به گزارش دفتر امام جمعه حسن آباد نمازباشکوه جمعه ،دردومین جمعه ماه مبارک رمضان به امامت حجه الاسلام والمسلمین حاج آقااستیری امام جمعه محترم فشافویه وباحضورگسترده اقشارمختلف مردم درمصلی امام خمینی شهربرگزارشد.
عناویــــــن خطبــــــــه اول:
1- دومين مناجات از مناجات خمسه عشر مناجات الشاكين است
2- قرآن برای نفس سه صفت برمی شمارد،نفس اماره،نفس لوامه ونفس مطمئنه.
3- نفس امّاره صرفاً درصدد تأمین خواسته های حیوانی است.
4-یکی ازخطراتی که درکمین انسان است «تسویف»است.
عناویــــــن خطبـــــــه دوم:
1-دونمونه ازقاطعیت وعدم سازش حضرت امیردردوران حکومت!!
2- آیاچالش هزینه دارد یا سازش!!؟؟
3- ذکردولتهایی که تن به سازش دادند اما مشکلات آنها مرتفع نشد!!!
4-خون شهدای ترورموجب انسجام واتحاد بیشتر ملت ماخواهدشد!!
5-حوادث مجلس ومرقدامام تلنگری بود برای جدی گرفتن بیشترمسائل امنیتی!!
مشــــــروح خطبـــــــــه اول:
أعوذ باللـــــــــه من الشیطان الرجیــــــــــم بســـــــــم اللـــه الــــرحمـــــن الرحیـــــــــم
خودم و همه عزیزان را به تقوای الهی دعوت می کنم.
دومين مناجات از مناجات خمسه عشر مناجات الشاكين است يعني كساني كه نزد خدا شكايت ميكنند. البته اين شكايت از امور مادي و دنيوي يا ظلمهايي كه در دنيا به ايشان ميشود نيست. شكايتها از مشكلاتي است كه در راه انجام وظايف، تعبّد به خدا و در راه رسيدن به كمال انسان وجود دارد. در اين مناجات محور اين شكايتها سه چيز است؛ نفس، شيطان و قلبي كه سياه و سخت باشد. اين مناجات با اين جمله شروع ميشود: «إلهي إلَيْكَ أشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ أمَّارَةً»؛ شكايت از نفس امّاره است.
قرآن برای نفس سه صفت برمی شمارد که نفس اماره یکی از آنها می باشد و عبارت است از نفس سرکشی که انسان را به گناه و عصیان فرمان می دهد و به هر سو که خود بخواهد می کشاند. در این مرحله از نفس، عقل انسان از چنان قدرتی که بتواند نفس سرکش را کنترل کند برخوردار نگشته است و به دلیل عدم بلوغ و ضعفی که دارد، در برابر نفس تسلیم می گردد و یا اگر بخواهد با آن مبارزه کند، در مصاف با آن شکست می خورد.
صفت یا مرحله دوم نفس «لَوّامه» است که معمولاً پس از تعلیم و تربیت و مجاهدت، برای انسان حاصل می گردد. در این مرحله، اگر انسان بر اثر طغیان غرایز مرتکب گناهی شد، فوراً پشیمان می گردد و به ملامت و سرزنش خویش می پردازد و تصمیم می گیرد که توبه کند و گناه و کوتاهی های خود را جبران سازد. در این مرحله و در کشاکش مبارزه بین نفس و عقل در نهایت عقل بر نفس چیره می گردد. این مرحله از نفس از چنان اهمیتی برخوردار است که خداوند به آن قسم می خورد و می فرماید: لا أُقسِمُ بِیَومِ القِیامَه * ولا أقسِمُ بِالنَّفسِ اللَّوامَه ؛ «سوگند می خورم به روز رستاخیر و سوگند می خورم به نفس سرزنشگر [که آدمی را به روز رستاخیر برمی انگیزیم]».
اما مرحله سوم، یعنی نفس مطمئنه مرحله ای است که پس از تهذیب و تربیت نفس و تصفیه درون از آلودگی ها، غرایز سرکش در برابر انسان رام می گردند و عنان اختیار و تدبیر انسان بر عهده عقل و فطرت قرار می گیرد و دیگر نفس اماره توانایی پیکار با عقل را ندارد. خداوند خطاب به این نفس می فرماید: یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِی* وَ ادْخُلِی جَنَّتِی«ای نفس مطمئنه [و آرامش یافته]، به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی که تو از او خشنودی و او از تو خشنود است. سپس در میان بندگان [ویژه] من درآی، و در بهشت [ویژه] من درآی».
نفس اماره عبارت است از نیرو و عاملی در درون انسان که باعث طغیان و زیاده روی در استفاده از برخی از امیال و خروج از حد اعتدال و اعمال نابجای غرایز، و در نتیجه، بازماندن از ارضای امیال برتر می گردد. به تعبیر دیگر، عاملی که انسان را به تأمین امیال پست وا می دارد و مانع شکوفایی ابعاد متعالی وجود انسان و درنتیجه مانع رسیدن به کمال اصیل انسانی می گردد،«نفس امّاره» نامیده می شود.
نفس امّاره صرفاً درصدد تأمین خواسته های حیوانی است و انسان را وا می دارد که حد و مرز تأمین آن خواسته ها را رعایت نکند و در هر صورت به آن خواسته ها دست یابد، خواه حلال و حرام خدا رعایت شود و خواه نشود. در نتیجه کسی که اسیر نفس اماره است، در راه رسیدن به خواسته ها و لذت های الاهی به هر کار ناصوابی دست می زند و حریم احکام الاهی را می شکند و غرایز و خواسته هایی را که تأمین صحیح آنها بستر کمال انسان را فراهم می آورد، وسیله تیره روزی و هلاکت قرار می دهد و با سوء استفاده از نعمت های الاهی و عدم استفاده درست از آنها خود را از تعالی و کمال انسانی محروم می سازد.
پس از بررسی نفس اماره، اکنون به بررسی و توضیح فرازهایی از مناجات شکایت کنندگان که شامل صفات و ویژگی های نفس است اشاره میکنم.
«إلهي إلَيْكَ أشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ أمَّارَةًوَإلي الخَطيئَةِ مُبادِرَةً وَبِمَعاصِيكَ مُولَعَةً»؛ حالا اگر يك بار گناه كردي، دست بردار نيست. هر باري كه آدم به خواستهي نفس پاسخ دهد خواهشِ نفس قويتر ميشود. اين طور نيست كه نفس ابتداءً غضب خدا را بخواهد. نفس خواستهي خودش را ميخواهد، ولي وقتي اين خواسته قوي شد ديگر آدم اعتنا نميكند كه اين حلال است يا حرام. تسليم خواستههاي نفس كه شد كم كم حريص ميشود و عملاً در معرضِ سخط الهي قرار ميگيرد. «وَلِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً»؛ اين نتيجهي آن حريص شدن به گناه است.
«تَسْلُكُ بي مَسالِكَ المَهالِكِ،»؛ چنين موجودي كه من را به سوء و معصيت دعوت ميكند، مرا در معرضِ غضب و سخطِ خدا قرار ميدهد، يك عاملي است كه من را در راه هلاكت پيش ميبرد. نتيجه چه ميشود؟ راه هلاكت نتيجهاش هلاكت است. اما به اين هم اكتفا نميشود؛ آن چنان به هلاكت ميافتم كه هيچ كس دلش به حال من نميسوزد.
«وَتَجْعَلُني عِنْدَكَ أهْوَنَ هالِك»؛ اگر آدم جايي لغزش پيدا كند و زمين بخورد اشخاصي هستند كه دلشان ميسوزد و در صدد معالجه برميآيند امّا اين خطّي كه نفس پيش پاي من ميگذارد و من را با سرعت در اين مسير به حركت در ميآورد؛ انتهايش اين است كه آدم هلاك ميشود و خدا هيچ اعتنايي هم به او ندارد؛ خوارترين هلاك شونده ميشود. هلاك ميشود آن هم با خواري و ذلّت. اين دعاها جنبهي تربيتي و تعليمي هم دارد؛ يعني خوانندهاي كه متوجه ميشود چه لغزشگاهها و خطرهايي در مسير زندگياش هست هم بيشتر به آن توجه ميكند، هم خودش در صدد علاج بر ميآيد و هم از خدا ميخواهد كه حفظش كند.
«كَثيرَةَ العِلَلِ»؛ علت اينجا يعني مرض و بيماري. كثيرة العلل يعني عيب و علتش زياد است.
«طَويلَةَ الأَمَلِ»؛ با اين همه عيب، آرزوهاي دور و دراز هم دارد كه به هيچ وجه قانع نميشود.
«إن مَسَّها الشَّرُّ تَجْزَعُ، وَإن مَسَّها الخَيْرُ تَمْنَعُ»؛ اين همان است كه در قرآن ذكر شده: «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً * إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً .» اين صفات را به نفس نسبت ميدهد. اگر خيري به او برسد و چيزي موجب رضايت و شادياش بشود، سعي ميكند اين خير را به خودش اختصاص دهد. هر چه مال و ثروت بيشتري داشته باشد حريصتر ميشود. اگر به سختي و بلايي مبتلا شود، هيچ صبر و طاقتي ندارد. داد و فريادش بلند ميشود. از هر مختصر چيزي كه ناراحتي ببيند هزار جور شكوه و شكايت ميكند.؛ «مَيَّالَةً إلي اللَّعِبِ وَاللَّهْوِ»،؛ اين نفس ميل شديدي به بازي و سرگرمي دارد. شايد ديده باشيد بعضي بچهها را كه از بازي كردن سير نميشوند. چند روز پيشتر در اخبار آمده بود: مردي در چين سه روز پشت سر هم بازي اينترنتي كرده تا همان جا جان داده است!
«مَمْلُوةً بِالغَفْلَةِ وَالسَّهْوِ»؛ لازمهاش اين است كه وقتي انسان در يك چيزي متمركز شد، از چيزهايي كه مهم هست و بايد در زندگي به آنها توجه كند غفلت ميكند.
«تُسْرِعُ بي إلي الحَوْبَةِ، وَتُسَوِّفُني بِالتَّوْبَةِ»؛ وقتي پاي گناه در ميان ميآيد من را هل ميدهد و ميگويد عجله كن، امّا وقتي صحبت از توبه ميشود، ميگويد: نه! حالا دير نميشود. امروز باشد تا فردا ببينيم چه ميشود! از اوّل سال، نه، از شبهاي قدر. انشاءالله محرم بيايد،…! پاي توبه كه ميرسد تأخير مياندازد؛ تسويف ميكند اما صحبت گناه كه ميشود نميگويد كمي صبر كن، ميگويد سريعتر! در اين قسمت حضرت سجّاد(ع) به پيشگاه الهي عرض ميكنند كه خدايا از چنين موجودي پيش تو شكايت ميكنم. يعني بايد توجه كنيم چنين عامل خطري در كمين ما هست و از خواسته هاي اصليمان اين باشد كه خدا ما را از اين خطرات حفظ كند.
مشـــــروح خطبـــــه دوم:
بســــــــم الله الرحــــــمن الرحـــــــيم
خودم و همه عزیزان را به تقوای الهی دعوت می کنم.
شنبه 20خرداد 15 رمضان فرخنده ميلاد كريم اهلبيت عليهمالسلام حضرت امام حسن مجتبى(ع) (3 ه.ق) – روز اكرام
چند ويژگي را اشاره ميكنم كه اين ويژگيها در امام مجتبی وجودداشت.كرم حضرت است. که دشمن خدا را به عبد خدا تبديل كرد صبر و حلم حضرت است
ويژگي دیگری دروجود نازنين امام حسن خلق خوش ايشان است. پيغمبر اكرم در روايتي فرمودند: اگر همه زيبايي را در يك شخصيت خلاصه كنيم، نامش حسن است. اگر بخواهم از خلق خوش امام حسن بگويم، همين يك چشمه كافي است كه جعده همسر و قاتل حضرت است. با سعايتهايي كه انجام شد، آماده شد به حضرت زهر بدهد. با وجود اينكه حضرت به او جفايي نكرده بود. وقتي هم زهر را داد، خيلي پشيمان شد. حضرت فرمودند: تو كار خودت را كردي، اما از اينجا دور شو، كه اگر برادران من بيايند، معلوم نيست تو را ببخشند و رهايت كنند.يعني خلق خوش به قاتل خودش هم لطف ميكند و او را در مسيري قرار ميدهد كه بتواند جان خودش را نجات بدهد. حتي بنا بر نقلي فرمودند: من چه بدي با تو كردم كه تو اينگونه با من رفتار كردي؟ما با زن و بچهاي كه عاشق ما هستند، اينگونه برخورد ميكنيم؟ خلق خوش امام حسن با خانواده، با بچهها، با زير دستها، با همسايهها، با ارباب رجوع و مشتري چطور بود؟ گاهي در خيابانهاي ما به اندك اشارهاي دعوا ايجاد ميشود. اين در شأن نظام جمهوري اسلامي و كشور امام زمان و كشور امام حسن مجتبي است. خلق خوش اين است كه اگر او حرفي زد، تو به يك تبسم جواب او را بده. به امام حسن جسارت كردند، امام حسن تبسم كرد.
سهشنبه 23 خرداد 18 رمضان اولين شب قدر – ضربت خوردن حضرت على(ع) به دست ابنملجم مرادى ملعون (40 ه ق)
پنجشنبه 20 رمضان دومين شب قدر –
اميرالمؤمنين يك سازشناپذيرى و قاطعيت در دوران زندگى و حكومت و خلافت، از خود نشان داد؛ و من دو مظهر از مظاهر سازشناپذيرى اميرالمؤمنين را امروز مختصراً براى شما بيان مىكنم:
۱- قاطعيت در مورد احكام اسلامى
يكى سازشناپذيرى در مورد احكام اسلامى است. اميرالمؤمنين به هيچ قيمتى حاضر نمىشد كه احكام اسلام – يعنى آنچيزى كه قرآن به آن ناطق است و پيغمبر به آن دستور داده و مسلمانها آنرا دانستهاند و فهميدند – بهخاطر مصلحتانديشى و «اجتهاد به رأى» تغيير پيدا كند.
خلفاى قبل از اميرالمؤمنين معتقد به «اجتهاد به رأى» بودند؛ خود برادران اهل تسنن نيز اينرا قبول دارند. اميرالمؤمنين اين «اجتهاد به رأى» را قبول نداشت؛ معتقد بود كه فقط بايد به «كتاب الله و سنّت نبيّه» – به قرآن و گفتار و عمل پيغمبر – عمل شود.
قاطعيت درحفظ بيت المال
ازجملهى اوّلين حرفهايى كه اميرالمؤمنين على(ع) بيان كرد، اين بود: « والله لو وجدته قد تزوج به النساء، و ملک به الاماء؛ لرددته»؛ اگر من اين بيتالمالى را كه بدون استحقاق به مسلمانها داده شده، اگرببينم با اين پول زن عقد كردهاند و از اين پول مهريهى زن خود قرار دادهاند، يا با اين پول زيادى و بدون استحقاق از بيتالمال، كنيز خريدهاند و مثلاً از او صاحب اولاد شدند، درعين حال اين پول را من برمىگردانم به بيتالمال و حكم مىكنم كه اين پول، پول غصبى بوده است!
۲-قاطعيت در مقابل توقعات
از اوّلى كه اميرالمؤمنين بر سر كار آمد، توقّعات شروع شد. بسيارى از كسانىكه جزو چهرههاى معروف اسلام بودند، بهخاطر توقّعاتى كه برآورده نمىشد، از اميرالمؤمنين فاصله گرفتند. يكى خود طلحه و زبير بود، سعدبن ابى وقاص، عبدالرحمنبن عوف و بعضى ديگر از بزرگان زمان پيغمبر بودند كه اينها چهرههاى معروف هم بودند، از صحابه هم بودند، محترم هم بودند؛ اما انسان موجود ضعيفى است، هواى نفس انسان و خواستهاى انسان در تعيينكنندهترين حالات انسان، گاهى اوقات ميان دل با بصيرت و عملى كه برطبق اين بصيرت بايستى انجام بشود، فاصله مىاندازند و حائل مىشوند و نمىگذارند كه تصميم درست و بهجا گرفته شود، لذا عدهای از اطراف اميرالمؤمنين پراكنده شدند.حضرت امیرنفرمودند خب اینها چالش به وجود میآورندپس باآنها سازش کنیم!!!استفاده مقام معظم رهبری درمراسم سالروز رحلت حضرت امام فرمودند چالش هزینه دارد ،بله، اما سازش هم هزینه دارد کاملا درست است چرا که نگاهی گذرا به تاریخ چند دهه گذشته نشان می دهد که برخی دولت ها برای برون رفت از چالش هایی که قدرت های توطئه گر در پیش روی آنها قرار داده بودند، تن به سازش با آنها دادند ولی این تصمیم شان، نه تنها مشکلشان را مرتفع ننمود بلکه آنها را از چاله خارج و وارد چاه کرد.
1- انور سادات برای خروج از چالش جنگ و تخاصم با اسرائیل تن به سازش با این کشور داد ولی نتیجه سازش او این شد که جنگ پیروز۱۹۷۳ را به شکست تبدیل کرد و مصر را برای سالیان دراز مستعمره اسرائیل نمود.
2- سران فلسطینی مخصوصا محمود عباس اگر در چند دهه گذشته به جای نوکری و سازش با اسرائیل و خلع سلاح مبارزان فلسطینی، همچون مردم غزه به جهاد و مقاومت ادامه داده بودند، اکنون از چالش اشغالگری صهیونیست ها عبور کرده بودند.
3-رژیم بعثی صدام برای حل و فصل چالش تحریم های سازمان ملل و آمریکا از در مذاکره و سازش با آنان وارد شد. ولی نه تنها تحریمی برداشته نشد بلکه جاسوسان غربی در پوشش بازرسان سازمان بین الملل انرژی اتمی وارد عراق شدند و همه اطلاعات امنیتی عراق لو رفت. همین امر باعث شد تا عراقی ها در جنگ با آمریکا قادر دفاع و مقاومت نباشند. ضمن اینکه تحریمی هم برداشته نشد.
4-قذافی در مقابل فشارهای نظامی و تحریمی غرب تن به سازش و مذاکره داد اما نتیجه اش این شد که همه تاسیسات هسته ای و موشکی لیبی بار بر کشتی به آمریکا فرستاده شد. ضمن اینکه این سازش او مانع از حمله ناتو به کشورش نشد. چه بسا با مقاومت قذافی در برابر فشارهای غرب، دولت لیبی ( مثل کره شمالی) همچنان پابرجابود.
5- همین روزهای گذشته اتفاق افتادمدل آمریکا خصوصا با راهبری ترامپ و اروپا در همزیستی با وی در سازش آن چیزی است که در عربستان اتفاق افتاد. هم ذخایر در اختیار قرار می گیرد و هم تسلیحات را به فروش می رساند واقتصاد خود را بهبود می بخشد و هم مردم منطقه را به جان هم می اندازد و ماجراجویی می کند. این مدل سازش آنهاست.
6-در کشور خودمان عده ای برای برون رفت از چالش هسته ای و رفع تحریم ها، دل به مذاکره و سازش با آمریکا بستند، ولی تحریمها که برطرف نشد هیچ، بیشتر هم شدند و فناوری هسته ای کشور هم نیمه تعطیل شد.همین روز گذشته تحریمهای جدیدی علیه نظام وکشوروملت ماتصویب شد.آیا سند 2030 که اتفاقا بین بزرگان نظام چالش جدی در مورد اعلامیه بودن یا نبودن ، پذیرفته شدن یا پذیرفته نشدن آن وجود دارد، هزینه گزاف سازش با غرب نیست؟
اشاره ای به حادثه تروریسم درمرقدحضرت امام ومجلس شورای اسلامی
آنچه امروز در مجلس شورای اسلامی و حاشیه مرقد امام راحل رخ داد و منجر به شهادت و مجروح شدن جمعی از هموطنان عزیزمان شد، حادثه تلخی بود.بار دیگر دست خونبار و جنایت پیشه استکبار جهانی از آستین گروه تکفیری منفور منطقه سربرآورده، شهر تهران، عاصمه ایران اسلامی را هدف منطق کورخود قرار داد و حادثه تروریستی حمله به مرقد مطهر بنیانگذار انقلاب اسلامی و یکی از ساختمانهای فرعی مجلس شورای اسلامی را بوجود آورد.این جنایت درشرایطی رخ می دهد که اوضاع امروز منطقه به نفع ملتها ی آزاده و به ضرر قدرتهای سلطه جو و پیاده نظام آنها، گروههای کوردل تکفیری و حامیان بی منطق و بزدل آنها رقم خورده و آنان را در آستانه نابودی کامل به دست پرتوان رزمندگان جبهه مقاومت مردمی قرار داده است.
کشتن گروهی از مردم عادی و بیگناه، نشان از اوج درماندگی و حقارت صحنه گردانان اصلی این واقعه شوم، آمریکا واسرائیل وحامیان این گروهها در منطقه دارد که به خیال باطل خود گمان می برند با ایجاد جو رعب و وحشت، ملت مسلمان ایران سرافراز را از مسیر نورانی انقلاب و حفظ وحدت و یکپارچگی دور خواهند کرد، غافل از آنکه ملت بزرگ ایران در برابر این هراس افکنی سازمان یافته، خم به ابرو نیاورده و خون شهیدان ترور، انسجام و اتحاد مردم را بیش از پیش استحکام بخشیده، روسیاهی و ذلت را نصیب دشمنان این مرز وبوم میکند.{تکبیرنمازگزاران} در 38 ساله گذشته بارها شاهد اقدامات تروریستی دشمنان بودیم، این اقدامات تروریستی، هرگز در حرکت، جهت گیری و روحیه مجاهدت انقلابی مردم تاثیر منفی نداشته است.{تکبیرنمازگزاران}
اینجانب ضمن محکوم کردن این جنایت تروریستی، شهادت جمعی از هموطنان عزیز و بی گناه،به خانوادههای آنان تسلیت عرض نموده، از خداوند متعال برای شهدای عزیز ، مغفرت وآمرزش الهی و حشر با اهل بیت علیهم السلام را طلب نموده، برای مجروحان این حادثه شفای عاجل وسلامتی مسئلت دارم.
ضمن تاکید برلزوم حفظ هوشیاری، آگاهی و بیداری ملت سربلند ایران اسلامی نسبت به توطئههای شوم دشمن، از تلاش نیروهای انتظامی، امنیتی، اطلاعاتی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مقابله با تروریستهای کوردل و برقراری آرامش وامنیت در کشور قدردانی نموده، از همه مردم عزیز و مسئولان میخواهم با حفظ وحدت و یکپارچگی در صفوف متحد درمقابل دشمنان اسلام و ایران ایستادگی نمایند.
حوادث تهران، تلنگرى شد براى همه آحاد مردم بهويژه مسؤولان در سطوح مختلف كه بايد همواره مسائل امنيتى را در هر شرايطى جدى گرفت؛ در وضعيتى كه دشمنان ملت ايران دور تا دور كشور عزیزمان را کانون بحران و آتشافروزی قرار دادهاند، به فضل الهى با هوشيارى و اشراف اطلاعاتى و امنيتى، امنيت كشور مثال زدنى است اما اين نبايد باعث غفلت ما از محيط داخلى باشد و همواره بايد مسائل را هوشيارانه مورد رصد و كنترل قرار دهیم.{تکبیرنمازگزاران}
{والســــــــــــــــــــلام علیکــــــــــــــــــم ورحمۀ اللـــــــــــــــــــــــه وبــــــــــــــــــــرکاته}