نماز پرصلابت عبادی سیاسی جمعه اینهفته 15 اسفندماه 99 مصادف با 21 رجب المرجب 1442 ،به امامت حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالعلی استیری امام جمعه محترم باقر شهر در .مصلی بزرگ این شهر وباحضوراقشار مختلف مردم برگزار شد.
عناویـــــن خطبـــــــــــه اول:
۱. نکته پنجم که شاه کلید همه نکات است، معنویت در خانواده است.
۲. ما درست بندگی کنیم، خدا، خداییاش را بلد است!
۳. رشد معنوی زمانی اتفاق می افتدکه جایگاهمان را در خانواده آنطور که خدا گفته تنظیم کنیم.
عناویـــــن خطبــــــــــه دوم:
۱ . رهبر معظم انقلاب معتقدند :روز درختکارى، یکى از روزهاى پربرکت در جمهورى اسلامى است.
۲.آرادکوه در واقع حق زندگی سالم را از مردم این منطقه گرفته است .
۳. در دوره امام کاظم(ع)،علاوه بر تقیه و شبکهسازى، یک ویژگى بارز وجودداشت و آن «راهبرد نفوذ در دستگاه طاغوت» بود.
مشــــــروح خطبــــــه اول:
اعوذ باللـــــــه مـن الشیــــطان الرجیــــــم بســــــــم ا الله الـــــرحمـــــــــن الرحیـــــــــــــم
خودم و همه ی شما عزیزان را به تقوای الهی به ذکر و یاد خدا به ترس از پروردگار و توجه به حضرت حق توصیه می کنم.
امام کاظم (ع) فرمودند: اِنَّ اَبدانَکُم لَیسَ لَها ثَمَنٌ اِلَّا الجَنَّهٌ، فَلا تَبیعُوها بِغَیرِها همانا بدنهای شما را بهایی جز بهشت نیست. پس آنها را به غیر بهشت نفروشید. تحف العقول، ص۳۸۹
امام کاظم(ع)، قیمت انسان را «بهشت» می داند؛ یعنی خود را به هر چه کمتر از بهشت بفروشیم، زیان کرده ایم.وقتی انسان می تواند با ایمان و عمل صالح و جهاد و تقوا، بهشتی شود، حیف نیست که جهنّمی گردد؟
گفتیم در این چند هفته در رجب وشعبان تصمیم دارم یکسری مباحث و نکاتی را در حوزه خانواده و مهارتهای زندگی را مطرح کنم. معمولاً زوجهای جوان عروس و دامادهای تازه ازدواج کرده میخواهند ابتدای زندگی کسی آنها را نصیحت کند
چهار نکته عرض کردم:نکته اول: ابراز محبت نکته دوم هم این بود که محبتها را ببینیم نکته سوم اعتماد ، ونکته چهارم هم درک متقابل بود
امانکته پنجم که شاه کلید همه نکات است، معنویت است.
ما در شرایط مختلف زندگی، بارها بین خودمان و خدا مخیّر میشویم یکی را انتخاب کنیم. خود یا خدا؟
من میدانم اگر گذشت کنم مصلحت زندگی من است ولی انتقام برای من لذت دارد. الآن میخواهم از لذت انتقام بگذرم باید چه کنم؟ بخاطر خدا، باید از خود بگذریم. نمیتوانیم،چرا؟ چون معنویت خود را تقویت نکردم.
امام سجاد(ع) مناجاتی دارند، مناجات خمسه عشر، مناجات زندگی است. « إِلٰهِى مَنْ ذَا الَّذِى ذاقَ حَلاوَهَ مَحَبَّتِکَ فَرامَ مِنْکَ بَدَلاً ؟»خدایا چه کسی است که شیرینی محبت تو را چشید و تو را کنار گذاشت و دیگری را برگزید؟ وقتی نمیتوانیم از صفحه اجتماعی بگذریم، نمیتوانیم از لذت انتقام چشم بپوشیم، نمیتوانیم لذت بروز خشم و ترساندن دیگران را نادیده بگیریم، نیاز به لذت برتری داریم که اگر آن لذت برتر بود به راحتی از این صفحه اجتماعی، از انتقام، از لجاجت میگذرم. از لذت غیبت کردن میگذریم.
در مناجات شعبانیه بنده به خدا میگوید: « اِلهی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ اِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ » خدایا هیچ قدرتی ندارم که از وادی معصیت تو منتقل شوم مگر وقتی که تو با محبت خود مرا بیدار کنی. وقتی عاشق شدم و به درجهای از محبت رسیدم که رضایت تو برای من مهم شد، به راحتی از انتقام میگذرم. از لجاجت و بروز خشم و از بداخلاقی راحت رد میشوم.
این خدا، خدای موسی و خدای یوسف است. در بعضی دعاها وقتی خدا را میخواهیم بخوانیم میگوییم: «اله ابراهیم» این همان خدایی است که ابراهیم را از آتش بیرون کشید. همان خدایی است که یوسف را از چاه بالای تخت رساند. ما بندگی کنیم، خدا، خداییاش را بلد است! گاهی ما میخواهیم خدایی کنیم به مشکل میخوریم.
برای معنویت دو نکته بگویم.
نکته اول: رشد معنوی زمانی اتفاق می افتدکه جایگاهمان را در خانواده آنطور که خدا گفته تنظیم کنیم. پیامبر خدا فرمودند: «خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لِأَهْلِهِ وَ أَنَا خَیْرُکُمْ لِأَهْلِی» (وسایل الشیعه/ص171) بهترین شما بهترین برای خانواده است و من بهترین هستم برای خانواده. وقتی از این فرصت استفاده میکنیم یعنی آن بنده زرنگ هستم.
نقل شده یکی از علما، وقتی خانمش غذای سوخته سر سفره گذاشت، هیچی نگفت و مثل همیشه با اشتها خورد و بعد از آن میگوید: حال دلم خوب شد که هیچ کراماتی نصیب من شد.
نکته دوم:وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» (طلاق/3) بعضی میگویند:خدایا مشکلات به من فشار میآورد. راه خروج را به من نشان بده. همه بن بست است. خدا میفرماید: هرکس تقوا پیشه کند خدا راه خروج را نشان او میدهد،شرط آن داشتن تقواست. از جایی که فکرش را نمیکنی به تو رزق میدهد. «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» فرق من با کافر است. اگرخدا اراده کند آسمانها و زمین را باز میکند و برکات نازل میشود، از جایی که فکرش را نمیکنی رزق میدهد. تو بندگی بکن، خدا، خدایی کردن را بلد است.
داستانی خواندم جالبه! گفتند:یک طلبهای برای طلبگی به قم آمده بود و خرجی او هم از شهرشان میرسید. برف سنگینی زد و راهها بسته شد و خرجیاش نرسید. هرچه بود خورد، دیگر چیزی نداشت بخورد. گرسنه بود، روش نمیشد از کسی قرض بگیرد. یکی از علمای بزرگ نماز جماعت در حرم میخواند، گفت: بروم به ایشان بگویم که کمکی به ما بکن. رفت پشت سر ایشان نماز خواند، نماز تمام شد. مردم دنبال ایشان راه افتادند و هرکس کارش را گفت، تمام که شد عالم ماند و این طلبه. عالم برگشت دید، طلبهای پشت سرش میآید، گفت: چه شده است؟ آمد و قصه را گفت. عالم گفت: بیا در منزل ما. در خانه ایستاد، عالم رفت و برگشت نان تازه آورد. عالم گفت: اینها را میبینی؟ ولی من به تو نمیدهم. برو! دلش شکست و برگشت. شب رفت مسجد، خوابش نمیبرد.آدم گرسنه خوابش نمیبرد. اگر کسی گرسنه بود و خوابش برد، هنوز به اوج گرسنگی نرسیده است.این آقا خوابش نبرد و رفت مسجد با خدا شروع به مناجات کرد. خدایا، عالم شهر هم مرا راند، به داد من برس. مناجات کرد، نماز صبح شد. امام جماعت آمدند مسجد نماز جماعت، بغل دستی این طلبه یک نگاهی کرد و به او گفت: یک چیزی خواستم به شما بگویم، دوست دارم امروز صبحانه با هم باشیم. میآیی صبحانه با هم بخوریم؟ رفت دید عجب خانهای و معلوم شد یکی از بازاریهای قم است. صبحانه را خوردند، دید این بازاری هی در چشم او نگاه میکند. بازاری برگشت گفت: یک چیزی میخواهم بگویم. گفت: بگو. گفت: واقعیت من خیلی از تو خوشم آمده است. به دلم نشستی! من یک دختر دارم، دنبال یک داماد خوب هستم. داماد من میشوی؟ سفره عقد پهن شد و عاقد کیست؟ همان عالم است. عالم وارد اتاق عقد شد، طلبه نشست. یک نگاهی به این طلبه کرد و آرام نزدیک شد، در گوشش گفت: اگر آن نانها را به تو داده بودم، الآن سر این سفره نبودی!!
مشــــــروح خطبــــــه دوم:
درابتدای خطبه دوم هم خودم را وهم شمانمازگزاران عزیز را توصیه میکنم به تقوای الهی
بعضى از مسلمانان تنها به گفتن شهادتین و اقرار به اینکه قرآن کتاب آسمانى و دینى آنهاست اکتفا کرده و آنرا در خانه نگهدارى مىکنند، بدون اینکه با تدبّر آنرا بخوانند و دستورات عالیهاش را به کار بندند، درحالىکه اگر چنین کارى را با بیمارى جسمى خودش مىکرد یعنى نسخهاى که دکتر نوشته در جیبش یا گوشهاى مىگذاشت بدون اینکه دوا را بخرد و به کار بندد،آنوقت دل خوش مىکرد که دکتر رفتهام و نسخه گرفتهام یقینا این رفتار دور از خرد مورد سرزنش عقلا و وجدان خودش قرار مىگرفت
قرآن نسخه شفابخش همه بیماریهای روحی و اجتماعی است که می توان از آن برای هر بیماری بهره برداز ابتداتا انتهای قرآن بحث خطر شیطان بیان شده است. از اوایل قرآن که سوره بقره باشد، قصه شیطان و سجده نکردن او به انسان بیان شده است و تا آخرین کلمه در قرآن که سوره ناس است، باز این خطر شیطان تکرار شده است که دراین سوره خطاب به انسان میفرماید به پروردگار و خالق خودتان از شر شیطانی که وسوسه میکند، پناه ببرید.
چند مطلب رو در خطبه دوم عرض میکنم:
مطلب اول:
امروزجمعه 15 اسفند 21رجبرسمی روز درختکاری و آغاز هفته منابع طبیعی تجدید شونده
در روایاتی که از معصومین نقل شده نسبت به درخت ودرختکاری تأکید زیادی شده است رهبر معظم انقلاب هم معتقدند :روز درختکارى، یکى از روزهاى پربرکت در جمهورى اسلامى است.
شیوههاى ناصحیح و غیر عادلانه در تعامل با طبیعت و آلوده ساختن محیط زیست در کشورمان نشاندهنده فقدان آگاهىهاى زیست محیطى و ضعفساز و کارهاى قانونى در صیانت از محیط زیست و جلوگیرى از آلوده ساختن آنست.طرح «به یاد هر شهید، یک نهال» مىتواند از یک طرف، نوعى تعمیق فرهنگ و سنت حسنه درختکارى باشد و از طرف مهمتر، نکوداشت والاترین انسانهاى جامعه و پاسداشت فرهنگ ایثار و شهادت.
اشاره ای به همین مناسبت داشته باشم به یک موضوع زیست محیطی در منطقه!!
درکلام مسؤولین میشنویم که میگویند: هیچ موردی به اندازه حفظ سلامت مردم برای دولت حائز اهمیت نیست!! میگویند:رفع نگرانی و دغدغه مردم برای ما حائز اهمیت است
اما مجتمع پردازش و بازیافت زباله آرادکوه در جنوب شهر کهریزک که واقع شده است که سالیان متوالی است مردم شریف این شهر را خصوصا وکل منطقه وشهرستان را عموما اذیت میکند.
انتشار بوی نامطبوع ،سگهای ولگرد، نفوذ شیرآبههای ناشی از زبالهها به خاک و آلایندگی آبهای زیر زمینی، تجمع جاموران موزی تنها گوشهای از معضلات آرادکوه برای ساکنان بخش کهریزک است.که در واقع حق زندگی سالم را از مردم این منطقه گرفته است.لذا ازمسئولین استانی و کشوری از این تریبون مقدس درخواست رسیدگی جدی داریم.
مطلب دوم:
سهشنبه 19 اسفند 25رجب شهادت امام موسی کاظم(ع) (183 ق)
درحکومت بنى عباس (659 -132 ق)، از سفاح تا معتصم (37 نفر)، درتمام این پنج قرن (527 ساله)اختناق حاکم بود امااختناق طاغوتى بنىالعباس در عصر امامت امام کاظم (ع) در یکى از شدیدترین وضعیتهاى خود قرار داشت.
این وضعیت نیز عمدتا به این جهت بود که عباسیان تازه به مسند حاکمیت دستیافته بودند و براى تثبیت حاکمیت شیطانى خود و سرکوب مخالفین خود، به سیاستهاى اختناق، سرکوب، فشارهاى سیاسى و ایجاد رعب و وحشت در جامعه روى آوردند. بهدلیل همین شرایط خفقانى شدید بود که امام صادق علیه السلام هنگام شهادت، به پنج نفر وصیت کردند. این تدبیر بدان معنا است که اگر امام به یک نفر وصیت مىکردند، جان شریف ولی هفتم در معرض خطر شدید قرار مىگرفت.
حضرت به پنج نفر ازجمله حاکم مدینه و شخص منصور دوانیقى وصیت کردند و در واقع معادلهاى پنج مجهولى را در مقابل دستگاه طاغوت قرار دادند. نقل است وقتى منصور عباسى براى محمد بن سلیمان حاکم مدینه نوشت: اگر جعفر بن محمد(ع)، فرد مشخصى را بهعنوان وصى خود قرار داده، او را نزد خویش بخوان و گردنش را بزن! (. .. إِنْ کانَ أَوْصَى إِلَى رَجُلٍ وَاحِدٍ بِعَینِهِ فَقَدِّمْهُ فَاضْرِبْ عُنُقَهُ (الکافى، ج1، ص310)) و او در جواب نوشت: «ایشان پنج نفر را وصى خود قرار داده است که یکى از آنها خود شما، خلیفه عباسى بوده و یکى دیگر هم من هستم! و سه نفردیگر عبارتاند از: همسرش حمیده و دو فرزندش عبدالله و موسى!
اما در دوره امام کاظم(ع)، علاوه بر تقیه و شبکهسازى، یک ویژگى بارز و شاید تا حدودى منحصر به فرد داشت و آن «راهبرد نفوذ در دستگاه طاغوت» بود.تا آنجا که از سوى آنحضرت «على بن یقطین» وزیر هارون بود. و.این تا جایی پیش رفت که انگشتر و مُهر خلافت به دست على بن یقطین سپرده شد و از نزدیکانهارون گردید.
امام کاظم (ع) در سفارش به هشام فرمود:مَثَلُ الدُّنیا مَثَلُ ماءِ البَحرِ، کُلَّما شَرِبَ مِنهُ العَطشانُ اَزدادَ عَطَشاً حَتّی یَقتُلَهُ؛مثل دنیا همچون آب دریاست (که شور است). تشنه هر چند از آن بنوشد، تشنه تر می شود، تا آن که او را می کشد. بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۱۱
دنیا یک مفهوم طبیعی دارد که همین جهانی است که در آن به سر می بریم؛ این کره خاکی، این آسمان پرستاره، این کوهها و جنگلها و رودها و گیاهان و میوه ها و حیوانات، این کشورها و شهرها و روستاها و…
یک مفهوم اخلاقی هم دارد که نقطه مقابل آخرت است. در این مفهوم دنیا عبارت است از مال و مقام و جاه و سلطنت و لذّت و عیش و نوش.اگر در روایات و قرآن کریم، از چیزی به نام «دنیا» مذمّت شده است، همین است.شناختن دنیا به بی وفایی و ناپایداری، سبب می شود که انسان دل به آن نبندد و اسیر جاذبه هایش نشود و از مقامات اخروی غافل نماند.
در تمثیل یاد شده، به یکی از جلوه های فریبنده اش اشاره شده است.آب برای رفع عطش است، امّا اگر آب «شور» باشد، نه تنها تشنگی را برطرف نمی کند، بلکه هر چه انسان بخورد، تشنه تر می شود، تا آن جا که بر اثر نوشیدن زیاد می میرد.دنیا هم چنین جاذبه ی خطرناکی دارد. هر که در پی دنیا رود، حریص تر و تشنه تر می شود، تا آن جا که دنیاطلبی او را هلاک می کند.
در پایان امام جمعه محترم به مناسبت شروع ثبت نام کاندیداهای شهر وروستا توصیه نمودند کسانی که این ر توان رو دارند که مدیریت شهری داشته باشند و نهایتا میتوانند رضایت خدا و مردم رو جلب کنند دراین قضیه مهم ثبت نام کنند
{والســــــــــــــــــــــــــــــلام علیکـــــــــــــــــــــــــــــم ورحمه اللـــــــــــــــــــــــــه وبـــــــرکاته}