حجه الاسلام والمسلمین استیری امام جمعه حسن آبادفشافویه: لازم است مسؤلین براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت عمل کنند
نشر توسط:مدیریت سایت
۱۳۹۴/۰۵/۱۰
درخطبه های نماز جمعه
نظر بدهید
نمازپرصلابت جمعهاینهفته 09/05/1394 باحضوراقشارمختلف مردم وبه امامت حضرت حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا استیری امام جمعه محترم درمصلی امام خمینی حسن آباد برگزارگردید .ایشان دربخشی ازسخنان خوددرخطبه اول گفتند:سنگدلی , سخت شدن دل و یا قساوت , به معنای عدم پذیرش حرف حق و اصرار بر راه و روش باطل است .
به فرموده ی آیه قرآن کسی که گرفتار قساوت قلب گشته است قلبی همچون سنگ , حتی بدتر از سنگ دارد چرا که از دل برخی سنگها آب می جوشد و از آن خارج میشود ولی کسی که قسی القلب است , ذره ای گرایش به حق درا و وجود ندارد .
امام جمعه محترم درخطبه دوم بااشاره به سفروزیرامورخارجه فرانسه به ایران اظهارداشتند: باید هوشمندانه رفتار کنیم نه مرعوب و نه متوهم باشیم. در ارزیابی قدرت مان دچار توهم نشویم و در ارزیابی طرف مقابل دچار ارعاب نشویم. و براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت عمل کنند
مشروح خطبه اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
گفتیم با توجه به اینکه تازه ماه مبارک رمضان و ماه میهمانی خداوند و ماه رحمت و برکت و مغفرت را پشت سر گذاشتیم و از رحمت و مغفرت این ماه بهره مند شدید و دل را از رذائل پاک کردید و تقرب به خدای متعال پیدا کردید و از شیطان فاصله گرفتید لذا لازم است که این همه حسناتی که در ماه مبارک بدست آورده اید حفظ کنید این فاصله گرفتن از شیطان و نزدیک شدن به خدای متعال خوشایند شیطان نیست پس تلاش می کند که این ترکیب را یعنی دوری از شیطان و نزدیک شدن به خدای متعال را تغییر بدهد و انسان را از خدا دور و به شیطان نزدیک کند و ما باید تلاش بیشتری بکنیم تا شیطان موفق نشود به همین مناسبت روایتی از پیامبر (ص) عرض کردم که بدانیم چه چیزهایی اعمال خوب را نابود می کند و به دوری از خدا و نزدیکی به شیطان می کشاند .یک مورد ازموارد شش گانه را عرضه داشتم وآن اشتغال به عیوب خلایق بود
اما مورد دوم:
2- « وقسوه القلب »: سنگدلی و بی مهری
سنگدلی , سخت شدن دل و یا قساوت , به معنای عدم پذیرش حرف حق و اصرار بر راه و روش باطل است .
به فرموده ی آیه قرآن کسی که گرفتار قساوت قلب گشته است قلبی همچون سنگ , حتی بدتر از سنگ دارد چرا که از دل برخی سنگها آب می جوشد و از آن خارج میشود ولی کسی که قسی القلب است , ذره ای گرایش به حق درا و وجود ندارد .
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَهِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (بقره74)
عوامل متعددی موجب سختدلی می گردد که به برخی از آن اشاره می کنیم :
فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَهً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ (مائده /13)و به سبب آن که پیمان خود را شکستند لعنتشان کردیم و دلهای ایشان را سخت گردانیدیم .
از عوامل مهم قساوت قلب فزونی گناه است که در حقیقت نوعی پیمان شکنی با حضرت حق است .
خدای مهربان , در وجود جمیع انسان ها فطرت پاک و خدا خواه نهاده است و به وسیله وجود همین فطرت پاک است که هر انسانی از دروغ , حقه و مکر , خیانت و … بیزار بوده و مرتکب آن را مورد سرزنش قرار می دهد و هر انسان راستگو , خوش اخلاق و صادقی را مدح کرده و می ستاید
.أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ
کسی که گناه می کند , در واقع نقض پیمان الهی کرده و کم کم در اثر کثرت گناه , فطرت الهی محجوب گشته و سراسر قلب انسان را زشتی و تباهی فرا می گیرد و انسان , دچار قساوت قلب می شود
پیامبر (ص) می فرماید: « لا تکثروا الکلام بِغَیْرِ ذکر اللَّهُ ، فَإِنْ کَثْرَه الکلام بِغَیْرِ ذکر اللَّهِ قَسْوَهَ لِلْقَلْبِ ، وَ إِنَّ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْقَلْبُ الْقَاسِی » (امالی شیخ طوسی؛صفحه3)فرمود: در غیر از یاد خدا زیاده گوئی نکنید زیرا زیاده گوئی در غیر یاد خدا موجب سختدلی می شود و دورترین مردم از خدا شخص سنگدل است.
معاشرت با نااهلان: نشست و برخاست با اهل گناه و معاشرت با افراد پست و کوتاه همت در قساوت قلب نقش موثری دارد؛ چرا که انسان را از خدا دور کرده و به تدریج به خلق و خوی همان نا اهلان میکشاند.
امام صادق(ع)میفرمایند:
«از معاشرت با اهل دنیا بپرهیزید که آنان دین شما را از بین میبرند و نفاق را بر جای میگذارند و این (از بین رفتن دین و منافق شدن) چنان دردی است که دوا ندارد و همچنین به همراه خود قساوت قلب میآورد و خشوع را از شما میگیرد.» مستدرک الوسائل، ج8، ص337.
سنگدلی انسان را به جائی می رساند که حجاج رسید:
او که ظلم و جنایاتی فراوان خصوصا نسبت به شیعیان انجام داد که حتی فردی مومن در کوچه الله اکبر گفت و اطرافیان حجاج گفتند او قصد شورش دارد و او را گرفتند و حجاج گقت ذکر تو دشمنی با من است لذا گردن او را زدند و سینه اش را شکافتند و قلبش را در آوردند که ببینند قلبش بزرگ بوده که در مقابل حجاج ایستاده یا نه.!!!
مشروح خطبهدوم:
خطیب محترم جمعه پس ازتوصیه به تقوا به مناسبتهای هفته پرداختند:
مناسبتها:
شنبه15 شوال وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ره) (252 ه.ق)
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، یکی از شخصیت های بزرگ علمی، عملی و جهادی است که تاکنون آن گونه که شایسته است، شناخته نشده است.
تبار حضرت عبدالعظیم(ع) با چهار واسطه، به سبط اکبر پیامبر خدا(ص) و خاندان وحی می رسد. احمد بن علی نجاشی – که یکی از ارکان علم رجال است – درباره نسب آن بزرگوار می نویسد: هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه می کردند، در جیب لباس وی نوشته ای یافت شد که در آن، نسبش این گونه ذکر شده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زیدبن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم.
احتمال تولّد حضرت عبدالعظیم(ع) در سال 173 ق و وفات ایشان در سال 252 ق، منطقی و معقول است، چهارم ربیع الثانی، به عنوان تاریخ تولّد حضرت عبدالعظیم(ع) و پانزدهم شوال، به عنوان تاریخ وفات ایشان شهرت یافته
ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل بیت(ع) – یعنی امام کاظم(ع) تا امام عسکری(ع) – را درک کرده است امّا این بِدان معنا نیست که به محضر همه آن ها هم رسیده و یا از آن ها سخنی نقل کرده است.
آنچه قطعی و مسلّم است، این است که ایشان محضر امام جواد(ع) و امام هادی(ع) را درک نموده و از آن ها احادیث فراوانی نقل کرده اند. هم چنین اگر به روایت کتاب الاختصاص منسوب به شیخ مفید اعتماد کنیم، حضرت عبدالعظیم(ع) محضر امام رضا(ع) را نیز درک کرده و از ایشان روایت نموده است.
گفتنی است که طبق برخی از نسخه های رجال الطوسی، حضرت عبدالعظیم(ع) از اصحاب امام عسکری(ع) شمرده و در کتاب شرعه التسمیه میرداماد نیز آمده که ایشان محضر امام عسکری(ع) را نیز درک کرده است؛ لیکن روایتی از آن امام، از طریق ایشان به ما نرسیده است.
روایتی را عرض کنم که درآن حضرت عبدالعظیم دین خودرا به امام هادی (ع)عرضه داشت وامام دین واعتقادات اورا امضاءوتأیید کردند:
عَنْ عبدالعظیم ابْنِ عبداللّه الحسنی قَالَ : دَخَلْتُ علی سیّدی علی بْنِ مُحَمَّدِ ابْنِ علی بْنِ موسی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ علی بْنِ الحسین بْنِ علی بْنِ أبی طَالِبٍ علیهم السَّلَامُ ، فَلَمَّا بَصُرَ بی قَالَ لی : « مَرْحَباً بِکَ یا أباالقاسم ! أَنْتَ ولیّنا حَقّاً » .
حضرت عبدالعظیم میگوید: به خدمت آقایم امام هادی علیهالسلام رسیدم. پس چون چشمش به من افتاد، فرمود: «آفرین بر تو ای ابوالقاسم! تو به درستی دوست ما هستی».
از این عبارتها، احترام و تعظیم حضرت عبدالعظیم در برابر امام هادی علیهالسلام و نیز عنایت و تکریم امام نسبت به عبدالعظیم حسنی معلوم میشود.
قَالَ : فَقُلْتُ لَهُ : یابن رَسُولَ اللَّهِ ! إنّی ارید أَنْ أَعْرِضَ علیک دینی ، فَإِنْ کَانَ مرضیّاً ثَبَتَ علیه حتی ألقی اللَّهِ عزوجل . فَقَالَ : « هَاتِ یا أباالقاسم
عبدالعظیم گفت: «عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! من میخواهم دینم را بر شما عرضه کنم تا اگر مورد رضایت شما است بر آن ثابت قدم بمانم تا خدای عزّوجل را ملاقات کنم». حضرت فرمودند: «دینت را عرض کن».
فَقُلْتُ : إنی أَقُولُ أَنَّ اللَّهَ تعالی وَاحِدٍ لیس کَمِثْلِهِ شیء…« فَقَالَ علی بْنِ مُحَمَّدٍ : یا أباالقاسم ! هَذَا وَ اللَّهِ دین اللَّهِ الذی ارْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ ، فَاثْبُتْ علیه ، ثَبَّتَکَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فی الحیاه الدنیا وَ فی الْآخِرَهِ.» امالی صدوق، ص 419.
یکشنبه11 مرداد شهادت آیت الله شهید شیخ فضل الله نوری(ره) از رهبران مشروطه مشروعه (1288 ه ش)
در سه مقطع، ما یک بیداری عمومی و ملی داشتیم: اول، مقطع مشروطیت، دوم، مقطع نهضت ملی – آیت الله کاشانی و دکتر مصدق – و سوم، مقطع انقلاب اسلامی. این ها حرکتهای ملی است. البته حرکتها و اقدامها و نهضتهای غیر عمومی هم وجود داشته – مثل نهضت تنباکو و این ها – آن ها یک حرکت ملی برای تغییر بنیادین و تحول در کشور نبود؛ برای یک مسأله خاص بود. آنچه که می شود گفت یک حرکت ملی، یک کار بزرگ، همین سه مقطع بود.
در آن دو مقطع، ملت ایران شکست خورد. قیام مشروطیت، قیام مهمی بود، لیکن شکست خوردند. در نهضت ملی قیام کردند، شکست خوردند.
شیخ فضل الله نوری با آن شمّ قوی ضدانگلیسی، دست های پنهان و مرموز انگلیس را در آستین آزادی طلبان می دید. وی با توجه به سابقه استعماری و برخورد خصمانه انگلیس با ملت ایران، مطمئن بودکه انگلیس با آن خوی استعمارگری، نمی تواند به خیر و صلاح ملت ایران، طرفدار مشروطه و مشروطه خواهان باشد و از این حمایت، هدف های خاصی دارد. او می گفت: «اگر بنای مشروطه بر حفظ دولت اسلام بود، چرا یک عضوی از روس پول می گرفت و دیگری از انگلیس»؟ یا می گفت: «اسلام دنیا را به عدل و شورا گرفت؛ آیا چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید؟»متأسفانه فریادهای شیخ فضل الله در فضای مسموم و غوغاسالار آن روز و در میان فریادها و شعارهای آزادی بیان محو شد و در بین توده مرعوب و وحشت زده، پذیرش نیافت و وی به عنوان مخالف آزادی و مشروطیت و حامی استبداد شمرده شد و دیدگاهش تا سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، فرصت ظهور و بروز نیافت
به دودلیل ازعلل شکست قیام مشروطیت اشاره میکنم:
1-بی بصیرتی
باید دشمنی ها را شناخت. مشکل ما این است. گاهی اوقات غفلت می شود از دشمنی هایی که با اساس دارد می شود؛ این ها را حمل می کنند به مسائل جزیی. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم. در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند که این ها ندیدند توطئه ای را که آن روز غرب زدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند، طراحی می کردند؛ توجه نکردند که حرفهایی که این ها دارند در مجلس شورای ملی آن زمان می زنند یا در مطبوعاتشان می نویسند، مبارزه با اسلام است، مماشات کردند. نتیجه این شد که مثل مرحوم شیخ فضل الله نوری، جلوی چشم آن ها به دار زده شد و این ها حساسیتی پیدا نکردند. بعد خود آن ها بعد از شیخ فضل الله مورد تعرض و تطاول و تهتک آن ها قرار گرفتند و بعضی جانشان را از دست دادند، بعضی آبرویشان را از دست دادند.
پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان وتسلط آنهابرتهران، برخی افراد به آیت الله شهید گفتند برای حفظ جانتان به سفارت روس پناه ببرید. سفیر روس هم از وی دعوت کرد که اگر به سفارت نمی آید، اجازه دهد پرچم روس را روی بامش به اهتزار درآورند تا مصونیت پیدا کند؛ ولی او نپذیرفت و گفت: «برای یک عالم اسلامی ننگ است که پناه به کفر ببرد.»
2-دلسردی و کنارنشستن علما و متدینین
یکی از عواملی که موجب شکست مشروطیت در ایران شد، این بود که متدینین بعد از مدتی احساس کردند کأنه کار به سمت بی دینی پیش می رود. جنجال زیاد مطبوعاتی که آن وقت همه انگیزه خودشان را این قرار داده بودند که به مقدسات دینی حمله کنند، موجب شد که متدینین و علما که در صفوف اول مبارزه مشروطیت بودند، به تدریج دل سرد شدند و کنار نشستند. وقتی چنین شد، نهضت شکست می خورد و مشروطیت شکست خورد. چون اطمینان و اعتماد مردم مؤمن سلب شد، کنار نشستند و از صحنه بیرون رفتند. مسؤولان نباید بگذارند چنین حالتی در مؤمنین به وجود آید.
اشاره ای به سفررئیس امورخارجه فرانسه به ایران
فابیوس بلند پایه ترین سیاست مدار فرانسوی است که در ۱۲ سال اخیر به ایران سفر می کند. از این نظر سفر او هم برای فرانسه و هم برای ایران یک اهمیت سمبولیک دارد. همچنین این سفر نشان دهنده این است که فرانسه مایل است که بازار از دست رفته خود را در ایران دوباره بدست آورد و به این ترتیب روابط سیاسی خود را با ایران به حالت عادی برگرداند.بازار ایران با حدود هشتاد میلیون جمعیت به عنوان فرصتی بزرگ برای شرکت های بزرگ فرانسوی از جمله شرکت های خودرو سازی پژو و رنو و شرکت نفتی توتال به حساب می آید.
بر اساس گزارش سنای فرانسه مبادلات تجاری فرانسه با ایران بر اثر تحریم ها علیه جمهوری اسلامی در سال ۲۰۱۳ به ۵۰۰ میلیون یورو سقوط کرد. این رقم سال ۲۰۰۴ هشت برابر این رقم بود.
اما باید به یاد داشته باشیم که فابیوس ،وزیر خارجه فرانسه،تلاش می کرد از چهار طرف امتیاز بگیرد از یک طرف از عربستان با یک قرارداد گسترده در صنعت هوایی و تسلسیحاتی ازطرف دیگر از اسرائیل، آمریکا و همچنین ازایران. آقای فابیوس بیشتر نقش دلال اقتصادی را برای کشور خود بازی می کرد و شاید قابل فهم باشد بخشی از مخالفتها در داخل کشور دلسوزانه است که چرا زمانی که ما به حمایت نیازداشتیم برخی دول غربی سنگ اندازی کردند.
باید هوشمندانه رفتار کنیم نه مرعوب و نه متوهم باشیم. در ارزیابی قدرت مان دچار توهم نشویم و در ارزیابی طرف مقابل دچار ارعاب نشویم. و براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت عمل کنند
با توجه به نوع برخورد کشورهای غربی به ویژه فرانسه و شخص فابیوس، لازم است مسؤولان دولتی و سایر مقاماتی که قرار است با وی دیدار داشته باشند از موضع قدرت و اقتدار با او برخورد کنند و هم چنین تمامی خیانت ها و کارشکنی های وی و کشورش در قبال جمهوری اسلامی را گوشزد کنند و از در اختیار گذاشتن امتیازات فراوان پرهیز جدی داشته باشند و هم چنین ازکسب امتیازات دسته چندمی- که غالبا کشورهای غربی برایشان اهمیت ندارد و به کشورهای عقب نگه داشته می دهند- از سوی فرانسه خوداری نمایند و براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت عمل کنند(تکبیرنمازگزاران).
(والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته)
استیری امام جمعه امام رضا امام هادی امورخارجه بصیرت بی بصیرتی تقوا تهران حسن آبادفشافویه حضرت خطبه دلسوزی سنگدلی شمیم شمیم معرفت شهرستان ری شیخ فضل الله نوری عبدالعظیم حسنی عبدالعلی استیری فابیوس فرانسه فیروزکوه قرآن قساوت دل قیام لا تکثروا الکلام بِغَيْرِ ذکر اللَّهُ ، فَإِنْ کَثْرَة الکلام بِغَيْرِ ذکر اللَّهِ قَسْوَةَ لِلْقَلْبِ ، وَ إِنَّ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْقَلْبُ الْقَاسِي مذاکرات مشروطیت مصلی معرفت مقام معظم رهبری نمازجمعه وزیر 1394-05-10