باشدالبته به نوع دیگر!!. وقتى مى گویند: فرزند پسر است، هورا مى کشند و شادى مى کنند. اما اگر دختر باشد، لب و لوچه شان آویزان و غمگین مى شوند. متأسفانه این افکار و اعتقادات جاهلیت در بعضى از خانواده ها وجود دارد.
قیس بن عاصم در ایام جاهلیت از اشراف و رؤساى قبائل بود. پس از ظهور اسلام ایمان آورد. وى در سنین پیرى به منظور جستجوى راه جبران خطاهاى گذشته، به حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله رسید و گفت: درگذشته جهل، بسیارى از پدران را بر آن داشت که با دست خود دختران بى گناه خود را زنده به گور سازند. من دوازده دخترم را در جاهلیت به فاصله نزدیک به هم زنده به گور کردم. سیزدهمین دخترم را زنم به دور از چشم من بعدازتولدچنین وانمود کرد که نوزاد مرده به دنیا آمده، اما در پنهانى او را نزد قوم خود فرستاد.
سال ها گذشت تا روزى ناگهان از سفرى بازگشتم، دخترى خردسال را در خانه ام دیدم. چون شباهتى به فرزندانم داشت، به تردید افتادم و بالاخره دانستم او دختر من است.بى درنگ دختر را که زار زار مى گریست، کشان کشان به نقطه دورى بردم و از ناله هاى او متأثر نمى شدم و زنده به گورش کردم. وقتى عاصم به عمل پلید خودش اعتراف مى کرد، چشمان پیامبر خدا صلى الله علیه و آله پر از اشک شد و فرمود: «مَنْ لا یَرْحَمُ لا یُرْحَمُ»؛[ تفسیر نمونه، ج 11، ص273] هر که رحم نداشته باشد، بر او رحم نخواهد شد.
البته عده اى نیز نوزادان دختر را مى خریدند و از مرگ نجات مى دادند. از آن جمله صعصعة بن ناجیه، جد فرزدق شاعر است. او به رسول خدا صلى الله علیه و آله گفت:360 دختر را از این راه نجات داده ام.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در چنین شرایطى که بدترین اهانت ها و اذیت ها به دختران و زنان مى شد، چنین سیره و سنتى را پایه گذارى کردند.
خود پیامبر(ص) آن قدر به دخترش فاطمه زهرا(علیهاسلام) احترام مى گذاشت که مردم تعجب مى کردند، با تمام مقامى که داشت، دست دخترش را مى بوسید، و به هنگام مراجعت از سفر نخستین کسى را که دیدار مى کرد، دخترش «فاطمه»(علیها السلام) بود.به عکس هنگامى که مى خواست به سفر برود آخرین خانه اى را که خداحافظى مى کرد، باز خانه فاطمه(علیها السلام) بود.
از پیامبر(ص) واردشده که فرمودند: مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَى تُحْفَهً فَحَمَلَهَا اِلَى عِیَالِهِ کَانَ کَحَامِلِ صَدَقَه اِلَى قَوْم مَحَاوِیجَ وَ لْیَبْدَاْ بِالْاِنَاثِ قَبْلَ الذُّکُورِ، فَاِنَّهُ مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَکَاَنَّمَا اَعْتَقَ رَقَبَهً مِنْ وُلْدِ اِسْمَاعِیلَ: «کسى که بازار مى رود و تحفه اى براى خانواده خود مى خرد، همچون کسى است که مى خواهد به نیازمندانى کمک کند (همان پاداش را دارد) و هنگامى که مى خواهد تحفه را تقسیم کند، نخست باید به دختر، و بعد به پسر بدهد، چرا که هر کس دخترش را شاد و مسرور کند، چنان است که گوئى کسى از فرزندان اسماعیل(علیه السلام) را آزاد کرده باشد».
در حدیث کسا مى خوانیم: چهار شخصیت بزرگ عالم اسلام؛ شخص پیامبر و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام میهمان فاطمه(س) هستند. پیغمبر احساس ضعف مى کند، به چه کسى پناه مى برد؟ به فاطمه (س)!!اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً ؛ من در بدنم احساس ضعف مى کنم.» و فاطمه علیها السلام چه پاسخ زیبایى مى دهند: «أُعیذُکَ بِاللّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ»؛ یعنى شما را در پناه خدا قرار مى دهم.
حضرت زهرا علیها السلام تجسم توحید و «لا اله الا اللّه » است.در واقع پیغمبر صلى الله علیه و آله به خدا پناه برده است. او مظهر توحید است و مى گوید: من تو را در پناه خدا در مى آورم. محور حدیث کسا فاطمه (س) است. ببینید پیامبر خدا براى دخترش چقدر احترام قائل است. اگر خداوند به ما دختر داده است، باید او را شکر کنیم.
چه بسا دخترانى که از پسرها بسیار ارزشمندتر و براى عاقبت به خیرى پدر و مادر بهترند. امام صادق علیه السلام فرمودند: «اَلْبَناتُ حَسَناتٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ، فَالْحَسَناتُ یُثابُ عَلَیْها وَ النِّعْمَةُ یُسْأَلُ عَنْها»؛[من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 481، ح 4692؛ بحار الانوار، ج 101، ص 90، ح 3] دختران حسنه هستند و پسران نعمت. براى حسنات پاداش داده مى شود و از نعمت سؤال مى شود.
پسر نعمت است، تو باید آن را حفظ کنى و از تو درباره آن بازخواست مى شود؛ چون خداوند فرموده است: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئذٍ عَنِ النَّعیمِ»؛[ سوره تکاثر، آیه 8 ] آن گاه در آن روز «همه شما»از نعمت هایى که داشته اید بازپرسى خواهید شد.اما دختر حسنه است و خداوند براى حسنه به ما پاداش مى دهد. دختر رحمت است و رحمت انسان را حفظ مى کند.
زنان قبل از اسلام نه تنها از حقوق اولیه انسانی بهره ای نداشتند بلکه در برخی جوامع، زنان پست به شمار می آمدند. در چنین روزگاری که زن ارزش و اعتباری نداشت پیامبر اکرم ( ص ) مقام زن را در سطح یک انسان مستقل و دارای حقوق و شخصیت بالا بردند .که درقرآن چندین حق وحقوق برای زنان آمده است که فقط فهرست وارعرض میکنم
حق زندگی ،حق آموزش،حق آبرو،حق نظارت،حق الگوبودن،حق شخصیت ،حق مسکن ،حق آزادی …..
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
مشـــــروح خطبـــــه دوم:
بســــــــم الله الرحــــــمن الرحـــــــيم
خودم و همه عزیزان را به تقوای الهی دعوت می کنم
################################################################
بهمناسبت ميلاد حضرت زهرا(س) و فرا رسيدن روز زن
هشتم مارس (۱۷ اسفند) روز جهانى زن نامگذارى شده و هر ساله به مناسبت اين روز در بسيارى از كشورهاى جهان از سوى محافل مختلف دفاع از حقوق بشر و مدافع حقوق زنان، تجمعها و سخنرانىهايى برگزار مىشود. در جمهورى اسلامى ايران نيز بيستم جمادىالثانى كه مصادف با ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(س) ميباشد، به ابتكار حضرت امام خمينى(ره) و با الگوپذيرى از شخصيت و مقام آن بانوى گرامى اسلام، «روز زن» و «روز مادر» نامگذارى شده است. امسال اين دو مناسبت با يكديگر همزمان شدهاند. با نگاهى به وجه نامگذارى اين دو روز، بهخوبى مىتوان تفاوت نوع نگاه ارزشى نظام اسلامى و نظام غربى را به زن و جايگاه ارزشى و اجتماعى او مشاهده نمود.
علت نامگذارى روز جهانى زن و نتايج آن براى زنان در جوامع غربى
كشورهاى غربى پس از انقلاب صنعتى كه برنامههاى توسعه خود را شدت دادند،به دنبال استفاده و بهكارگيرى نيروى كار ارزان و كمخرج را در برنامههاى خود بودند. ازجمله نيروهاى كار ارزان، زنان بودند كه در كارخانهها و صنايع به مشاغل سخت و طاقتفرسا تن دادند. رفتهرفته شرايط كار براى زنان سخت و زيانبار شد تا اينكه گروهى از كارگران زن آمريكايى در سال ۱۹۰۸ نسبت به وضع موجود و تضيع حقوقشان در قبال كار سخت، اعتراض كردند. اين اعتراض سمبل و نمادى شد تا اين روز به نام روز جهانى زن نامگذارى و به منشايى براى جنبشهاى فمينيستى و دفاع از حقوق زنان در عرصه بينالمللى تبديل شود. اين اقدامات اگرچه دستاوردهايى همچون حق مشاركت اجتماعى، سياسى و اقتصادى و حق كسب رأى و مواردى از اين قبيل را براى زنان به همراه داشته ولى با نگاهى واقعنگرانه به اين موضوع ميتوان فهميد كه اين اقدامات آزادىخواهانه نه تنها به نفع زنان نبوده بلكه پيامدهاى بسيار تلخ و ناگوارى را براى زنان به همراه داشته است.به دومورد اشاره میکنم:
1-نگاه ابزارى و استفاده كالاگونه از زنان در جامعه سرمايهدارى غربى
امروزه شاهد آن هستيم كه زنان بهعنوان كالا و ابزار سودآور صنعت مد، تبليغات و رسانهها براى نظام ليبرالسرمايهدارى غرب محسوب شده و وضعيت فرودستى و منزلت انسانى و اجتماعى آنان نه تنها ارتقاء نيافته، بلكه با دورى از فطرت الهى و خداجوى خود، از مرتبه انسانى نيز تنزليافته و حتى جامعه و خانواده غربى را دچار انحرافات اخلاقى و جنسى و مشكلات و معضلات گوناگونى نموده است. زنان در برخى كشورها ابزارى براى جذب توريست و گردشگر به كار گمارده شده و مورد سوءاستفادههاى مختلف جنسى و آسيبهاى روحى و روانى مختلف مىشوند تا شركتهاى بزرگ را به سودهاى كلان برسانند.
2- فروپاشى نهاد خانواده در غرب
در تفكر ليبرال سرمايهدارى غرب، خانواده مانعى براى آزادى عمل زنان براى مشاركت اجتماعى بيشتر و در نتيجه كار بيشتر تلقى شد. بههميندليل انواع آزادىها و حقوق مختلفى چون حق طلاق، حق سقط جنين و روابط بدون ازدواج و خارج از حيطه مشروع خانواده به آنان داده شد. نتيجه اعطاء اين آزاديها و حقوق اين بود كه خانواده دچار معضلات و انحرافات اساسى گرديد و فوايد و كاركردهاى مهم خانواده همچون مراقبت از فرزندان و كانون روابط عاطفى بودن اعضاى خانواده و تربيت و رشد مناسب و درست فرزندان از دست رفته و نتايجى چون فرزندان تكوالد، زايمان در سنين بالا، كودكان سرراهى و پرورش نسلى آسيبپذير، خشونتگرا، غيراخلاقى و نابهنجار براى جامعه آنان به همراه داشته است، چنانكه امروزه از فروپاشى نهاد خانواده در غرب سخن گفته مىشود.
منزلت زنان در جامعه اسلامى ايران
درمقابل اين نوع نگاه غرب به زنان، نظام مقدس جمهورى اسلامى ايران كه مبناى حركت انقلابى خود را تعاليم و مبانى ارزشمند دين مبين اسلام قرار داده، به زن و جايگاه و منزلت او نيز باتوجه به اين مبانى نگاه نموده و با الگوقراردادن شخصيت حضرت زهرا(س) بهعنوان الگوى كامل زن مسلمان، به زنان جامعه اسلامى در عين اعطاى حقوق اجتماعى، سياسى و اقتصادى بهعنوان افراد جامعه، شأن و منزلت اجتماعى و خانوادگى ارزشمند و والايى بخشيده و سعى نموده هويت و منزلت تنزليافته زن در دوره پهلوى را كه با الگوبردارى از زن غربى ايجاد شده بود، به او بازگرداند و به كمال معنوى و دنيوى برساند.
با اين نوع نگاه به زن در نظام متعالى جمهورى اسلامى، زن در جامعه اسلامى در عين مشاركت داشتن در فعاليتهاى مختلف و قادر بودن به طى مدارج تحصيلى و علمى و نيز كسب درآمد و اشتغال، به نقشهاى اصلى خود همچون مادرى و همسرى نيز مىپردازد و به آنها اهميت مىدهد؛
در ايفاى نقش همسرى نيز، زن مسلمان در جامعه اسلامى همدوش و همراه همسر خود در تمام مراحل و سختيهاى زندگى است و به علايق و خواستههاى او احترام گذاشته و ارزش قائل مىشود. در مقابل مرد نيز كانون خانواده را بهترين مكان براى ارضاى نيازهاى عاطفى و جنسى خويش مىداند و از روابط نامشروع خارج از خانواده پرهيز مىكند. اين رفتارى است كه حضرت فاطمه(س) و حضرت على(ع) نسبت به يكديگر داشتند.
آنحضرت توانست در خانهى محقر و كوچك خود، فرزندانى چون حسن، حسين، زينب و امكلثوم را تربيت نمايد كه هر كدام در عرصهى حيات دينى، تاريخساز و تحولآفرين بودند. اين بانوى نمونهى اسلام توانست فضايى شاد و با صفا را براى همسر خود فراهم نمايد كه حضرت على(ع) در خصوص تأثير اين فضا مىفرمودند: هر وقت به منزل ميآمدم و چشمم به فاطمه مىافتاد، غم عالم را فراموش مىكردم. لذاحضرت رسول(ص) مىفرمايند: «جهاد المرأة حسن التبعل.» درواقع آنحضرت با توجه به اين جايگاه مهم و همراهى با حضرت رسول(ص) و حضرت على(ع) بود كه در صحنههاى سياسى حضور فعال داشتند.
حضرت زهرا(س) الگوى زيبا و درسآموزى براى «مادران» جامعه ما هستند چراكه ايشان بهترين مادر و مربى براى فرزندان خود بودند، چنانكه فرزندى همچون زينب كبرى(س) را براى روز عاشورا و حوادث بعد از آن تربيت كردند كه زندگى آن بانوى گرامى، سرمشقى براى زنان انقلابى جامعه امروز ماست.
################################################################
جايگاه و كاركرد بنياد شهيد و امور ايثارگران در نظام جمهورى اسلامى ايران
بنياد شهيد و امور ايثارگران با فرمان حضرت امام خمينى(ره) رهبر كبير و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران در تاريخ ۲۲/۱۲/۵۸ تشكيل و تأسيس شد. و در پى موافقت مقام معظم رهبرى مبنى بر ادغام سه نهاد انقلابى بنياد شهيد انقلاب اسلامى، بنياد جانبازان انقلاب اسلامى و ستاد رسيدگى به امور آزادگان به فعالیت ارزشمندخودادامه داد.روز تأسيس بنياد شهيد، بهعنوان روز بزرگداشت شهدا هم نامگذارى شد.
بنیاد شهید نهادی است که بهدلیل کارکردها و تواناییهایی که دارد، میتواند نقش مهمی در زنده نگه داشتن ارزشهای دفاع مقدس و فرهنگ ایثار و شهادت در نظام اسلامی ایفا نماید.
حفظ فرهنگ شهادت، آثار و بركاتى براى اين انقلاب و نظام به همراه داشته ودارد که به برخی اشاره میکنم:
1-عامل بازدارنده دفاعى در مقابل افكار شوم و خصمانه دشمنان
با توجه به نقش شهدا در پيروزى انقلاب اسلامى و فائق آمدن بر رژيم بعث عراق در دوره جنگ تحميلى، اكنون دشمن از اينروحيه شهادتطلبى ملت ايران بيم داشته و با توجه به اين ذخيره عظيم نيروى انسانى، از ورود به جبهه نبرد با ما وحشت دارد.آگاهى نسبت به جايگاه شهيد، مبارزه با دشمن را سهل و شيرين مىكند.
۲. امنيت و ثبات كشور با زنده نگه داشتن ياد شهدا
در نتيجه بازدارندگى فرهنگ شهادت، شاهد امنيت و ثبات در كشورهستيم. حوادث سالهاى اخير نيز نشان داده است هرگاه عوامل خارجى با تحريك برخى عناصر داخلى سعى در مختل كردن امنيت ايران داشتهاند، با ملت جان بركف روبهرو شدهاند و در اين مسير نيز ما شهداى بسيارى تقديم اين نظام كردهايم.
۳. افزايش قدرت نرم جمهورى اسلامى ايران
با احياى ياد و جايگاه شهدا و دنبالهروى از آنان، عناصر قدرت نرم ايران همچون ارتقاى معرفت دينى و اسلامى، حفظ بنيانهاى انقلاب اسلامى، زنده نگه داشتن قيام عاشورا و تبعيت از ولايت فقيه تقويت شده است.
لذا اگرچه ملت ايران، امروز نيز باانگيزه و ايمان و مشتاقانه مسير شهدا را دنبال مىكند، اما با توجه به سياستهاى خصمانه دشمنان، بنياد شهيد و امور ايثارگران وظيفه سنگينى را بر عهده داشته، تا با برنامهريزى دقيق در جهت تبيين مفهوم و فرهنگ شهادت و ايثار، ضمن خنثى كردن سياستهاى دشمنان، به تقويت قدرت نرم و سخت ايران كمك نمايد.
################################################################
ديدار رهبر انقلاب با خانواده شهيد حداديان شهيدى كه رهبر انقلاب به ديدار خانوادهشان رفت
جوان ۲۲ سالهاى به نام محمدحسين حداديان در شب شهادت حضرت زهراى مرضيه(س) سينه خود را در برابر آشوبگران و اوباش سپر مىكند و در راه دفاع از امنيت مردم، گوهر وجودش را تقديم حضرت حق مىنمايد. درروزهای گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامى به ديدار خانواده اين شهيد سرافراز مىروند. اين ملاقات بهانهاى شد تا درباره اين شهيد عزيز كه متعلق به نسل سوم انقلاب است چندجمله ای عرض کنم.
طبق نقل مادرش این شهیدخيلى حسرت دوران دفاع مقدس را مىخورد، با غبطه مىگفت: اى كاش من هم در آن زمان بودم. خوش به حال شما كه بوديد. خوش به حال شما كه ديديد.ارتباط خاصى با شهدا داشت و هميشه كلام شهدا را نصبالعين خودش قرار مىداد.
وقتی به سوریه رفت وبعدازنبردباگروه تکفیری داعش اعتقادش نسبت به حفظ انقلاب و اسلام بيشتر شده بود. مىگفت:نمىدانيد چه خبر است؟ خدا نكند آن ناامنى كه در سوريه ايجاد شده در ايران پياده شود. مىگفت: تا زندهايم محال است به اين خائنان اجازه بدهيم مملكت ما را مانند سوريه كنند.
نماز اول وقت، زيارت عاشورا و هيأتی بود.به حلال وحرام اهمیت میداد سينهزن امام حسين(ع) بود. بىادعابود وخيلى اخلاص داشت. مزد اين اخلاص و بىادعا بودنهايش را با شهادت گرفت.دنبال اجرايى كردن فرامين رهبرى بود. دغدغه حفظ دستاوردهاى نظام را داشت. محمدحسين با سن كمش، بصيرت داشت. جريانهاى باطل را خوب مىشناخت و آگاه به امور بود. محمدحسين مانند كسىكه از ناموسش غيورانه دفاع مىكند، از انقلاب با غيرت دفاع مىكرد. همه عمر بسيجى بود و بسيجى زندگى كرد.
در زمان خودش وظيفهاش را انجام داد و كار را سپرد به دست مابقى سربازان ولايت»، به دست همانها كه نه پيامبر را ديدند و نه حتى پير جماران را. تابش نور ولايت را از سيماى سماواتى امام خامنهاى ديدند كه علمدار نهضت انبياست و حقيقت را نشانشان مىدهد. آنها در ركاب ولايت و منتظران ظهورند وخواهند همچون محمدحسين باشند. خط سرخ شهادت ادامه دارد.
اما نکته ای که میخواهم بگویم این است که:يكى از حرفهايى كه امروز محور جنگ روانى دشمن است اين است كه مىگويند نسل سوم انقلاب، از ايدههاى انقلاب جدا شده است؛(که البته متأسفانه اخیرا به وسیله برخی بلندگوها مورد تهاجم قرار گرفت)بعد به دنبالش يك فلسفه ودلیل هم مىگذارند؛ مثل همه فلسفههاى قلابى و دروغين و جعلى كه فقط براى توجيه، يك حرف دروغ و غلط درست مىكنند تا كسى جرأت نكند بگويد اين حرف غلط است.(شعارمرگ برمنافق توسط نمازگزاران) آن فلسفه چيست؟ آن فلسفه اين است كه همواره در همه انقلابها، نسل سوم از آن انقلاب رو برگرداندهاند!این یک حرف دروغ، حرف غلطی است! كدام انقلابها را ميگوييد؟ در سال ۱۷۸۹ در فرانسه، انقلاب شد؛ اما نه نسل سوم و نه نسل دوم، بلكه همان نسل اول از انقلاب برگشتند! بعد از چهار، پنج سال، يك حركت عليه انقلابيونِ اول بهوجود آوردند و سه، چهار سال قدرت را قبضه كردند؛ باز بعد از چهار، پنج سال عليه آنها فعاليت شد؛ به سال ۱۸۰۲ كه رسيد، آنچنان ماهيت اين انقلاب دگرگون شده بود كه كسى مثل ناپلئون توانست بيايد و تاج پادشاهى را روى سرش بگذارد… بعد هم تا نزديك به هشتاد، نود سال، رژيمهاى گوناگون سلطنتى در فرانسه پابرجا بود كه دائماً در حال جنگ و ابتذال و فساد بودند! آن انقلاب، به نسل سوم كه هيچ، به نسل دوم هم نرسيد؛ چون پايههاى انقلاب، پايههاى سستى بود.
انقلاب اكتبر شوروى هم به نسل سوم نرسيد؛ هنوز شش، هفت سال از پيروزى انقلاب نگذشته بود كه استالينيسم، سر كار آمد… حكومت بهاصطلاح كارگرى كه براى طبقات ضعيف تشكيل شده بود، به حكومت استبدادِ مطلق فردى تبديل شد… بنابراين، مسأله نسل دوم و سوم و اين حرفها نبود؛ همان اوايل كار، همهچيز از دست رفته بود. اين كدام فلسفه است؟ با كدام انقلاب، تطبيق شده و در كجا تجربه شده كه نسلهاى سوم انقلاب، از انقلاب برمىگردند؟ اینگونه نیست، اين بسته به اين است كه ايده آن انقلاب چه باشد. اگر ايدههاى يك انقلاب، بتواند نسل دوم و سوم و بعدازآن را بهخاطر اصالت و صحت خود قانع كند، آن انقلاب، عمر ابدى خواهد داشت.{تکبیرنمازگزاران} ايدههاى انقلاب اسلامى، ايدههايى هستند كه عمر ابد دارند. عدالتخواهى، هيچوقت كهنه نمىشود. آزادىخواهى و استقلالخواهى، هيچوقت كهنه نمىشود. مبارزه با دخالت بيگانگان، هيچوقت كهنه نمىشود. اينها چيزهايى است كه هميشه براى نسلها جاذبه دارد… مطمئن باشند همان شور و هيجان و ايمان و عواطفى كه در نسل جوانِ آن روز وجود داشت و توانست آنكار را بكند، در اين نسل جوان هم موجود است.»
والســــــــــــــــــــلام علیکــــــــــــــــــم ورحمۀ اللـــــــــــــــــــــــه وبــــــــــــــــــــرکاته
################################################################