بســـــم اللـــــه الــــرحمن الــــرحیـــــــم
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ فَضْلَ لَیْلَهِ الْقَدْرِ وَ صَیِّرْ أمُورِی فِیهِ مِنَ الْعُسْرِ إلَى الْیُسْرِ وَ اقْبَلْ مَعَاذِیرِی وَ حُطَّ عَنِّیَ الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ یَا رئُوفاً بِعِبَادِهِ الصَّالِحِینَ»
«خدایا، امشب و امروز فضل لیله قدر را به من روزی کن و امور مرا از سختی به آسانی تبدیل کن و عذر مرا بپذیر و بار گناهان را از من بریز،ای کسی که نسبت به عباد صالحین خود رئوف هستی»
شب بیستوهفتم فضیلت خاصی دارد و احتمال شب قدر بودن در آن هست. بحث در لیلهالقدر است که لیله یعنی ظرف. همه ما کاسه داریم اما آن را وارونه گرفتهایم. پس هرچه باران ببارد درون آن نمیرود. خدا درک شب قدر را نصیب کند، یعنی نصیبت کند که در یک شبی، که از لحاظ زمانی با این ایام تطبیق میکند، و در یک لحظهای از شب قدر خدا ناگهان روی کاسه استعداد تو را به طرف فیض خود برگرداند که تا به طرف فیض برگشت پر میشود و تا پر شد به مراد خود میرسی. مرادی که تصور نمیکردی اگر کسی ظرفش پر شد، آرام میگیرد و در تو مهرهای از مهرههای عالم هستی میافتد که میماند. محکم و صادق سر جای خود مینشیند.
این ظرفها را به طرف آسمان بگیرید تا پر شود. شب قدر یعنی همین! یعنی آن لحظه در عمر پیش آید که خدا عنایت کند و روی ظرف دلمان را به عنایاتش بچرخاند. چون میبارد در یک لحظه پر میشود .
«أنْتَ کَمَا أحِبُّ فاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ»، خدایا تو آنگونهای که من میخواهم ولی من آنگونهای که تو میخواهی نیستم.
«فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ»،
پس مرا به گونهای کن که خودت میخواهی من آنگونه باشم. معنی اینکه خدایا، فضل لیله قدر را به من بده، یعنی خدایا دیگر ظرف دلم را بر گردان. این همه سال باران رحمتت بارید هنوز ظرف دل ما خالی است. هنوز کم داریم. دلیل کم داشتنت هم این است که میدوی و طلب داری ولی آنجا طلب خاموش میشود. چرا طلب خاموش میشود؟ برای اینکه طالب و طلب و مطلوب واحد میشوند.
از اول این بادیه تا کعبه ی مقصود دیدم و گذشتیم از او چار مقام است
چون طالب و مطلوب و طلب هر سه یکی شد هنگام وصال است و دگر سیر تمام است
اگر این چند روز ظرف وجودت پر نشود، تا روز قیامت باید بدوی و همیشه احساس خلأ میکنی و همیشه کم داری. همهاش بیچارگی است و کلاً دویدن و گرفتاری است. البته اینها تشبیهات کوچکی است که ما میکنیم. روزی شدن فضل لیله قدر یعنی در شبی از ماه رمضان که خدای تبارک و تعالی دلها را پر میکند، دل ما را نیز پر کند. بهبه! اگر در عمر خود فقط یک لیله قدر را دریابی کفایت میکند. قهراً قسمت دوم دعا هم بیارتباط با قسمت اول نیست: « وَ صَیِّرْ أمُورِی فِیهِ مِنَ الْعُسْرِ إلَى الْیُسْرِ». اگر ظرفت پر شود، همه عسرها یسر میشود. عسر! عسرها بسیار است. «وَ صَیِّرْ أمُورِی فِیهِ مِنَ الْعُسْرِ إلَى الْیُسْرِ»، همه عسرها از این است که کم داریم. از اصل خود بریده شدهایم و برنگشتهایم. مثنوی در اول ابیاتش میگوید:
بشنو از نی چون حکایت میکند وز جداییها شکایت میکند
«واقبل معاذیری»،
در این ماه رمضان عذرهای ناموجه ما را بپذیر. در این ماه به درگاه تو عذرخواهی کردیم. خدایا، شیطان و نفس اماره بر ما غلبه کرد، ما هم ضعیف بودیم، گم شدیم، زمین خوردیم. «واقبل معاذیری»، عذر ما را بپذیر «و حُطَّ عَن الذَنْبِ وَ الوِزْرِ»، و آثار شوم گناهان را از ما بریزان.
ما در این دعا به کدام اسم و صفتت متوسل شدیم؟ به چه بعدی؟ به چه امیدی ما این همه دعا میکنیم؟ خدایا، امید ما در تو این است: «یا رئوفاً بِعبادِهِ المُؤمِنینَ»، ای خدایی که به عباد مؤمنینت رئوف هستی، بچهای که از مادر یا پدرش چیزی را طلب میکند چه رابطهای بینشان وجود دارد؟ چه چیزی به پدر و مادر داده است که الان طلب دارد؟ هیچ! فقط میفهمد که اینها به او رئوف هستند، مهرباناند. خودش را لوس میکند و هزار حاجت طلب میکند و امید دارد، چون میداند آنها رئوف هستند. خدا هم به عباد مؤمنینش رئوف است اما اگر بخواهیم بگوییم «یا رئوفاً بعباده الصالحین»، خب ما عباد صالحین نیستیم اما یک صلاحیت داریم که ما دوستان اولیای خدا هستیم. ما امیرالمؤمنین را دوست داریم، ما رسولالله را دوست داریم. صلاح ما در همین حد است.
«یا رئوفاً بعباده الصالحین»
با این اسم خدا را صدا میزنیم. خدایا، در این چند شب تتمه ماه رمضان اگر گناهان ما را نبخشیدهای ببخش. به خدا ما نمیدانیم که اصلاً خیرمان در چه چیزی است که دعا کنیم، خدایا تو خودت میدانی، آنها را درباره ما مستجاب کن. خدایا، آن فضلی که در این ماه اولیائت را مشمول آن کردی خدایا، آن را شامل حال ما نیز بگردان.