نمازپرصلابت جمعهاینهفته 23/05/1394 باحضوراقشارمختلف مردم وبه امامت حضرت حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا استیری امام جمعه محترم درمصلی امام خمینی حسن آباد برگزارگردید .ایشان دربخشی ازسخنان خوددرخطبه اول گفتند:در تمام ادیان الهى روابط انسان ها با یکدیگر، از جمله روابط زن و مرد نامحرم، تابع حدود و ضوابطى است که چنانچه این روابط از چارچوب ضابطه مند خود خارج شود، آسیب هاى آن، فرد، خانواده و جامعه را درگیر خواهد نمود.
درادامه خطبه اول به چهار مطلب اشاره کردند:: اینکه حیا یک امر فطری است. اینکه خداوند حیا را به همه داده است و هیچ فرقی هم بین مؤمن و کافر نگذاشته است. یعنی اینطور نیست که بگویی: خدا به او داده است ولی به من نداده است. حیا هم دو نقش دارد، هم پوشش زشتیهای نفسانی انسان است و هم به انسان جلوه میدهد، این لباس به تو زینت میبخشد.
خطیب محترم جمعه دربخشی ازخطبه دوم بااشاره به روز دختران اظهارداشتند: داشتن هویت برای زن چه در اسلام و چه در غیراسلام، یکی از بحثهای اساسی است. یعنی زن چه مسلمان و چه غیرمسلمان باید هویت داشته باشد تا بتواند مادر، همسر، دختر و یک انسان به نام زن باشد. اگر هیچ کاری هم نخواهد در اجتماع انجام دهد، لازمهی همین که میخواهد نقش زن را در اجتماع ایفا کند، این است که خود را بشناسد و بفهمد که کیست.
عناوین خطبه اول:
1- یکی از مهم ترین عوامل خودنظم دهی که دین معرّفی می کند، حیاست
2-«حیا» موهبتی الهی و امری فطری است
عناوین خطبه دوم:
1- زن چه مسلمان و چه غیرمسلمان باید هویت داشته باشد تا بتواند مادر، همسر، دختر و یک انسان به نام زن باشد.
2- نگاه فرهنگ غربى به زن یک نگاه اهانت آمیز است. اسم آن را آزادى مى گذارند، لکن در حقیقت آزادى نیست
مشروح خطبه اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
اوصیکم عبادالله ونفسی بتقوالله فان خیرالزادالتقوا
درهفته های گذشته روایتی از پیامبر (ص) عرض کردم که پیرامون مواردی بودکه اعمال خوب را نابود می کند و به دوری از خدا و نزدیکی به شیطان می کشاند .سه مورد ازموارد شش گانه را عرضه داشتم که عبارت بودازاشتغال به عیوب خلایق ،قساوت وسنگدلی ودنیا طلبی بود.
اما مورد چهارم:
– « وقله الحیاء »: بی باکی و بی حیائی
مورد چهارم از موارد حبط و نابود کردن اعمال خوب ، بی باکی و بی حیائی است .
یکی از مهم ترین عوامل خودنظم دهی که دین معرّفی می کند، حیاست . از دیدگاه اسلام، حیا در نظام تربیتی انسان ازجایگاه والایی برخوردار است. این صفت در ساختار روانی انسان جایگاه ممتاز دارد و حکایت گر اهمیت فوق العاده آن در موفقیّت انسان است .
در تمام ادیان الهى روابط انسان ها با یکدیگر، از جمله روابط زن و مرد نامحرم، تابع حدود و ضوابطى است که چنانچه این روابط از چارچوب ضابطه مند خود خارج شود، آسیب هاى آن، فرد، خانواده و جامعه را درگیر خواهد نمود.
در مباحث اخلاقی، رذیلهای تحت عنوان «وقاحت» مطرح است گاهی در ارتباط با شهوت قرار میگیرد و منشأش شهوت است و گاهی منشأش غضب است. «وقاحت» از نظر لغت، به معنای «بیشرمی» است
علمای اخلاق، وقتی وقاحت را از نظر اصطلاح تعریف میکنند، میگویند: «وقاحت عبارت است از عدم مبالات نفس نسبت به ارتکاب محرّمات شرعیّه، قبایح عقلیّه و عرفیّه». «عدم مبالات نفس از ارتکاب» به تعبیر ما یعنی «پررویی». اگر انسان، کاری را که از دیدگاه عقل ،شرع وعرف زشت است انجام دهد، و اصلاً هم به روی خود نیاورد و برایش اهمیت نداشته باشد، انسان پررو و بیحیایی است. از نظر درونی، برای چنین کسی ذرّهای ناراحتی ایجاد نمیشود.
منشأ این که یک نفر با این که میگوید: من معتقد به معاد و نبوّت و همه اینها هستم، در عین حال گناهی میکند و از نظر درونی هم هیچ ناراحتی برایش ایجاد نمیشود، منشأ این عدم مبالات نفس، بیحیایی است. حالا چه شده که او بیحیا شده است، بحث مفصّلی است که به آن بحث میرسم و صحبت میکنم.
روایتی در اصول کافی به نام حدیث عقل و جهل است که در آن بیش از هفتاد جنود عقل و جهل را شمرده است. لشکر عقل چیست؟ لشکر جهل چیست؟ در آنجا هم مسأله حیا مطرح هست.
بحثحیا بحث اساسیومهمی استومبتلابهجامعهمامیباشدحالامنبرایتانچندروایتعرض میکنم:یک؛ « الْقِحَّهُ عُنْوَانُ الشَّرِّ »(غررالحکم،ص257)عنوانهمهزشتیهاوقاحتوبیشرمیاست. «عنوان» یعنی «تیتر»،یعنیاگربخواهیبرایشرور،یکتیتربگذاری،آنبیحیاییاست. همهشرورزیرمجموعهبیحیاییاست.
حالاروایتدیگریکهخیلیروشنتراست،میفرماید: « رَأْسُ کُلِّ شَرِّ الْقِحَّهُ » غررالحکم،ص257
سرآمدهرشریبیحیاییاست. یکروایتازامامصادق(علیهالسلام) استکهمیفرماید: «الْوَقَاحَهُصَدْرُالنِّفَاقِوَالشِّقَاقِوَالْکُفْرِ» بحارالأنوار،ج68،ص336 سرآمدهمهاینهابیحیاییاست،یعنیسرآمدنفاق،شقاقوکفرایناست.
روایاتدونوعاست،یکدستهوقاحترامطرحمیکند،مثلاینروایاتیکهالآنخواندمودرموردباخودوقاحتبود. دریکدستهازروایات،ضدّشراوطرحمیکنندومیگویند: «لَاإِیمَانَلِمَنْلَاحَیَاءَلَهُ» بیشرمایمانندارد. اینضدّوقاحتاست. روایتیازپیغمبراکرماستکهفرمودند: «قالرسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم): الحیاهوالدینکلُّه» پیغمبربااینسخن،کارراتمامکرد. اصلاًدینحیااست. لذاآنروایتیکهازامامصادق(علیهالسلام) خواندمدربابوقاحتکهفرمود: صدرنفاقوشقاقوکفر،بیحیاییاست،همهباهمدیگرهمسواست. وقاحتودرمقابلشحیا،درتخریبوسازندگیانساننقشاساسیداردکهاگرحیانباشد،دستماهمازانسانیّتخالیاستوهمازالهیّت. نهانسانهستیمونهمتدیّن.
چهارنکته عرض کنم
1-«حیا» موهبتیالهیوامریفطریاست
تذکّراوّل؛ازمجموعهمعارفما،بهخصوصمباحثکلامی،ایننکتهبهدستمیآیدکه «حیا» یکامرفطریاست. یعنیحیایکموهبتوودیعهالهیاست. برایهمیناستکهصدرالمتألهینمیگوید: «والحیاءغریزۀانسانیّۀ» حیاغریزیاست،یعنیاینکهاکتسابینیست. مایکامورفطریداریمکههمراهباخلقتمااست،آمیختهبهخلقتمااست. همانگونهکهدربُعدمعنوی،انسانموحدخلقشدهاست، «کُلُّمَوْلُودٍیُولَدُعَلَىالْفِطْرَهِ» هرانسانیکهبهدنیامیآیدموحداست،دربعداخلاقیهم «باحیا» خلقشدهاست.
مادرروایاتمانهمداریم،که «حَتَّىیَکُونَأَبَوَاهُیُهَوِّدَانِهِوَیُنَصِّرَانِهِ»(بحارالأنوار،ج 3،ص 281)فرزنددردامنپدرومادرکهمیآید،انحرافازفطرتپیدامیکندوازمسیرتوحیدخارجمیشود.
مناینمسألهراعرضکردمکهبدانیدانسانباحیاخلقمیشودولیازوقتیکهبادیگرانارتباطپیدامیکندانحرافپیداکردهوبیحیامیشود. انحرافدرروابطپدیدمیآیند،والّاانسانخودش،مفطوربهتوحیدوحیااست. فطرتاوّلیّهانسانخداجووخداخواهاست. یعنیهرانسانیکهبهدنیامیآید،خداونداینموهبتیعنیحیارامثلبقیّهفطریّات،بهاوعطاکردهاست. لذاصدرالمتألهینمیگوید: «غریزۀانسانیّۀلااکتسابیّۀ»
اصلاًمابهالامتیازانسان،ازسایرحیوانات «حیا» است. یعنیدرحیواناتحیانیست،اینموهبتالهیّهدرآنهانیستولیدرانسانهست؛بههمینخاطرانسانازدیگرحیواناتجداشدهاست. بهتوحیدمفضّلازامامصادق(علیهالسلام) مراجعهکنید! حضرتخطاببهمفضّلمیفرماید: ب (انْظُرْیَامُفَضَّلُإِلَىمَاخُصَّبِهِالْإِنْسَانُدُونَجَمِیعِالْحَیَوَانِمِنْهَذَاالْخَلْقِالْجَلِیلُقَدْرُهُالْعَظِیمُغَنَاؤُهُأَعْنِیالْحَیَاءَ) حارالأنوار،ج 3،ص81؛ا یشانخیلیصریحمیگویدکهآنچهغیرازبقیهحیوانات،تنهابهانساناختصاصدادهشدهاست،چیست؟ «الحیاء» حضرتآنقدرواضحمطلبراگفتندکهدیگرجایهیچشکوشبههایدرآننماند. منبعداًبهآیاتمیرسمکهدرآنجابحثهایدیگریمطرحاست.
قرآن کریم با بیان داستان آدم و حوا در دو سوره (اعراف: 22؛ طه: 121) به صورت غیرمستقیم فطرى بودن حیا را گوشزد مى نماید، آن گاه که مى فرماید: «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یخْصِفانِ عَلَیهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ» (اعراف: 7)؛ همین که آدم و همسرش از آن درخت ممنوع چشیدند، بلافاصله لباس هایشان از تنشان فرو ریخت و اندامشان آشکار گشت. هنگامى که آدم و حوا چنین دیدند، بلافاصله از برگ هاى درختان بهشتى براى پوشیدن اندام خود، استفاده کردند.
پسایننکتهاوّلبودکهحیایکامراکتسابیمانندبرخیازملکاتانسانکهکسبشدنیاستوبهدستمیآید،نیست. گاهیانسانخودشملکهایراتحصیلمیکندوبهدستمیآورد،امّا «حیا» بهدستآوردنینیست،امریخدادایاستکهخداوندبههرانسانیدادهاست.
2-«حیا» یکامرفراگیروهمگانیاست
مطلبدومهمگانیبودنحیااست. اوّلاینکهحیاغریزیاستیعنیفطریوموهبتیالهیاست،دوماینکههمگانیاست. اینطورنیستکهحیارافقطبهمؤمندادهباشدوکافرحیانداشتهباشد. اصلاًوابداًچنینحرفیدرستنیست. خداوندحیاراهمبهمؤمندادهاستوهمبهکافر. خدادرفطرتونهادهرموجودیکهمابهآن «انسان» میگوییم،حیاراقراردادهاست.
منحالایکروایتبخوانم. روایتازامامصادق(علیهالسلام) استکهحضرتفرمودندکهحضرتعیسیفرمودهاست: «فَإِنَّاللَّهَتَعَالَىقَسَّمَالْحَیَاءَکَمَاقَسَّمَالرِّزْقَ»وسائلالشیعه،ج 20،ص 135
اینروایتچهقدرزیبااست! خداوندحیارابینانسانهاتقسیمکرده،همانطورکهروزیراپخشکردهاست. نگاهکنید! اینتشبیه،خیلیزیبااست. مگرخدافقطبهمؤمنروزیمیدهد؟اوبهکافرهمروزیمیدهد. روزیرساناواست. دراینمطلبکههیچشبههاینیست؟روزیرااومیدهد،توروزیراتحصیلنمیکنی،روزیرافقطاومیدهد،اوروزیبندگانراقسمتکردهاست. دیگرصحبتایننیستکهمنراقبولدارییاقبولنداری؟موحّدباشد،مشرکباشد،هرچهباشد،بههمهروزیمیدهد. حیاراهمبههمهدادهاست. میخواستماینراعرضکنمکهحیاءهمگانیاست. اینطورنیستکهشماخیالکنیدخدافقطبهبعضیازبندگانشحیامیدهد.
اینروایتچهبسابازهماشارهبهاینمسألهداشتهباشدکهحیا،امریموهبتیاست؛چونفرمود: «إنّاللهتبارکوتعالیقسَّمالحیا» «خداوند» حیارامیانبندگانشتقسیمکرد. اینهادوچیزاست: یک؛حیاامرموهبتیوالهیاستودیگراینکههمگانیاست.
اینطورنیستکهماشکایتکردهوبگوییم: چه کارکنم؟! خدابهمنحیاندادهاست. توالحمدللهآدمباحیاییهستیوایناشکالنیستکهخدابهماحیاءنداده،لذامنبیحیاهستم. چونیکیازبزرگترینمشکلاتجامعهماهمیناست. که میگه من اینجوریم دیگه!!
3-«حیا» پوششنفسانساناست
مطلبسوم؛نقشحیادررابطهباروحونفسانساناست. حیاچهنقشیدارد؟اینکهخدابههمهماحیادادهاستبرایچیست؟ماازمجموعهآنچهکهدربابحیاداریماینمسألهرادرمییابیمکهحیانقشپوششیبراینفسانساندارد. مثلیکپوششبرروینفس،یعنیشهوتوغضباست. مااینمطلبرادرروایاتمتعددهداریم؛بهخصوصازامیرالمؤمنین(علیهالسلام) استکهفرمودند: «مَنْکَسَاهُالْحَیَاءُثَوْبَهُلَمْیَرَالنَّاسُعَیْبَهُ»( وسائلالشیعه،ج 12،ص 167)هرکسلباسحیارابهتنکند،دیگرانعیوبشرانمیبینند. روایتدیگرینظیراینروایتاستکهحضرتدرجایدیگرمیفرمانید: «وَمَنْکَسَاهُالْحَیَاءُثَوْبَهُاخْتَفَىعَنِالْعُیُونِعَیْبُه»( وسائلالشیعه،ج 12،ص 168)هرکهلباسحیابرتنکند،عیبهایشازمردممخفیمیماند. اینهمانمضمونروایتقبلیاست. «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَهُ». (الکافی، ج2، ص106 )کسی که حیا ندراد، ایمان ندارد. در روایتی پیغمبر میگوید: «لا دینَ لِمَن لا حَیاءَ لَه» هرکس حیا ندارد، اصلاً دین ندارد.
روایتدیگرهمازعلی(علیهالسلام) استکه: « أَحْسَنَ مَلَابِسِ الدِّینِ الْحَیَاءِ »( غررالحکم،ص 257)بهترینلباسهایدین،حیااست. درروایاتقبلیاصلاًبحثدینمطرحنبود،کلّیبودوراجعبههمهانسانهابود. نفس،وقتیتعادلشراازدستمیدهد،خرابکاریمیکند. حیامثلیکپوششاستکهروینفسمیآیدوشهوتوغضبرامهارمیکند. چونوقتیاینقواازتعادلخارجشود،آبروی انسانرامیبردوعیوبنفسانیبروزمیکندوظاهرمیشود.
عیوبنفسانیانسانکجاظاهرمیشود؟مثلاًتافلانیراعصبانی نکردی،نمیفهمیکهچهکارهاست. وقتیعصبانیشد،تازهمیبینیکهنعوذباللهچهحرفهایزشتیازدهانشدرمیآید،وچهرذالتهاییکهازاوبیرونمیریزد. یااینکهتابهجایینرسیدیکهبهمنافعمادّیدنیاییفردبرخوردداشتهباشی،خیلیبااورفیقهستی. اماهمینکهیکبحثمادیمطرحشدخواهیدیدکهچگونهبرایپولومنافعخودشتورالگدمالمیکند.
حیاءعامل زینت انسان است
همهحرفهاییراکهگفتم،میخواهمازاینآیهاستخراجکنم. « یابَنی آدَمَقَدْأَنْزَلْناعَلَیْکُمْلِباساًیُواریسَوْآتِکُمْوَریشاًوَلِباسُالتَّقْوى ذلِکَخَیْرٌذلِکَمِنْآیاتِاللَّهِلَعَلَّهُمْیَذَّکَّرُونَ»( سورهمبارکهاعراف،آیه 26)خطابآیه «یابنیآدم» است،یعنیهمهانسانهامخاطباینپیامالهیهستند. «یاایهاالذینآمنوا» نیست. «قدانزلناالیکم» «انزل» اینجابهمعنایخلقاستیعنیمابرایشماخلقکردیم. شایدبرایبعضیقبولاینمعناسختباشدولیمادرمواردمتعددیداریمکهازخلقبالفظ «نزول» تعبیرشدهاست. مثلاًدرجاییفرمود: « وَأَنْزَلْنَاالْحَدیدَفیهِبَأْسٌشَدیدٌوَمَنافِعُلِلنَّاس…»( سورهمبارکهحدید،آیه 25)ماآهنرافرستادیم،اینآیهبهاینمعنانیستکهواقعاًآهنهاازآسمانپایینریخت،چوناگراینطوربودکهخیلیازسرهامیشکستوخیلیهاازبینمیرفتند. معنایآیهایناستکهماآهنرابرایشما «خلقکردیم». یادرجایدیگرمیفرماید: « وَأَنْزَلَلَکُمْمِنَالْأَنْعامِثَمانِیَهَأَزْواجٍ»( سورهمبارکهزمر،آیه 6)یعنیمابرایشماهشتجفتچهاپاخلقکردیم. اینهابهمعنایخلقاستوماآیاتزیادیدراینرابطهداریم. «یابنیآدمقدانزلناعلیکمأیخلقنالکم»
ازاینجامعلوممیشودکهمسألهدربارهامریموهبتی،فطری،الهیوخلقتیاست. گفتیمپوششدونقشدارد: یکاینکه؛ «یُواریسوئاتکم» زشتیهایتانرامیپوشاندودو؛ «وریشا» شمارازیبامیکند. «ریشا» یعنیزیباییوزینت. اینهمان «حیا» است.
بعدمیگوید: «ولباسالتقویذلکخیر» لباستقوابهتراست. چرااینهاراازهمدیگرجدامیکند؟چونحیاامریموهبتیاستولیتقواامریاکتسابیاست. بایدزحمتبکشیتاتقوارابهدستبیاوری؛ایمانمستمروعملمکررموجبمیشودکهملکهتقوابرایانسانپیداشود. لذاخودتبایدواردعملشوی. امّاحیاخدادادیاست. برایهمینآیه،ایندوراازیکدیگرجدامیکند.
اینکهمیگوید: تقوابهتراستبرایایناستکهتقوااخصّازحیااستومنانشاءاللهراجعبهاینمسألهبعداًصحبتمیکنم. حیاهمگانیوفراگیراستولیتقوایکمحدودهخاصخودشرادارد. بعدهممیگوید: «ذلکمنآیاتاللهلعلکمیذکرون».
چهارمطلبراگفتم: اینکهحیایکامرفطریاست. اینکهخداوندحیارابههمهدادهاستوهیچفرقیهمبینمؤمنوکافرنگذاشتهاست. یعنیاینطورنیستکهبگویی: خدابهاودادهاستولیبهمنندادهاست. حیاهمدونقشدارد،همپوششزشتیهاینفسانیانساناستوهمبهانسانجلوهمیدهد،اینلباسبهتوزینتمیبخشد.
مشروح خطبه دوم:
خطیب محترم جمعه پس ازتوصیه به تقوا به مناسبتهای هفته پرداختند:
یکشنبه1 ذى القعده ولادت باسعادت حضرت فاطمه معصومه(س) (173 ه.ق) – روز دختران
آغاز دهه کرامت
حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها دارای شخصیتی رفیع و والا مقام میباشد به طوری که ائمه طاهرین علیهم السّلام از این بانو، با جلالت و تکریم یاد کردهاند و حتی پیش از ولادت آن حضرت، بلکه پیش از ولادت پدر بزرگوارش، نام او بر لسان بعضی از ائمه علیهم السّلام آمده و از مقام والای او سخن گفتهاند که به بعضی از آنها اشاره میشود.
حضرت فاطمه معصومه علیهاالسّلام، دارای فضائل متعددی هستندکه گستردگی شفاعت،یکی ازآن فضائل است که بعد از حضرت زهرا سلام الله علیها هیچ بانویی به شفیعه محشر حضرت معصومه سلام الله علیها نمیرسد.
سالروز ولادت حضرت معصومه (س)به روزدخترنامگزاری شده است که نباید به صرف برگزارى جشن و سرور و سرگرم شدن به تعریف و تعارفها و دادن و گرفتن هدایا با همه جذابیتى که دارداکتفاءکنیم که اگر اینگونه شودناخواسته مرتکب ظلم بزرگی به دختران ومادران آینده این جامعه شده ایم! لذا توجه دادن دختران جامعه را به واقعیتهای زندگی وامورحاکم برجامعه ونقشی که میتوانند دراین زمینه داشته باشندلازم وضروری است
داشتن هویت برای زن چه در اسلام و چه در غیراسلام، یکی از بحثهای اساسی است. یعنی زن چه مسلمان و چه غیرمسلمان باید هویت داشته باشد تا بتواند مادر، همسر، دختر و یک انسان به نام زن باشد. اگر هیچ کاری هم نخواهد در اجتماع انجام دهد، لازمهی همین که میخواهد نقش زن را در اجتماع ایفا کند، این است که خود را بشناسد و بفهمد که کیست.
قرآن میگوید در حرف زدن، نگاه کردن، راه رفتن و ارتباط با نامحرم مراعات کنید. وقتی حضرت مریم احساس میکند روحالقدس آمده و ممکن است نامحرم باشد، به خدا پناه میبرد.
مهمترین مسئله هویت زن است. اگر زن خود را پیدا کند، همهی مسائل حل میشود. حال خود را کجا میتواند پیدا کند؟ در دامن «مدونا»، خوانندهی خارجی، یا هنرپیشههای خودمان یا زنی که زیباتر و جلوهگرتر باشد؟ عمل کردن بینی، چانه، گونه، استفاده از لباسهای متنوع و آرایش به خاطر این است که دیگران را جذب کنند، زیرا زنان بیهویت هستند.
اینجاست که وظیفه مسؤلین سنگین تر میشودچرا که در جامعهی ایرانی، باید سبک زندگی اسلامی و هویت اسلامی را به زن معرفی کنیم یا خدای ناکرده هویت غربی را؟
صد سال است که فرهنگ غربى به پشتوانه ى پول و زور و سلاح و دیپلماسى، سعى مى کند فرهنگ غربى را و اسلوب زندگى غربى را بر جوامع اسلامى در میان زنان تحمیل کند. صد سال تلاش شده است براى این که زن مسلمان را از هویت خود بیگانه کنند. تمام عوامل اثرگذارى و قدرت به کار رفته است: پول، تبلیغات، اسلحه، فریبنده هاى گوناگون مادى، استفاده ى از غرائز طبیعى جنسى انسان؛ همه ى این ها را استخدام کرده اند براى این که زن مسلمان را از هویت اسلامى خود دور کنند.
اساس فرهنگ غرب این است که زن را به عنوان یک کالا، به عنوان یک وسیله ى تمتع براى مرد در جامعه عرضه بکند.
نگاه فرهنگ غربى به زن یک نگاه اهانت آمیز است. اسم آن را آزادى مى گذارند، لکن در حقیقت آزادى نیست. نگاه غرب به زن، نگاهى است منحط، ناقص، گمراه کننده و غلط. نگاه اسلام به زن، نگاهى است عزت بخش، کرامت بخش، رشدآفرین، استقلال دهنده ى به هویت و شخصیت زن ،امروز یکى از مشکلات بزرگ دنیاى غرب، متلاشى شدن خانواده هاست، افزایش فرزندان بى هویت است. این ها گریبان غرب را خواهد گرفت.
چهارشنبه28 مردادکودتاى آمریکایى – انگلیسى 28 مرداد براى بازگرداندن محمدرضا شاه خائن (1332 ه.ش(
نبودن استقلال، با یک کشوراینطور عمل مىکند. هویّت ملى را از مردم آن کشور مىگیرد، افتخارات را از آنهامىگیرد، سابقه تاریخى را از آنها مىگیرد، منافع مادّى آنها را چپاول مىکند،هویّت فرهنگى و زبان آنها را هم مىگیرد. این وضع تسلّطِ یک قدرت بر یک کشور است.
تاریخصد سال پیش به این طرف به شما عرض کنم. این چهار نمونه به ما نشان مىدهد که وقتىیک قدرت بیگانه بردستگاههاى سیاسى و فرهنگى یک کشور مسلّط شود، بر سر آن کشور وآن ملت چه مىآید.
مشروطه،قالب و ترکیب حکومتىِ انگلیس بود. این روشنفکران بهجاى اینکه دنبال دستگاه عدالتباشند و یک ترکیب ایرانى و یک فرمول ایرانى براى ایجاد عدالت بهوجود آورند،مشروطیت را سر کار آوردند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که این نهضتعظیم مردم کهپشت سرِ علما و به نام دین و با شعار دینخواهى بود، بعد از مدّت بسیار کوتاهىمنتهى به این شد که شیخ فضلالله نورى را در تهران به دار کشیدند. اندک زمانى بعد،سید عبدالله بهبهانى را در خانهاش ترور کردند. بعد از آنهم سید محمّد طباطبایىدر انزوا و تنهایى از دنیا رفت. آنوقت مشروطه را هم بههمان شکلى که خودشانمىخواستند برگرداندند؛ مشروطهاى که بالاخره منتهى به حکومت رضاخانى شد!
نمونهدوم، خودِ حکومت رضاخان است. انگلیسىها قراردادى را با دولت قاجاریه در میانگذاشتند که بر اساس آن قرارداد، تمام مسائل مالى و تمام مسائل نظامى کشور ایران درقبضه انگلیسىها قرار مىگرفت.باتلاشمرحوم مدرس نتوانستند درمجلستصویب کنند فکردیگری کردند ودیکتاتوری را بر سرِ کار آوردندتا امثال مدرّسها را قلع و قمع کند، با مردم با کمال خشونت رفتار کند، خواستههاىانگلیس را اعمال کند. لذا رضاخان را بر سرِ کار آوردند.
نمونهسوم، نمونه شهریور 1320 است که رضاخان بهوسیله حامیان قبلى خود از سلطنت عزل شد واز ایران بیرون رفت. محمّدرضا را بر سرِ کار آوردند؛ با قرار تسلیم محض در مقابلانگلیسىها! هر کارى آنها مىخواستند، انجام مىداد
نمونهچهارم پیش آمد و آن مرداد سال 1332 هجرى شمسى بود.بعدازآنکه مرحومآیتاللّه کاشانى را با ترفندهاى خودشان منزوى کردند، کنار زدندوحکومت مصدّق راسرنگون کردندکودتاى 28 مرداد را بهوجود آورند و محمّدرضا را که از ایران فرار
کرده بود، به ایران برگردانند. بیستوپنج سال بعد از آن، حکومت دیکتاتورى سیاهپهلوى ادامه پیدا کرد.
این چهار مقطع ازتاریخکشور ما؛ عبرتانگیز است یعنی نبایداجازه قدرت بیگانه در دستگاههاى سیاسى یا دردستگاههاى فرهنگى نفوذ کند
امام جمعه محترم سالروز ورودآزادگان به میهن اسلامی را تبریک گفتند.
(والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته)