به گزارش روابط عمومی دفتر امام جمعه حسن آبادمراسم جشن میلاد پیامبراعظم وامام صادق {ع}دراردوگاه فشافویه برگزارشد دراین مراسم که باحضورمسؤلین زندان فشافویه وتعدادی ازمدعوین ومسؤلین استان برگزارگردید حضرت حجه السلام والمسلمین حاج آقا استیری امام جمعه معزز حسن آبادضمن تبریک این اعیادپیرامون انتخاب دوست وآثاردوستی به ایرادسخن پرداختند.
امام جمعه محترم ضمن قرائت این آیه «و یَومَ یَعضّ الظّالم عَلى یَدَیه یَقولُ یا لَیتَنى اتّخَذتُ معَ الرّسول سَبیلاً یا وَیلَتى لَیتَنى لَم أتّخِذ فُلاناً خَلیلاً لقد أضلَّنى عن الذِّکرِ بَعد إذ جائنى و کان الشّیطانُ لِلانْسانِ خَذُولاً»؛ «روزى که ظالم دست خود را از شدت حسرت به دندان مىگزد، و مىگوید: اى کاش با رسولخدا راهى برگزیده بودم، اى واى بر من کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نمىکردم. او مرا از یاد حق گمراه ساخت، بعد از آنکه آگاهى به سوى من آمده بود و شیطان همواره انسان را از جاده راست طرد مىکند»
متذکرشدند:آموزه های اخلاقی و آموزه های اسلامی بر این نکته تاکید دارند که انسان می بایست در انتخاب دوست بیش ترین دقت را داشته باشد. دوست هر چند اگر دیر به دست آید ولی اگر خوب به دست آید می تواند در سرنوشت انسان تاثیر شگرفی به جا گذارد. بسیاری از مردم در انتخاب دوست دچار مشکل هستند و این گونه است که خود را به هلاکت می افکنند؛ زیرا گفته اند که اگر بخواهی شخصیت کسی را بشناسی به دوستانش نگاه کن. در حقیقت دوست معیاری برای داوری در باره اشخاص می باشد.
قرآن بیان می دارد که در روز رستاخیز که دادرسی انجام می شود کسانی دوستان خویش را سرزنش می کنند و می گویند که این دوست ناباب بود که مرا نیست و نابود کرد و این که ای کاش چنین شخصی را دوست نمی گرفتم تا این گونه در رنج جانکاه و آتش دوزخ گرفتار آیم.
بهتر آن است که هماره کسی را دوست بگیریم که از نظر اخلاقی یک گام برتر از ما باشد تا این گونه در یک فرآیند به سوی کمال گام برداریم. از آن جایی که هماره دوستان ما نیز دوستان اختصاصی دارند اگر آنان نیز کسانی را که یک گام برتر از ایشان است و در مرتبه ای اخلاقی بهتری هستند برگزیند در یک فرآیندی مجموعه ای فراهم که می توان گفت که هر کدام دست دیگری را به سوی کمال گرفته است. پس هر کسی باید تلاش کند تا کسی را که بهتر و برتر از خودش است برگزیند.
هر چند که در زمانه ما یافتن دوستان خوب، بسیار سخت و دشوار است ؛ زیرا چنان که در روایت آمده دوست خوب در آخر زمان ، حکم کیمیا را دارد و از پیامبر(ص) روایت شده که فرمود: أَقَلُّ مَا یکون فی آخِرِ الزَّمَانِ أَخٍ یوثق بِهِ أَوْ دِرْهَمٍ مِنْ حَلَالٍ ؛ کم ترین چیزی که در آخر زمان یافت می شود دو چیزاست که یکی برادر و دوست مورد اطمینان و دیگری پول حلال باشد.(بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۵۷) با این همه شناخت شرایط دوست خوب می تواند در یافتن همین دوستان خوب اندک ما را یاری رساند.
در روز رستاخیز برخی از نداشتن دوستان دلسوز می نالند و می گویند: فما لنا من شافعین و لاصدیق حمیم؛ ما امروز هیچ یار و دوست دلسوزی نداریم که دستگیر ما شوند. (شعراء آیه ۱) بنابراین دوستانی را بگیرد که دلسوز شما باشند و بتوانند در دنیا باری از دوش شما بردارند نه آن که باری بر دوش شما بگذارند و در روز رستاخیز نیز در مقام شفاعت نباشند.
کسی که دوستی را بر می گزیند در یک فرآیندی نه تنها در بینش و نگرش همانند می شوند و شباهت ها و همانندی هایی نیز در گفتار و اصطلاحات پیدا می کنند بلکه درباورها و ایمان نیز همانند می شوند. ازاین روست که در روایت آمده که پیامبر (ص) فرموده است: المرء علی دین خلیله فلینظر احدکم من یخالل؛ هر کسی بر دین دوستش است ، پس باید نگاه کند آدمی که با چه کسی دوست می شود.(بحارالانوار، ج ۷۴ ، ص ۱۹۲)
تا توانى مىگریز از یار بد
یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند
اگر کسی با افراد بد و ناباب نشست و برخاست داشته باشد و آنان را هم نشین و دوست خود برگزیند در بلند مدت همانند آنان می شود. از امیر مومنان(ع) روایت است : صُحبَهْ الأَشرار تَکسِبُ الشَّر کَالرّیح إِذا مَرَّت بِالنَّتِن حَمَلَت نَتناً ؛ دوستی و هم سخن شدن با بدان موجب می شود تا آدمی بدی ها را از آنان کسب کند مانند بادی که از جایی بد بو می رود و بوی بد را با خود بر می دارد.(غرر الحکم ، آمدی ، ص ۴۵۵)
با بدان کم نشین که صحبت بد
گرچه پاکی ، تو را پلید کند
آفتاب بدین بزرگی را
لکه ابری ناپدید کند
همان حضرت (ع) دوستی با خوبان را همانند پذیرش بوی خوش می داند و می فرماید: صحبهالاخیار تکسب الخیر کالریح اذا مرت بالطیب حملت طیبا ؛ دوستی و همراهی با نیکان مانند بادی است که بر بوی خوش بوزد و بوی خوش را با خود همراه سازد.
سعدی شیرین سخن شیرازی همین معنا را این گونه می سراید:
گلی خوشبوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری
که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گلی ناچیز بودم
ولیکن مدتی با گل نشستم
کمال هم نشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم.
{والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته}